غوغاي تماشاگران ايراني مقابل هتل پرتغاليها
فوتبال با همه مخلفاتش
علي ولياللهي
نيمه شب است. قرار است فردا بازي حساس تيم ملي ايران و پرتغال برگزار شود. هر تيمي كه برنده شود به مرحله يك هشتم نهايي جام جهاني راه پيدا خواهد كرد و تيم بازنده بايد با اولين پرواز راهي خانه شود. بازي فوقالعاده حساس است. مخصوصا براي ايرانيها. آنها اولينبار است كه خودشان را اين همه نزديك به صعود ميبينند و ميخواهند هر كاري از دستشان برميآيد براي موفقيت تيم ايران انجام دهند. آنها نميخواهند فردا حسرت بخورند كه هر آنچه در توان داشتند خرج نكردند. نميخواهند به عنوان يار دوازدهم، اندازه يازده بازيكن داخل زمين زحمت نكشيده باشند. آنها ايمان دارند كه تلاش و حمايت و پشتيبانيشان از بر و بچههاي تيم، تاثير بسزايي در شكل بازي فردا خواهد داشت. پس طي يك عمليات چند مرحلهاي ميروند جلوي هتل محل اقامت تيم حريف، سپس با انواع و اقسام وسايلي كه در دست دارند شروع به رقص و پايكوبي و شلوغ بازي ميكنند. درست زير پنجره اتاقهاي بازيكنان تيم ملي پرتغال. هواداران ايران نميخواهند اجازه دهند كه بازيكنان رقيب شب آرامي را پشت سر بگذارند. هدف اصليشان هم رونالدو است. مردي كه بالاخره مجبور ميشود بيايد پشت پنجره تا به سرصداكنندگان اشاره كند كه نامردها، الان وقت خواب است. بگذاريد كمي استراحت كنم. اما عمليات ايرانيها قرار است خيلي بيشتر از اين ادامه پيدا كند.
از لحظهاي كه فيلم عمليات روحي- رواني ايرانيها در شبكههاي اجتماعي منتشر شد، موج اظهارنظرها درباره اين حركت شروع شد. كساني كه فوتبال را به صورت حرفهاي دنبال ميكنند و از چند و چون قوانين حاكم بر دنياي توپ گرد آگاه هستند، با لبخندي ناشي از مهم نبودن مساله از كنار ماجرا گذشتند. چراكه آنها نمونههاي بسياري از اين جور رفتارهاي تماشاگران را در همه جاي دنيا ديده بودند و كار هواداران يوزها برايشان عجيب نبود. از آن طرف افرادي كه هر از چندگاهي پيگير اتفاقات فوتبال ميشوند يا پيگير فوتبال هستند اما خيلي آغشته به حواشي آن نيستند، با اعلام انزجار از كار تماشاچيان ايراني، آن را مايه ننگ و آبروبري از ايرانيان در سطح دنيا دانستند. آنها با كليدواژههايي نظير حركات سخيف، رفتارهاي غيرفرهنگي و چيزهايي از اين دست فرياد وااسفا سر دادند و با ابراز نگراني از قضاوتي كه آيندگان و تاريخ و روشنفكران دنيا در مورد ما خواهند كرد، با نوشتن التماس تفكر، به اظهارات خودشان پايان دادند.
حالا سوال اساسي اينجاست كه آيا حركاتي از اين دست مايه آبروريزي است؟ آيا اين كار اختراع تماشاچيان ايراني بوده؟ در نگاهي كليتر، آيا اخلاقيات در فوتبال را بايد با آموزههاي دكارت و كانت و اسپينوزا و ساير فيلسوفان سنجيد؟ يا بايد آن را ببريم در محضر اخلاقيات ديني؟ سنگ محك اخلاق در فوتبال چيست؟ مساله حق و ناحق و كار جوانمردانه و ناجوانمردانه چهطور؟
نكته اساسي اين است كه براي تعيين اخلاقيات فوتبال، قبل از هر چيزي بايد برويم سراغ خود فوتبال. ميدانيم كه اساسا فوتبال پديدهاي نيست كه بتوان آن را با منطق توضيح داد، كه اگر اينطور بود بسياري از اتفاقات در مستطيل سبز رخ نميداد. كدام منطقي قبول ميكند كه مثلا يك تيم ضعيفتر بتواند يك تيم قويتر را شكست بدهد؟ كدام منطق قبول ميكند كه تماشاگران يك تيم با وجود اينكه هيچوقت با تيمشان به افتخاري نرسيدهاند و هيچوقت هم نخواهند رسيد، باز از تيم طرفداري كنند؟ كدام منطق ميتواند توضيح بدهد كه عدهاي انتقام كشتهشدگانشان در جنگ را بتوانند در زمين فوتبال و با گل زدن به حريف بگيرند؟ متاسفانه يا خوشبختانه منطق و توجيه در چنين شرايطي فقط سكوت ميكند و صرفا نظارهگر ماجراست. اگر هم تحليلي صورت بگيرد، تحليل پسااتفاق است، يعني پديدهاي رخ ميدهد و عدهاي صرفا ميتوانند آن را در بستري كه رخ داده بررسي كنند. به طريق اولي در مساله اخلاقيات و حق و ناحق و كار جوانمردانه و ناجوانمردانه هم ماجرا به همين شكل است. قوانين نانوشتهاي در حوزه فوتبال و مناسباتش وجود دارد كه اگر كسي آنها را نداند راه به خطا ميرود و پديدهها را با چارچوبي اشتباه ميسنجد.
اجازه بدهيد با چند مثال بحث را ادامه دهيم. طرفداران تيم تركيه، هنگام بازي برگشت مقابل تيم سوييس در دور پليآف انتخابي جام جهاني 2006، هنگام ورود تيم حريف به فرودگاه، آنجا را به تصرف خود درآوردند و شروع كردند به راه رفتن روي اعصاب تيم حريف. آنها پلاكاردها و نوشتههايي در دست داشتند كه رويش جملاتي نظير «به جهنم خوش آمديد» نقش بسته بود. طرفداران تيم تركيه در ادامه حضور تيم حريف از هر كاري كه باعث افت روحيه رقيب شود كوتاهي نكردند و باعث شدند سوييسيها يك روز خوش در تركيه نداشته باشند. شايد عدهاي بگويند كه طرفداران تركيه نميتوانند ملاك كارهاي اخلاقي قرار بگيرند چرا كه پروندهشان سياه است. قبول، برويم فرانسه. مهد دموكراسي و آزادي. تمثال شعور و فرهنگ و اين جور چيزها. شب برگشت بازي رئال مادريد و پاريسنژرمن در شهر پاريس، هواداران پاريسي با تجمع گسترده مقابل هتل محل اقامت ستارههاي مادريدي شروع به جشن و پايكوبي و ايجاد سر و صدا كردند. هدفشان هم كاملا مشخص بود. گرفتن آسايش از تيم حريف. هيچ جاي دنيا هم كسي ننوشت مردم پاريس چقدر بيشعور و بيفرهنگ هستند. يا مردم شهرهاي ديگر فرانسه نگفتند پاريسيها آبروي ما فرانسويها را در دنيا بردند. يا بازي تيمهاي منچسترسيتي و ليورپول در بندر ليورپول. هواداران ليورپولي كه شهر را به طرز وحشتناكي به رنگ قرمز در آورده بودند، با محاصره اتوبوس آبي رنگ سيتيزنها اجازه حركت درست را به آنها ندادند. قرمزها با ميوه گنديده و بطري آب معدني و ترقه به اتوبوس شاگردان گوارديولا حمله كردند و در آستانه بازي حساس تيمشان در يك چهارم نهايي يو سي ال، چنان تيم حريف را از لحاظ رواني تحت تاثير قرار دادند كه بازيكنان منچسترسيتي تا چند دقيقه بعد از شروع بازي اصلا نميدانستند كجا هستند و دارند چهكار ميكنند.
مثالها آنقدر زياد است كه ميتواند تبديل به يك كتاب شود و تازه اينها در خارج از زمين مسابقه است. شايد برخي از منتقدين اعلام كنند كه كار غير اخلاقي توسط هركس كه انجام شود غير اخلاقي است. چه پاريسي، چه ايراني، چه ترك. اما بايد به اين دوستان عرض كنم كه ماجرا از اين قرار است كه جنگ رواني طرفداران فوتبال عليه تيم رقيب از لحظه ورود بازيكنان حريف به فرودگاه شروع و تا لحظه سوت پايان بازي ادامه پيدا ميكند. بدون وقفه. در هيچ جاي دنيا هم تا وقتي كه ماجرا از جنگ رواني فراتر نرود و به افراد آسيب جاني نرسد، كسي دخالت نميكند. مثلا فيفا در اينجور مسائل دخالت نميكند؛ فيفايي كه روي مسائل آسيب رساندن به تيم حريف و تماشاچيان آنها بسيار حساس است. چرا كه اينها قوانين نانوشته فوتبال است. همه اهل فوتبال ميدانند كه در اين جور كارها نه مسالهاي غير اخلاقي وجود دارد نه بحث حق و ناحق، نه كاري ناجوانمردانه. اين فوتبال است. فوتبال با همه مخلفاتش. همانطور كه شلوغ كردن هنگام زدن ضربه پنالتي بازيكن رقيب براي از بين بردن تمركزش كاري غير اخلاقي نيست. همانطور كه كلكل كردن مربيان و بازيكنان با هم براي تضعيف روحيه عملي ناجوانمردانه نيست. اگر هم بحث سر اين باشد كه مسائل داخل استاديوم وقتي بازي شروع شده، متفاوت است با اتفاقات قبل از بازي و خارج ورزشگاه، بايد گفت كه چطور مسائل داخل استاديوم متفاوت است از مسائل خارج استاديوم، اما طرفداران كوزوو دو روز است كه از گلزني دو بازيكن آلبانيايي الاصل تيم سوييس به تيم ملي صربستان جشن گرفتهاند؟ چطور اينها به هم ربط ندارند و آرژانتينيها ميگويند مارادونا انتقامشان را از انگليسيها در زمين فوتبال گرفت؟ چطور نميتوانيد همهچيز را با هم ببينيد اما ميگوييد پيروزي تيم ملي ايران تاثير اجتماعي بر مردم دارد؟
تصوري كه برخي منتقدين دارند از روي ناآگاهي نسبت به فوتبال و قوانين و حواشياش است. با احترام به همه دلواپسان آبروي ايران و ايراني در نهايت بايد بگوييم كه هيچ آبروريزي خاصي رخ نداده و كار هواداران ايراني يك كار كاملا عادي به حساب ميآيد.