«حسن توفیق» کیست و چه کرده
آبروی مکتب توفیق
عمادالدین قرشی
«حسن (دوزنده) توفیق»، برادر ارشد حسین و عباس (از نوههای خواهری حسینخان توفیق، بنیانگذار روزنامه توفیق در سال 1301)، متولد 11 اسفندماه 1304، در دبستان دارالفنون تا اخذ دیپلم متوسطه تحصیل کرد. سپس به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته حقوق قضایی فارغالتحصیل شد. کارمند وزارت دارایی بود و مدتی در دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی) درس میداد.
حسن توفیق، از دوران محمدعلی توفیق (1322)، رسما به جمع طنزپردازان توفیق پیوست. از همان ابتدا نیز قدرت مدیریت خودش را نشان داد و پس از برکناری سردبیران چپگرا و متمایل به حزب توده، سردبیری توفیق را با همراهی برادرانش برعهده گرفت. حسنآقا، کاریکاتوریست برجستهای است و اغلب کاریکاتورهای روی جلد توفیق در دوره دوم و سوم، کار اوست. در ابتدا با راهنمایی و همکاری روحالله داوری، از کاریکاتوریستهای متأخر توفیق، و سپس بهصورت مستقل شروع به خلق آثار ماندگارش در هفتهنامه میکند. بهقول بسیاری از بزرگان معاصر کارتون و کاریکاتور ایران، حسن توفیق، هنرمندی صاحب سبک است. مهدی سهیلی در بیتی از قصیدهای (1326) اندر احوال طنزآوران توفیق، درباره حسن توفیق چنین سروده: «توفیق، آنکه هست «حسن» نام کوچکش/ نقاش چیرهدست و جوانی هنرور است».
در دوره اول و دوم توفیق، آثار کاریکاتوری متنوعی از داوری، تجارتچی، دولو، خطیبی، ماهر، یاسری، خرسندی، جاهد، معدنچی، میربابایی، محصص، نعمتاللهی، نیکزاد و دیگران روی جلد توفیق دیده میشود اما از اوایل دهه بیست، محور اصلی کاریکاتورهای جلد، آثار حسن توفیق است. اولین کاریکاتور جلد او، که متأثر از کاریکاتوری از عصر قاجار در مطبوعه «کشکول» بود، در اردیبهشت 1322 منتشر میشود. در این کاریکاتور، عدهای مطبوعات را آتش زدهاند و دست به دست هم، دورش میرقصند. بهمرور و با پختهتر شدن قلم حسن توفیق، آثارش ازجمله گراور و کلیشهسازی برای صفحه «حزب خران» و کاراکتر و تیپسازی طنزآمیز برای رجال سیاسی، محبوبیت بسیاری مییابد. در توفیق سال 1323، عکس و کاریکاتوری از او که اصطلاحا «خودکشی!»اش بود، با این معرفی کوتاه چاپ شده است: «حسن توفیق قریب هجدهسال از عمرش میگذرد و فعلا در دبیرستان دارایی مشغول به تحصیل میباشد، از هنرمندانی است که در میان همسالان خود کمتر نظیر دارد و میتوان گفت چنانچه وسیله تشویق او فراهم شود، آتیه درخشانی در انتظار اوست». آوازه هنر حسن توفیق منحصر به جو روزنامه توفیق نبود بلکه بهعنوان مثال روی جلدهای ماهنامه «ماه» (نخستین ماهنامه طنز ایران، به امتیاز اسداله شهریاری) هم آثار ارزشمند حسن توفیق بودند. تحلیل و سبکشناسی آثار حسن توفیق در دوره دوم انتشار توفیق، مبحث گستردهای است که در این مقال نمیگنجد و نیازمند مطالعات بینارشتهای است، چنانکه بسیاری از این آثار از پی بازخورد مهمترین وقایع سیاسی آنروزها، ازجمله مشکلات داخلی، ملیگرایی و تهاجم دولتهای خارجی به کشور برای امتیاز گرفتن، نشأت گرفته است.
با آغاز دهه سی، حضور کاریکاتوریستهایی همچون داوری در «باباشمل»، احمری در «چلنگر»، سیاح در «اطلاعات هفتگی»، دولّو در اغلب روزنامهها،... و همچنین ورود برخی نمونهها از نشریات فکاهی خارجی به بازار ایران، سبب شد تا اهمیت کاریکاتور جلد در رقابت مطبوعاتی و فروش در جراید چندبرابر شود. اینجا بود که حضور حسن توفیق در تحریریه توفیق چنان مؤثر افتاد که جنبه دیگری از تواناییهایش را به همگان نمایاند و آن چیزی نبود جز برگزاری اولین دوره کلاسهای آموزشی کاریکاتور در ایران و سازماندهی کردن تیم کاریکاتور توفیق. نمونه آگهیهای کلاس تعلیم کاریکاتور بهطور مرتب در توفیق و سایر نشریات منتشر و بهمرور با جذب نیروهای جوان و مستعد در دوره سوم، شکوفایی آتلیه توفیق را سبب شد. از ابتکارات متعدد حسن توفیق، تغییر امضای کنایهآمیز روی جلدش از «حسن توفیق» به «اسداله توفیق» در شوخی با جدالهای هرروزه کاشانی و مصدق درخصوص ملی شدن نفت بود که بازخورد بسیار زیادی در محافل سیاسی داشت و سبب واکنشهای مصدق شد و این خود بحث مفصلی است. گفته میشود محبوبیت توفیق در اواخر دوره دوم انتشارش بهحدی رسید که کمکم توفیق جای «ملانصرالدین زمانه» خودش را گرفت؛ چراکه مردم لطیفههای شفاهی را که خود میساختند حالا به توفیق منسوب میکردند. و عقوبت چنین محبوبیتی جز این نبود که در ایام نهضت ملی شدن صنعت نفت، بهگفته حسن توفیق «مخالفان، چهاربار دفتر توفیق را غارت کردند و دفعه پنجم آنجا را به آتش کشیدند».
آغاز دوره سوم توفیق (اسفند 1336)، مقارن خلق شمایل جدیدی از کاراکترهای «کاکاتوفیق» در هیبت «سیاهبازها»، بههمراه «گشنیزخانم» (عیال کاکا)، «دکتر ممولی» (عنتر و دستیار کاکا)، «کُری» (خر کاکا)، «ملت» (با لباسی فقیرانه و کلاه مارکدار) و دیگر شخصیتها ازجمله نخستوزیران، وکلای مجلس و... بود که بهفراخور زمان، معرفی میشدند و روی جلد میآمدند. نشانههای موثقی در دست است که نخستوزیران وقت برای کسب شهرت بیشتر، خواهان سوژه شدن برای جلد توفیق بودند، حتی اگر به قیمت رسواشدنشان تمام میشد. حتی ممنوعیت کشیدن نخستوزیران هم سبب نشد، حسن توفیق و استودیویش متوقف شوند و فرضا با کشیدن کتل و علامت و علم، منظور کناییشان را به رجال عصر میرساندند. عملا جبهه جدیدی از تولید محتوای تصویری سیاسی طنز برای عوام در توفیق گشوده شده بود. هرچند برادران توفیق، دائما زیر فشار نظارت و ممیزی بودند، اما کارشان با حضور طنزنویسان درجهیک، چنان گرفت که تنها چندماه پس از انتشار دوره سوم توفیق (1337)، محمدعلی توفیق امتیاز توفیق را به نام حسن صادر کرد و روزنامه «فکاهی» مجددا همان «توفیق» سابق شد.
خصلتهای مدیریتی حسن (مدیرمسئول)، حسین (مدیر داخلی) و عباس (رئیس هیأتتحریریه) در میان دوستانشان زبانزد بود. آنها عمیقا میکوشیدند تا وجهه مردمی داشته باشند و به هیچ جریان و حزبی گرایش جدی نداشته باشند و جملگی را ریشخند کنند. اغلب ایدههای جلد از موضوعاتی نظیر فولکلور، اعتقادات و آیینها و خرافات، ترانهها، قصههای شفاهی و اسطورهها متأثر بود و در یک جمله، سیاست نخبهگرایی توفیق، برخلاف دیگر نشریات طنز، توجه به عوام و علاقه ایشان بود. مقاومت و جدیت حسن توفیق در پیادهکردن نقشههایش و گریز از نخبهگرایی خاص ازسوی رقبا و دوستانش، ستودنی است. عمران صلاحی در مرور خاطراتش از حسن توفیق، در مقام صاحبامتیاز توفیق، مینویسد: «در عمرش دنبال هیچگونه برنامه غیربهداشتی نرفته است. دوستانش لطیفهای ساخته بودند و میگفتند حسنآقا دیشب رفته الواطی، دوتا چای پررنگ خورده!» مدیریت بخش آگهیها و جواز چاپخانه رنگین (توفیق) هم به نام حسن بود که بعدها آن را به برادرش حسین واگذار کرد. کار در تحریریه توفیق چنان پرمشغله بود که حسنآقا پس از چندسال کار در وزارت دارایی، خود را بازخرید کرد و پروانه وکالت گرفت. از آن پس، در کنار فعالیتهای مطبوعاتی و ترسیم کاریکاتورهای توفیق، وکالت نیز انجام میداد. حسن با امضاهای مستعار «میرزا قشمشم» و «شرمسار خشن» در برخی موارد یادداشتهای طنز و فکاهی نیز مینوشت. در این دوره، تیم کهکشانی آتلیه توفیق با مدیریت او و استودیو توفیق، با حضور هنرمندانی همچون (عباس) توفیق، لطیفی، پاکشیر، زارع، سخاورز، عبداللهینیا، درمبخش، خانعلی، خالقی، عربانی، کرمانی، اشرفی، سلیمانی و... چنان تنوع بصری محتوایی در توفیق ایجاد کردند که ماهنامه، سالنامه، کتابجیبی، کارتتبریک، آلبوم و... در هر شماره لبریز از آثار جذاب و باکیفیت، سطح سلیقه مخاطب را چند پله ارتقا میداد. عمران صلاحی مینویسد: «سبکش هم خیلی جالب بود. خیلی ایرانی بود. فضاهایی بهشدت ایرانی. گاهی برای اینکه منظرهای را بکشد یا بعضی تیپها را، به کنار خیابان میرفت و مینشست و یواشکی از قیافههای افراد یا از محلها طرح میزد.»
از تمایزهای آثار جلد توفیق نسبت به سایر نشریات، بایستی به حضور زیرنویس در کاریکاتورها اشاره کرد. این شگرد حسن توفیق در جلد هفتهنامه، یعنی استفاده همزمان از ترکیب تصویر و کلمات، دامنه تأثیر روی بیننده را بهشدت گسترش میداد و جلد را تبدیل به نوعی «لطیفه مصور» میکرد. این موهبت، ماحصل فرآیند خرد جمعی در توفیق بود. زندهیاد فریده توفیق (خواهر برادران توفیق) مینویسد: «اکثر سوژههای توفیق و کارتونهای آن، محصول جلسات توفیق بود. این جلسات یکشنبه و سهشنبه تشکیل میشد. برای اعضای جلسه، شنلهای مخصوص سرمهایرنگ و کلاههایی شبیه کلاه توفیق، و برای رئیس جلسه کلاه پشمدار در نظر گرفته شده بود... سوژههایی نهایی نامزدشده برای تصویب نهایی یا رد شدن، به نظر «نمایندگان عوام» (کنایهای طنزآمیز به نمایندگان عوام در مجلس بریتانیا) و رئیس جلسه که در رد یا قبول سوژهها حق وتو داشت، میرسید. نهایتا سوژههای مصوب در اختیار استودیو توفیق و کارتونیستها قرار میگرفت.»
پس از توقیف توفیق (تیرماه 1350)، حسن و برادرانش بسیار کوشیدند تا راه گریزی برای انتشار مجدد بیابند، اما تلاششان در عین حقانیتشان اثربخش نبود و توفیق، قربانی سیاستهای تلخ حاکمیتی شد. او مدتی در ایران بود و سپس همراه خانواده راهی امریکا شد و پس از چندی مجددا به ایران بازگشت. بهمنماه 1370، مهمانی و مراسم بزرگداشتی به افتخار حسن توفیق در گلآقا برگزار شد. حسن خواجهنوری در آن جلسه، بهافتخار حسن توفیق این ابیات را میخواند: «توفیق مجسم، حسنآقا اینجاست/ شادیم و نگنجیم ز شادی در پوست/ از محفل توفیق بهجز ذوق مجوی/ کز کوزه همان برون تراود که در اوست...». حسن توفیق در جمع کارتونیستهای گلآقا مورد تشویق قرار میگیرد و کیومرث صابری فومنی، او را معلم و مربی خودش مینامد.
حسن توفیق، فارغ از هنر، تخصص و حرفهاش، گنج ارزشمند تاریخ معاصر ایران و صدالبته تاریخ زنده طنز مطبوعاتی ایران است. امید که در حفظ و پاسداشت این سرمایه بکوشیم. تنش سلامت و لبش خندان باد.