برخيز و اول بكش(21)
دنياي سرّي متولد ميشود-
تفاوت موساد با سيا
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
سرويسهاي جوان اطلاعاتي مجبور بودند به مجموعهاي از چالشهاي محاصره اسراييل توسط بيست و يك ملت عرب كه تهديد به نابودي آن كرده بودند، پاسخ دهند. در سطوح بالاي نهاد دفاعي افرادي بودند كه معتقد بودند بهترين راه پاسخ به اين چالشها استفاده از عمليات ويژه دقيقي است كه بايد پشت خطوط دشمن بهكار برد.در نهايت، آمان يك واحد اطلاعاتي به نام سرويس اطلاعاتي 13 (كه در سنت يهودي يك عدد بخت محسوب ميشد) برپا كرد. آبراهامدار كه اكنون يكي از افسران ثابت آن بود در سال 1951 به مصر رفت تا شبكهاي از كارگزاران از فعالان بومي صهيونيست ايجاد كند . استخدامشدگان با پوششهاي مختلف به اروپا سفر كردند و پس از آن براي آموزش جاسوسي و خرابكاري به اسراييل رفتند. دار، با تشريح اهداف شبكهاش توضيح داد كه «مشكل اصلي كه سبب شد مصر همچنان نسبت به اسراييل آشتيناپذير باشد به سياستي برميگشت كه ملك فاروق با آن حكومت را پيش ميبرد.» دار به ضربالمثل اسپانيايي «اگر سگ نباشد هاري هم نيست» اشاره ميكند و ميگويد «اگر ما ميتوانستيم از شرّ فاروق خلاص شويم بسياري از مشكلات ما هم حل ميشد.» لازم نبود كه از «سگ» خلاص شوند چون به زودي فاروق با يك كودتا سرنگون ميشد و فرضيه آمان كه اگر فاروق برود چيزها بهتر خواهد شد تماما بياساس شد. هرچند اين ايده كه شبكه تاسيس شده مصري را ميشد براي تغيير سير تاريخ منطقه بهكار برد آنچنان براي رهبران اسراييلي اغواكننده بود كه اجازه دادند كه اين شبكه كار خودش را بكند. آمان تصميم گرفت تا از اين كارگزاران بومي عليه نهضت افسران آزاد كه اخيرا فاروق را بركنار كردند «با اين هدف كه اعتماد غرب به رژيم {مصر} را با ناامني عمومي و ترغيب به تظاهرات، بازداشتها و عمليات انتقامجويانه بدون آنكه نقش اسراييل فاش شود» استفاده كنند. اما كل عمليات منتهي به فاجعه شد. با وجود آموزش شديد، استخدامهاي آمان آماتوري و بدونتوجه بود و تمام عمليات خرابكارانه با شكست مواجه شد. در نهايت يازده عمليات توسط مقامات مصر خنثي شد. برخي از افراد بعد از دادگاههاي مختصر اعدام شدند، يك نفر هم بعد از شكنجههاي شديد خود را كشت. يك نفر كه خوششانستر بود به زندان طويلالمدت و كار اجباري محكوم شد. آشفتگيهاي پس از آن باعث جدلهاي سياسي شد كه براي سالهاي زيادي در اسراييل خشم زيادي عليه آمان برانگيخت كه آيا آمان مصوبه و تاييد نهادهاي سياسي را براي اين عمليات شكست خورده داشته است. درس اصلي كه توسط اسراييل ترسيم شده بود اين بود كه يهوديهاي بومي را هرگز نبايد در كشورهاي دشمن «مورد هدف» استخدام كرد. دستگيري آنها يقينا منتهي به مرگ ميشود و در كل جامعه يهود، موجهاي نگرانكنندهاي را ميفرستند. اسراييل باوجود اغوا براي استفاده از افرادي كه تقريبا در اين زمينه فعاليت داشتند و نياز به ارايه داستان پوششي نداشتند، ديگر از اين افراد استفاده نكرد. هرچند اين اجماع اصولي كه اسراييل ميتواند شجاعانه عمل كند و تاريخ را از طريق عمليات ويژه پشت خطوط دشمن تغيير دهد، باقي ماند و در اصل در مكانهايي كه هسته اصلي دكترين امنيت اسراييل هستند، تقويت شد. در واقع، اين فلسفه – يعني عمليات ويژه پشت خطوط دشمن بايد حداقل يكي از روشهاي اوليه دفاع ملي كشور باشد – تا به امروز در تمام مدت در ميان نهادهاي اطلاعاتي و سياسي اسراييل، حاكم بوده است و در حالي كه در بسياري از كشورهاي دنيا بين واحدهاي اطلاعاتي كه اطلاعات را جمعآوري ميكنند و واحدهاي عملياتي كه اين اطلاعات را براي ماموريتهاي مخفيانه بهرهبرداري ميكنند، جدايي هست، در اسراييل از همان ابتدا نيروهاي ويژه بخش يكپارچهاي از آژانسهاي اطلاعاتي آن هستند. براي مثال در امريكا واحدهاي عمليات ويژه دلتا فورس و سيل (SEAL) جزو اجزاي فرماندهي عمليات ويژه هستند نه جزو سيا يا اطلاعات نظامي. در اسراييل، واحدهاي عمليات ويژه تحت فرماندهي مستقيم آژانسهاي عملياتي موساد و آمان قرار دارند.
هدف از اين كار اين است كه بهطور مداوم اطلاعات جمعآوري شده به عمليات تبديل شود. در حالي كه در ديگر كشورها، اطلاعاتي را كه در زمان صلح جمعآوري ميكنند آنها را فقط در حالتي كه جنگي رخ دهد يا در حمله ناگهاني عمليات ويژه آماده و استفاده ميكنند، در اسراييل آنها بهطور ثابت از اطلاعات براي بسط حملات عمليات ويژه در پشت خطوط دشمن به اين اميد استفاده ميكنند كه از بروز جنگ تمامعيار جلوگيري كنند.