• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4129 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۷ تير

دنيل دي لوييس به مثابه يك اثر هنري

النا فرانته شايد نام مستعار نويسنده‌اي ايتاليايي باشد اما در حقيقت نقابي است كه نويسنده چهارگانه ناپلي پشت آن مامن گرفته است. تا به امروز هويت حقيقي النا فرانته بزرگ‌ترين معماي ادبيات مدرن شناخته شده است. فرانته هرگز مصاحبه‌اي حضوري انجام نداده و درخواست علاقه‌مندانش براي ملاقات را رد كرده است. او در متني كه به گاردين سپرده از علاقه‌ و تاثيري كه از شخصيت‌هاي سينمايي دنيل دي لوييس گرفته، نوشته است. شايد اين متن دريچه‌اي هرچند كوچك به روي شخصيت ناپيداي اين نويسنده ايتاليايي باز كند.

 

طي زندگي‌ام رابطه احساسي عميقي با نسخه سينمايي و تلويزيوني بازيگران مرد و زن داشته‌ام. براي اينكه خيالم را آسوده كنم، آخرين دلبستگي‌ام را تحت الشعاع برقراري يك تماس تلفني با دنيل دي لوييس گذاشتم. آيا جذب شمايل او شده‌ بودم؟ شايد. او ويژگي‌هايي به عنوان مرد دارد كه من دوست دارم: مردي باريك‌اندام كه موهاي شقيقه‌اش خالي شده و صورتي كشيده دارد كه تناسب جزيياتش آزاردهنده نيست.

اين توصيف مفصلي از هيجاني كه اين بازيگر به جانم مي‌اندازد، نيست؛ عامدانه قصد داشتم توصيفي متداول كنم. دليلش اين است كه دنيل دي لوييس مانند هر مرد باريك‌اندام ديگري كه موهاي شقيقه‌اش خالي شده و جزييات صورتش تناسبي آزاردهنده ندارد، علاقه من را برمي‌انگيزاند. بگذاريد بگويم كنجكاو نيستم بدانم او شبيه به كيست و احتمالا اگر اتفاقي او را در خيابان ببينم او را به جا نمي‌آورم. او را فقط در فيلم‌هايش دوست دارم. وقتي روي صحنه نور حساب‌شده‌اي روي قامتش مي‌افتد، وقتي از او عكاسي مي‌شود، براي قدرت پيرنگي كه جسم او از آن عبور مي‌كند، براي آن اظهارنظرهاي هوشمندانه‌اي كه فرد ديگري مي‌نويسد و او مي‌خواندشان، براي تخيلي كه كارگردان با توسل به آن دي لوييس را هدايت مي‌كند، براي مهارت گريمور، براي لباس‌هايي كه مي‌پوشد و غيره عاشقش هستم.

 

مدت‌ها پيش از فكر اينكه ستاره‌ها انسان‌هايي حقيقي هستند، دست كشيدم. در منشأ عشقي كه اين فيلم‌ها، يا داستان‌ها به دل ما مي‌اندازند، شخصيتي فيزيكي قرار ندارد بلكه مجموعه‌اي از تخصص‌ها قرار دارند. وقتي مي‌گويم عاشق دنيل دي لوييس هستم، يعني عاشق رمان‌نويس‌هايي هستم كه اقتباس سينمايي از كتاب‌شان صورت گرفته، يعني عاشق فيلمنامه‌نويساني هستم كه ديالوگ‌ها را نوشته‌اند، عاشق كارگردانان فيلم، مديران فيلمبرداري، تكنسين‌هاي نور و صدا، طراحان صحنه، بازيگردان‌ها يا به عبارتي ديگر همه آنهايي كه در تبديل اين جسم حقيقي - كه داراي توانايي تقليد، گام برداشتن، با زبان بدن حرف زدن، رخ خاص است- به جسمي كه مشخصا براي بدل شدن به چهره‌ سينمايي يا تلويزيوني مناسب است، سهيم بوده‌اند.

خلاصه بگويم كه دنيل دي لوييس (مانند هر ستاره ديگري يا شايد هر انسان خلاق ديگري) يك انسان نيست بلكه اثري هنري است. نامش عنواني است كه توسط آن به مجموعه‌ آثار ارزشمندي اشاره مي‌كنم- در واقع بايد گفت به مجموع تمام شخصيت‌هايي كه او با استعدادي درخشان ايفا كرده، همه پيرنگ‌هايي كه او درونش جاي گرفته است، او محصول شگفت‌آور تخيل است؛ شبحي كه قالب كلمات و تصاوير و تجهيزات تكنيكي و مهارت حرفه‌اي را به خود گرفته است. حتي اگر شانس شناختش را داشته باشم و زماني را با او بگذرانم باز هم همين‌ها را درباره او مي‌گويم. اگر او ناگهان به آدمي حقيقي تبديل شود، بايد بگويم بيچاره او، بيچاره من. حقيقت نمي‌تواند درون قالب ظريف هنر بماند و هميشه با بي‌نزاكتي سرريز مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون