غفلت از فناوري بازچرخاني آب
رضا حاجيكريم
حوزه آب يك ساختار پيچيده دارد و نميتوان با سادهسازي آن برايش به راحتي تصميم گرفت. ساختاري با زير سيستمهاي زياد و عدم قطعيت. مثلا يك برداشت از چهارمحال و بختياري ممكن است ده- پانزده سال بعد تبعاتش را نشان بدهد. ما بايد از ادبيات دستوري عبور كنيم و سراغ فناوري برويم. اصلاح الگوي مصرف بايد در كنار بهرهمندي از فناوري دنبال شود. براي استفاده از فناوريهاي جديد در حوزه آب ما به بسيج همهجانبه در قالب يك طرح فوري نياز داريم. تكرر تعارضات اجتماعي پيرامون كمآبي نشاندهنده فوريت اين موضوع است. كشوري كه با مشقت سالي 6 ميليارد مترمكعب آب تامين ميكند و تا سال 2050 نياز آبياش 60 درصد افزايش مييابد راهي ندارد جز استفاده از شيوههاي جديد. پس اين ميزان آب كافي نخواهد بود و روز به روز هم تقاضا برايش بيشتر خواهد شد. ميتوانيم برويم سراغ آن 3/4 ميليارد مترمكعب آبي كه اكنون تبديل به فاضلاب ميشود. بايد از فرصت مغفول فاضلاب يعني استفاده از تصفيه و بازچرخاني پسابها استفاده كنيم. در برخي كشورهاي دنيا تا 17 بار هم پسابها بازچرخاني و استفاده ميشوند. مثلا پساب خروجي شرب تصفيه و براي صنعت استفاده ميشود. پس از آن همين آب چند بار ديگر تصفيه ميشود و در بخشهاي مختلفي مانند كشاورزي مورد استفاده قرار ميگيرد. استفاده از پسابها يكي از فناوريهايي است كه ما بايد از آن بهره بگيريم اما در ايران براي استفاده از آن با موانعي روبهرو هستيم.
مانع اول مدل مالي است. امروز به واسطه قيمت پايين آب خيلي از سرمايهگذاريها در حوزه آب و فاضلاب سودده نيست. براي مثال ممكن است براي طرحي سرمايهگذاري كلان انجام شود اما در نهايت كالايي توليد ميشود كه توجيه اقتصادي ندارد. از نظر فناوري ما فقر نداريم بلكه بايد مدل اقتصادي آب طوري اصلاح شود كه سرمايهگذاران براي سرمايهگذاري انگيزه كافي داشته باشند. مانع دوم ديدگاه فرهنگي است. در حال حاضر نزد بخشي از افكار عمومي فاضلاب يك عامل مزاحم، آلوده و فانتزي به نظر ميرسد. براي تصفيه و استفاده از فاضلاب نگاه عمومي بايد تغيير كند. افكار عمومي و برخي مراجع قانوني و حاكميتي بايد ابعاد مختلف استفاده از اين فناوري را به خوبي بشناسند و زمينه استفاده از آن را تسهيل كنند.
مانع بعدي خلأ قوانين است. امروز اگر كسي بخواهد يك كارخانه فولاد بسازد به هر ترتيبي كه هست با اهرمهايي مانند اشتغالزايي مجوز تخصيص آب را دريافت ميكند. اما دولت بايد محكم بايستد و مجوز تخصيص آب را در صورتي براي اين پروژهها صادر كند كه سيستم بازچرخاني آب در آنها پيشبيني و اجرا شود. يا مثلا سيستمهاي سرمايشي آب خنك ساختمانها به راحتي ميتوانند براي تامين آب مورد نيازشان از پساب استفاده كنند اما الزامي براي اين كار از طرف وزارت نيرو پيشبيني نشده است. در استانداردهاي مختلف از جمله استانداردهاي EPA (آژانس حفاظت محيط زيست ايالات متحده امريكا) شاخصهاي متعددي براي حوزه بازچرخاني پيش بيني شده و به طور شفاف تمام بخشها ميدانند كه بايد چه شاخصهايي را رعايت كنند. در ايران در ماده 5 قانون مبارزه با آلودگي آب فقط سه شاخص عددي براي آبهاي مورد استفاده در كشاورزي، صنعت و منابع جاذب مشخص شده است اما به طور دقيقتر در اين باره شاخصهايي تعيين نشده كه مثلا در هر يك از نيازهاي بخش كشاورزي آب بايد چه مشخصات و استانداردي داشته باشد. در اين شرايط شركتهاي مهندسين مشاور نميدانند كه چگونه بايد پروژههايشان را طراحي كنند. در صورتي كه بتوانيم موانع پيش روي طرحهاي استفاده از پساب و بازچرخاني آب در ايران را از پيش روبرداريم؛ ميتوانيم اميدوار باشيم طي يك فرآيند زماني مشخص بخش زيادي از آبهايي كه اكنون به عنوان فاضلاب هدر ميرود را دوباره به چرخه مصارف مختلف بازگردانيم.
عضو هيات مديره فدراسيون صنعت آب ايران