• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4176 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۴ شهريور

برخيز و اول بكش(27) فصل سوم

دفتري براي ترتيب ملاقات با خدا - بازگشت بن گوريون

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

با اين حال مصطفي حافظ هنوز زنده بود. افسر اطلاعاتي مصر و همكارش در اردن، صالح مصطفي، روند اعزام گروه‌هاي نفوذي فلسطين را ادامه مي‌دادند و اين نفوذي‌ها كماكان در اسراييل ويراني به بار مي‌آوردند.

در 17 مارس 1954 يك گروه از تروريست‌هاي عرب در «اسكورپيون پاس» كه يك مسير فرعي در قلب صحراي نگاو است در كمين يك اتوبوس غيرنظامي از عيلات به تل‌آويو نشستند. آنها با تيراندازي‌هاي كور 11 نفر از مسافران را كشتند. يك پسر بچه 9 ساله كه زير يك صندلي پنهان شده بود بعد از آنكه آنها اتوبوس را ترك كردند بيرون آمد و پرسيد: «آيا آنها رفته‌اند؟» تروريست‌ها صداي او را شنيدند و به اتوبوس برگشتند و به سرش شليك كردند. او زنده ماند اما تا 32 سال بعد كه درگذشت، فلج بود. عرب‌ها روي اجساد مردگان تف مي‌انداختند. بعدا مشخص شد كه آنها فلسطيني‌ها و عرب‌هاي بدوي بودند كه از اردن آمده بودند و از سوي صالح مصطفي حمايت مي‌شدند.

شارت براي انتفام تحت فشار سنگين بود اما عمليات انتقام را تصويب نمي‌كرد. او در خاطراتش نوشت: «يك عمل در مقابل حمام خون فقط تاثير وحشت را شفاف‌تر مي‌كند و از طرف ديگر ما را در جايگاه قاتلان انبوه قرار مي‌دهد.»

در عوض واحد 504 آمان سه عرب آدمكش بدوي را كه به عنوان عامل به كار گرفته بودند، اعزام كرد. آنها از مرز اردن با سلاح سنگين و دو ماده منفجره كه ناتان روتبرگ آماده كرده بود، رد شدند. آنها يكي از تروريست‌ها را در روستايي در جنوب اردن يافتند و بعد از آنكه تصميم گرفتند كه خانه‌اش را منفجر نكنند، منتظر نشستند تا اينكه او را تنها پيدا كردند و او را با گلوله كشتند. ايگال سيمون، كهنه سرباز ارشد واحد 504 به خاطر آورد كه «عوامل ما كارت شناسايي راننده اتوبوس را در ميان چيزهاي ديگري كه غارت كرده بود، يافتند و آن را به ما برگرداندند.»

اين عمليات دقيق توسط واحد 504 را كاملا موفقيت‌آميز دانستند اما با اين حال در تصوير بزرگ‌تر چيزي را تغيير نداد. كشتن افراد مورد هدف با توفيق كاملا محدود آن نتوانست حملات برون‌مرزي را متوقف يا حتي به طور قابل توجهي از انجام آن باز بدارد. حملات تنبيهي هم خشم جهاني را برانگيخته بود اما با اين حال قتل عام‌ها كاهش نيافته بود.

در اواسط دهه 1950 حافظ در حال برنده شدن بود. افرادي كه او تربيت كرده بود با جمع‌آوري اطلاعات، خرابكاري‌هاي زير‌ساختاري، دزديدن اموال و كشتن اسراييلي‌ها، حملات مرگبارتري را در قلمرو اسراييل انجام دادند. اسراييل كه فاقد زيرساخت مناسب از جمله اطلاعات با كيفيت بالا، تجربه، فوت و فن و نيروهايي با آموزش كافي و تجهيزات بالا بود فقط مي‌توانست با عمليات انتقام‌گيري نامعين و بمباران سنگين نوار غزه پاسخ دهد.

اسم حافظ به طور مكرر در گزارش‌هايي كه واحد 504 از منابع خود در جنوب دريافت مي‌كرد، ديده مي‌شد. با اين حال او يك چهره مبهم داشت كه در سايه‌ها پنهان بود. ياكوف نيمرودي كه فرماندهي واحد را در جنوب بر عهده داشت، گفت: «ما هرگز تصويري از او نداشتيم. اما مي‌دانستيم كه او جواني در حدود 30 ساله، زيبا و خيلي كاريزماتيك بود. زندانيان و عوامل ما از او با تحسين حرف مي‌زدند.»

حافظ و نيمرودي كه خودش هم جوان و يك افسر كاريزماتيك بود، هر يك در دو طرف نبرد عرب و اسراييل قرار گرفته بودند. نيمرودي مي‌گفت: «حافظ يكي از بهترين مغزها در اطلاعات مصر بود. تعداد كمي از عوامل ما اين توانايي را داشتند كه از دستان او در ‌بروند. بسياري از آنها دستگير و تخليه اطلاعاتي مي‌شدند يا آنكه بعد از آموزش‌هايي كه از او مي‌گرفتند، جاسوس دو‌جانبه مي‌شدند و بر ضد ما عمل مي‌كردند. در جنگ مغزها فقط بهترين‌ها مي‌برند و زنده مي‌مانند.»

شارت تحت فشار شديد افكار عمومي و ناتواني در امنيت مجبور شد كه در وهله اول بن گوريون را به عنوان وزير دفاع خود و سپس در نوامبر 1955 عنوان نخست‌وزيري را به او برگرداند. شارت وزير امور خارجه شد بعدا با فشار بن گوريون از مقام خود استعفا داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون