• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4170 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۶ شهريور

ادامه از صفحه اول

رسالت متفاوت ولي فقيه و فقيه

اول اينكه بدنه حوزه قبل و بعد انقلاب چنين نبوده‌اند. قبل از انقلاب امام خميني استثنا بود وشاگردان و همراهانش غريبان حوزه بودند.از كوزه فرزند امام آب نمي‌خوردند چون فرزند خميني بودو شاگردان و همراهانش مثل آيت‌الله منتظري و مشكيني وخامنه‌اي و بقيه در حوزه خون‌دل‌ها خوردند. نكته دوم هم اينكه فقه حكومتي مصالح زياد و عناوين ثانويه و اطلاعات همه‌جانبه‌اي را مي‌طلبد. به همين دليل براي شرعي بودن و اسلامي بودن حكومت، نظريه ولايت فقيه مطرح شد و در راس حاكميت، ولي فقيه قرار گرفت كه بتواند به جاي شوراي فقها تمشيت امور را بر اساس مباني شرعي انجام دهد. دعوت از مراجع تقليد يا مدرسان فقهي براي تغيير ريل مباحثات خود به تدريس مسائل اجتماعي، مشكلات زيادي براي حاكميت اسلامي درست مي‌كند. نمي‌توان به فقيه گفت كه نتيجه بحث چه باشد. آنان مباني فقهي و اصولي خود را دارند.وقتي از رسالت تدريس متد فقهي با ابواب متعارف حوزوي عدول كنند، الزاما به نتايجي نمي‌رسند كه در آن حل مشكلات اجتماعي مورد نياز جامعه امروزي باشد.چه بسا اگر اين اتفاق بيفتد و خيل فتاوايي صادر شود كه هر كدام صرفا به دليل نگاه فقهي و نه عناوين ثانويه يا مصالح اجتماع يا عدم اطلاع از واقعيت‌ها و تغييراتي كه در دنيا باشد، بحران مشروعيت براي حاكميت درست شود و نظرات ولي‌فقيه كه علاوه بر فقاهت، رسالت اداره كشور را هم بر عهده دارد در برابرآنان قرار گيرد و ضرورت پيدا كند كه همه از مدرسان فقه وبزرگان مرجعيت بخواهند كه روال گذشته خود را ادامه دهند.كار اساسي حوزه علميه آشنا كردن طلاب اهل فضل به متد فقه و اصول است. اين پايبندي به روش ديرين كه در تعابير امام به فقه جواهري اشتهار دارد، نبايد تغيير كند.

در عمل هم بعضي از فقها در بعد انقلاب كه از اين روش جدا شده‌اند و بعضا در مسائل اجتماعي نظر فقهي داده‌اند، مشكلات فوق‌الاشاره به وجود آمده است و هزينه زيادي براي منزوي كردن آنان صرف شده است و القاب مختلفي مثل شيعه انگليسي و امريكايي مطرح شده است.عظمت حوزه در استقلال آن است كه روش و متد مجتهدپروري را بدون دخالت ديگران ادامه دهد و عظمت ولي‌فقيه هم در اين است كه با داشتن پشتوانه حمايت كلي حوزه‌هاي علميه كه تقريبا چنين است، امور كشور و مسائل سياسي و اجتماعي را با تكيه به فقاهت خود رتق وفتق كند.توصيه‌هاي رحيم‌ پورازغدي مي‌تواند اين نظم مقبول را در هم بريزد.

 

عاقبت دو نيمه كردن ملت

رويارويي‌ها و شكاف‌هاي سياسي، اقتصاد و معيشت مردم را تحت‌تاثير خود قرار داده و كشور را به سمت ورشكستگي برده است.روزگاري ممكن بود،تصور شود كه ورشكستگي و فروپاشي ونزوئلا، چيزي جز يك جنگ رواني و رسانه‌اي از سوي امريكا براي سرنگون كردن دولت سوسياليست حاكم بر كاراكاس نيست، اما امروز مشخص شده كه مساله ونزوئلا فراتر از يك وانمايي رسانه‌اي از شرايط اقتصادي و سياسي است. امروز تقريبا اجماع در ميان كارشناسان، پژوهشگران و رسانه‌هاي سراسر جهان شكل گرفته كه ونزوئلا به يك كشور ورشكسته و درآستانه فروپاشي تبديل شده است. آنچه تا چند سال پيش رويارويي ميان گروه‌هاي سياسي و ميان يك كشور جهان سوم با امپرياليسم تصوير مي‌شد، اكنون به شكل قابل‌لمسي به فروپاشي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي تبديل شده است. گزارش‌هاي نهادهاي بين‌المللي اقتصادي و مالي، در كنار گزارش‌هاي نهادهاي حقوق بشري و رسانه‌هاي مستقل، نشان مي‌دهد كه عملا دولت كاراكاس از تامين نيازهاي شهروندان اين كشور بازمانده است و مردم راهي به جز فرار به كشورهاي همسايه ندارند. شهروندان ونزوئلا، راه‌هاي مختلفي را براي تغيير وضعيت در اين كشور توليد‌كننده نفت خام انجام دادند، پيوستن به گروه‌هاي اپوزيسيون، تظاهرات مسالمت‌آميز، راي به مخالفان، خشونت و تلاش براي برگزاري همه‌پرسي، يك به يك توسط مخالفان دولت نيكولاس مادورو، امتحان شده است، اما هيچ‌يك از آنها موفق نبود. مادورو مصمم است كه سياست‌هاي آشتي‌ناپذير خود را عليه نيمي از مردم كشور با شدت پيش ببرد و به نظر مي‌رسد در اين مسير بسيار موفق بود. آنچه از عملكرد 5 ساله مادورو مي‌توان فهميد، اين است كه او نيروي سركوب بسيار قدرتمندي در اختيار دارد و براي استفاده از اين نيرو هيچ ترديدي به خود راه نمي‌دهد. نهايتا براي مخالفان مادورو و نزديك به نيمي از جمعيت ونزوئلا كه مخالف سياست‌هاي او هستند، كم‌كم راهي به جز فرار و ترك وطن باقي نمي‌ماند. مهاجرت از ونزوئلا از زمان مرگ هوگو چاوز، رييس‌جمهور پيشين و جانشيني نيكولاس مادورو، شدت بيشتري پيدا كرده‌ بود. بخش عمده مهاجران، كلمبيا را به عنوان كشوري براي يافتن زندگي بهتر يا پلي به سمت كشورهاي توسعه‌يافته‌تر انتخاب مي‌كردند. مساله مهاجرت و اجازه عبور پناهجويان از مرزهاي ونزوئلا به كلمبيا، سال‌ها مركز اصلي‌ترين اختلاف‌هاي سياسي ميان كاراكاس و بوگوتا بود اما با افزايش مشكلات اقتصادي ونزوئلا، امروز اين موج مهاجرت ديگر كشورهاي همسايه ونزوئلا را هم تحت‌تاثير قرار داده است. كشورهاي همسايه دربرابر اين موج بزرگ از پناهجويان ممكن است در كوتاه‌مدت تحمل داشته ‌باشند، اما در بلندمدت دچار مشكلاتي خواهند شد. اهميت ونزوئلا به عنوان يك توليد‌كننده مهم نفت خام و تامين‌كننده انرژي در جهان باعث مي‌شود كه وضعيت آن براي بسياري از قدرت‌هاي جهاني و منطقه‌اي داراي اهميت باشد. ونزوئلا در شرايطي قرار گرفته است كه نسبت به فشارهاي خارجي روز به روز آسيب‌پذيرتر مي‌شود. آنچه تا امروز در ونزوئلا رخ داده است، يك فروپاشي درونزا و به دليل سوءمديريت در سياست، اقتصاد و جامعه بود. اهرم خارجي بر‌خلاف تبليغات دائم دولت ونزوئلا، نقش چنداني در رسيدن به شرايط كنوني بازي نكرده است. تحريم‌هاي امريكا تاكنون بيشتر اشخاص و سياستمداران را هدف قرار داده‌اند. حال اگر امريكا تصميم به اجراي تحريم‌هاي فراگير عليه ونزوئلا اتخاذ كند يا كشورهاي همسايه از طريق پيمان‌هاي امنيتي و نظامي موجود عليه دولت اين كشور اقدام كنند يا حتي تصميم به دخالت نظامي امريكا عليه مادورو اتخاذ شود، به نظر نمي‌رسد چيزي از نظام حاكم در اين كشور باقي مانده‌ باشد كه بتواند در مقابل آن مقاومت كند. در شرايطي كه صنعت نفت ونزوئلا به دليل فقدان سرمايه‌گذاري و سوء‌مديريت به‌شدت با مشكل توليد مواجه شده است، اگر تحريم‌هايي عليه فروش توليد باقيمانده نفت خام اين كشور به خارج اعمال شود، به نظر مي‌رسد آخرين تير به جسم نيمه‌جان حكومت سوسياليستي كه مادورو ميراث‌دار آن شده شليك شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون