ستون تريبون نسل چهارم، جايي براي انعكاس انديشهها و نظرات جوانان و دانشجوياني است كه سياسي ميانديشند و پرسشهاي سياسي مطرح ميكنند. نسلي كه شناخت آنها وظيفه سياستمداران و نظريهپردازان كهنهكار است.
امروزه در بسياري از عرصههاي اجتماعي و در سوخت و ساز جامعه، شاهد آن هستيم كه حق دخالت مستقيم محرومان در تعيين سرنوشت خويش با موانع زيادي روبهرو ميشود و فرآيند پيگيري مطالبات كارگري در پيچ اداري و بروكراسي ميافتد و اين پروسه يا بسيار زمان ميشود يا مانع از رسيدن محرومان به مطالبات خود ميشود.
بايد توجه كرد كه حق تعيين سرنوشت بايد به صورت متشكل از پايين آغاز شود. زيرا بسياري از فعاليتهاي انفرادي به علت نبود حمايت بدنه اجتماعي، بينتيجه ميماند و اغلب سرمايهداران كه مالك ثروت و قدرت سياسي هستند، بر اساس منافع خودشان اجتماع را سازمان ميدهند.
همانطور كه ميبينيم در اين وضعيت اقتصادي و اجتماعي، تشكلهاي كارگري و شوراهاي صنفي هم بسيار وضعيت طاقتفرسايي دارند. شوراهاي صنفي دانشجويان براي كالايي شدن آموزش و پروندهسازي براي دانشجويان اعتراض ميكنند و در نهايت معاون وزير علوم وعده پيگيري ميدهد اما عملا بينتيجه ميماند! يا اعتراضات خود به خودي كه در واكنش به وضعيت اقتصادي شكل ميگيرد و به علت نبود برنامه و رهبري متشكل و هدف مشخص به نتيجه مستقيم نميرسد. در ادامه اين عدم پاسخگويي به مطالبات مردم محروم، شاهد تجمعات خياباني و اعتصابات كارگري هستيم.
در جامعه تشكيل شورا و تشكل كارگري امرِ خود كارگران بايد باشد و از پايين پروسه تصميمگيري و تشكليابي سازمان يابد. يكي از بهترين راههاي تشكليابي تشكيل مجامع عمومي در محلهاي كار و گرفتن تصميمات جمعي و طرح مطالبات در همين
راستاست.
مجمع عمومي ركن دموكراسي و اراده مستقيم و ديگر اقشار مختلف جامعه است. مساله اساسي اين است كه مجامع عمومي خود را به عنوان سخنگوي اصناف كارگري به رسميت بشناسند و در مقابل شوراهاي كارفرمايي قد علم كنند. اما اينكه اين مجامع به صورت فوري در شرايط اضطراري ميتواند تشكيل شود، نبايد مانع از برنامهريزي، تعيين هدف و داشتن جلسات منظم شود.
براي تاثيرگذاري هرچه بيشتر و ايجاد قدرت اجتماعي به طبقات مختلف جامعه به خصوص كارگران ، اين مجامع عمومي بايد از سطح محلي، به ايجاد يك شوراي سراسري ارتقا يابد. قطعا اين شوراهاي سراسري بدون هدايت جمعي به جايي نميرسد. و فعالان اجتماعي در بخشهاي مختلف جامعه كه از محبوبيت و نفوذ بالا در جامعه خود برخوردارند و با پيشروترين نظرات موجود تصميمات خود را ميگيرند بايد در راس و در صف اول اين شوراها قرار گيرند.
سازمان سراسري شورايي متكي به بهم پيوستن و اتحاد عملي شوراهاي كارخانهاي و كارگاهي در يك جغرافياي اقتصادي و اداري معين است. براي اين كار طي كردن مراحل زير
ضروري است:
1- منظم كردن مجامع، تشكيل هيات اجرايي
2- اطلاق نام شوراهاي كارگري به اينها
3- به رسميت شناخته شدن توسط دولت، شخصيت حقوقي يافتن مجامع
4- تشكيل ارگانهاي هماهنگي ميان مجامع به عنوان پايههاي شوراي نمايندگان
5- تشكيل شوراي نمايندگان در سطح منطقهاي و هيات اجرايي مربوطه
6- تشكيل فراكسيونهايي براي كارگراني كه به لحاظ فكري و نظري پيشتاز هستند و همواره منافع آتي صنف را نمايندگي ميكنند
7- وجود نشريات، مصوبات و غيره به اسم مجامع، شوراها يا شوراي نمايندگان
8- گسترش اختيارات شبكه شوراها در امور كارگري و قرارداد دسته جمعي
حال ساختمان اين ايده شورايي را ميتوان در بخشهاي زير خلاصه كرد:
شوراي پايه (مجمع عمومي سازمان يافته)، كميته اجرايي (اداره جلسات شورا و گزارش آن به مجمع عمومي و حل و فصل كردن امور مربوط به شورا در فاصله دو نشست)، شوراي نمايندگان شوراها (نمايندگان شوراها كميته اجرايي و مقامات اداري دايمي خود را انتخاب ميكنند)، سازمان اداري شورا (توسط مجمع عمومي انتخاب ميشوند)، شبكههاي مجامع عمومي (شبكههاي تصميمگيرنده و سياستگذار) و شبكههاي كميته اجرايي (سازمان اداري جنبش شورايي سراسري را ميسازند و در راس اين هرم شوراي سراسري و كميته اجرايي شوراي سراسري قرار ميگيرد)، اينها همه بخشهاي مختلف آناتومي اين نوع از تشكليابي هستند كه هركدام به خودي خود اهميت زيادي دارند.
دانشجوي رشته سينما دانشگاه سوره