در گريز از شعار
اگر همين عبارت «سازگاري با كمآبي» را در شبكههاي اجتماعي كه اين روزها خط مقدم بسياري از جريانات است جستوجو كنيد ميبينيد كه هيچگاه به محوري براي بحث يا جريان تبديل نشد. از آن مهمتر نه اردكانيان و نه هيچيك از همكارانش كه انتظار ميرفت بتوانند مدل و برنامه براي اجرايي شدن اين شعار طراحي كنند نتوانستند كاري كنند كه چنين جرياني ايجاد شود و حتي براي يك بار اين موضوع به «ترند» شبكههاي اجتماعي تبديل نشد. شايد يكي از دلايل عدم موفقيت اردكانيان و تيمش در اين زمينه همين باشد كه خودشان دستي بر آتش شبكههاي اجتماعي ندارند؛ «رضا اردكانيان» عملا وزيري است كه نظير ساير وزراي نيرو بيشتر سرگرم امور عمراني و مديريتي است و كمتر اهل تعامل و گفتوگو است. شايد هم فرصتي برايش باقي نميماند! با اين حال از وزيري با تجربه و كارنامه مديريت بينالمللي انتظار ميرود كه دستكم در توييتر يا اينستاگرام حساب كاربري داشته باشد و گهگاه نبض مردم و جامعه را از اين طريق بگيرد. اما اين بحث و اين انتظار از وزير نيرو به چه دليل است؟
مساله اين است كه در فاصله ۵ ماهي كه از سال ۱۳۹۷ سپري شده است به جز يك نشست علمي كه در آن ۱۷ نفر سخنراني كردهاند و با مشاركت مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري برگزار شده است، هيچ نشست يا جلسه همانديشي درباره چگونگي تحقق شعار «سازگاري با كمآبي» برگزار نشده يا آنقدر كم و بيسر و صدا بوده كه هيچكس از آن باخبر نشده است. شخص وزير نيز حتي يك نشست خبري يا نشست غيرخبري با اهالي رسانه برپا نكرده است كه چگونه ميتوان اين موضوع را به سطح دغدغههاي مردم انتقال داد. بهويژه نميتوان به مردم شعاري را براي اجرا پيشنهاد داد كه بوي رياضت كشيدن از آن به مشام ميرسد آن هم در زمانهاي كه سرمايههاي اجتماعي نظير اعتماد مردم به دولت و سياستمداران به حداقلهاي خود رسيده است. اردكانيان ۵ ماه قبل «سازگاري با كمآبي » را مطرح كرد و به اين موضوع توجه نكرد كه وقتي از مردم ميخواهيم براي دوش گرفتن سعي كنند زمان ۵ دقيقه را رعايت كنند چه جوابهايي ميدهند. شايد هم ساخت و قالب وزارتخانهاش كه همواره با مسائل اجتماعي بيگانه بوده و همهچيز را در امور فني و محاسباتي ميديده دست و بالش را در اين عرصه بريده است. با اين همه، موضوع اين است كه از تابستان فقط يك ماه ديگر باقيمانده است اما اگر همانطور كه خود اردكانيان در نشست اخير مركز بررسيهاي استراتژيك گفته قرار به خردورزي است دستكم او بايد گامهاي اساسي برداشته و ساعات بيشتري را براي گفتوگو در اين زمينه صرف كند. قدم اول نشست غيرخبري با خبرنگاران و روزنامهنگاران فعال در عرصه آب و محيط زيست است. اگر واقعا اردكانيان به حرف خود اعتقاد دارد كه «محدوديت آب را بايد به خردورزي متفاوت براي توسعه تبديل كرد. خردورزي متفاوت همان سازگاري با كمآبي است.» نكته ديگر آن است كه در شرايطي كه لحظه به لحظه در شبكههاي اجتماعي و رسانههاي مجازي و تصويري با بمبارانهاي خبري منفي مواجهيم نميتوانيم به يك نشست در مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري بسنده كنيم و منتظر بمانيم بحثهاي علمي آرامآرام در جامعهاي خسته و ناشكيبا نفوذ كند.