براي ناصر تقوايي
باني همه بهترينهاي زندگي
مهوش شيخ الاسلامي
بهترين همكاري، بهترين خاطره زندگي، بهترين تجربه، بهترين فيلم و... همه بهترينهاي زندگي من با ناصر تقوايي خلاصه ميشود.
تجربهاي كه من در همكاري با آقاي تقوايي داشتم بينظير و مثالزدني بود. من ويژگيهايي در ناصر ديدم كه در كمتر كارگرداني در سينما ديدم و حتي ميتوانم بگويم در كسي نديدم.
فكر ميكنم انعكاس شخصيت ناصر تقوايي در فيلمهايي كه ساخته وجود دارد؛ شعوري كه در پس فيلمهاي ناصر تقوايي هست در كمتر فيلمي شاهديم.
تازه كارم را در سينما شروع كرده بودم كه با ناصر تقوايي آشنا شدم و با او در فيلم مستندي درباره فرش (كه نميدانم دچار چه سرنوشتي شده) كار كردم و بعد در فيلم «داييجان ناپلئون» همكاري ما ادامه پيدا كرد. اعتمادي كه ناصر تقوايي به من كرد باعث پيشرفت در كارم شد. باعث شد كه من هم جواب اعتماد او را به شايستگي بدهم. در فيلم «دايي جان ناپلئون» بود كه حرفه برنامهريزي در سينماي ايران شكل گرفت و باب شد و اين بابت اعتمادي بود كه ناصر به من كرد و تشخيص جاي او بود و قدم بزرگي كه براي سينماي ايران برداشته شد.
ناصر برخلاف آن چيزي كه ميگويند بسيار مهربان و خوش مشرب است. به واسطه همكاريهايي كه با هم داشتيم با هم زياد همسفر بوديم؛ راست ميگويند كه آدمها در سفر خودشان را نشان ميدهند، ناصر را در سفرها شناختم، متين و مهربان.
به لاغري ناصر تقوايي نگاه نكنيد آدم بسيار توانا و پركار و باهوشي است. بايد با او كار كنيد تا به عمق انديشه و دانش او پي ببريد. همنشيني با ناصر باعث ميشود كه از آموختههاي او بياموزي. او با وسواس خاص كار ميكند و برايش مهم است كه با عواملش با احترام برخورد شودو نكته مهم اينكه او هيچ تفاوتي بين عواملي كه با آنها كار ميكند قائل نيست.
اين روزها به دليل گرفتاري كه دارم از ناصر بيخبرم ولي اميدوارم هركجاي اين سرزمين كه نفس ميكشد سلامت باشد.