• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4196 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۹ مهر

تاملي درباره انتخاب بهترين گل سال

از افلاطون تا محمد صلاح

اهورا جهانيان

 

 

در روزهاي اخير، دو واقعه تامل‌برانگيز در دنياي فوتبال رخ داد كه بحث «دموكراسي يا تخصص» را تازه مي‌كند. ابتدا فيفا در انتخاب «بهترين‌ها»ي سال 2018 بر اساس آراي مردم، گل محمد صلاح به اورتون را به عنوان بهترين گل سال انتخاب كرد. سپس كنفدراسيون فوتبال آسيا، بهترين مهاجم تاريخ فوتبال آسيا را به راي مردم گذاشت كه علي دايي به عنوان بهترين مهاجم قاره آسيا انتخاب شد. ليدون گوك از كره جنوبي، تاكاهارا از ژاپن، تيم كي‌هيل از استراليا، يونس محمود از عراق، علي مبخوت از امارات، ياسر القحطاني و جاسم الهويدي از عربستان مهم‌ترين رقباي دايي براي كسب اين عنوان بودند. به علت فعاليت چشمگير ايرانيان در فضاي مجازي، چنانكه انتظار مي‌رفت، علي دايي به عنوان بهترين مهاجم تاريخ آسيا انتخاب شد. در مورد انتخاب بهترين گل سال هم، اكثريت فوتبال‌شناسان معتقد بودند گل استثنايي رونالدو به يوونتوس در ليگ قهرمانان، بايد بهترين گل سال انتخاب مي‌شد؛ اما محبوبيت شديد محمد صلاح در مصر و بسياري از كشورهاي جهان عرب، موجب شد كه مصري‌ها و ساير اعراب، فارغ از اينكه كدام گل حقيقتا زيباترين گل بوده، به گل محمد صلاح راي بدهند. به اين ترتيب حق رونالدو ضايع شد و محمد صلاح مصري و مسلمان، به يك افتخار فردي مهم دست يافت. اما در مورد انتخاب علي دايي، بعيد است كه حق كس ديگري در اثر راي بالاي ايرانيان به دايي، ضايع شده باشد؛ چرا كه علي دايي اگر چه تكنيكي‌ترين مهاجم آسيا نبوده، ولي به دليل گلزني چشمگيرش شايسته كسب عنوان بهترين مهاجم آسيا است. دست‌كم نمي‌توان با قطعيت گفت كه كس ديگري از دايي بهتر بوده است. اما نكته مهم در اين راي‌گيري، تمايل ايرانيان به تفوق دايي نسبت به ساير مهاجمان آسيايي، به‌ويژه مهاجمان عرب بود. فارغ از اينكه انتخاب دايي بحق بود و انتخاب گل محمد صلاح به ناحق، مساله اصلي در مواردي از اين دست دوراهيِ راي عامه مردم و راي كارشناسان است. اين دوراهي آبشخوري قديمي در تاريخ فلسفه دارد كه نخستين‌بار به صورت جدي در فلسفه افلاطون مطرح شده است. مخلص كلام اين است كه آيا آراي عامه مردم به صرف فراواني، وزانت بيشتري نسبت به آراي نخبگان دارد؟ مخالفان دموكراسي در طول تاريخ و عرض جغرافيا، همواره تاكيد كرده‌اند كه راي فراوان ناعالمان، در برابر راي اندك عالمان هيچ حجيتي ندارد. جدا از مخالفان كلاسيك و قديمي دموكراسي (به معناي مراجعه به آراي مردم براي تعيين تكليف امور مهم) حتي نئوليبرال‌هاي جهان كنوني هم چندان دموكراسي را خوش ندارند. آنها سياست را امري تخصصي مي‌دانند و معتقدند سياستمداران بايد پاسدار آزادي مردم باشند اما اگر بر سر نحوه تحقق و حفظ آزادي، اختلافي بين مردم و نخبگان پيش آمد، راي نخبگان به دليل تخصصي بودن به راي مردم (يا همان اكثريت جامعه) ارحج است. البته راي‌گيري و انتخابات در جهان كنوني به قدري مهم و معتبر شده است كه چنين انتقاداتي معمولا به كرسي نمي‌نشيند يا دست‌كم با صراحت مذكور بيان نمي‌شود. فيفا هم در راستاي دموكراتيك كردن ساختار خودش و سازوكارهاي تصميم‌گيري‌اش، در چند سال اخير سهم و وزن بيشتري به راي مردم در انتخاب بهترين‌هاي جهان فوتبال داده است. با اين حال، اين قبيل راي‌گيري‌ها تفاوتي اساسي با راي‌گيري و انتخابات سياسي دارد. در انتخابات رياست‌جمهوري چه در ايران و چه در امريكا، مردم به كسي راي مي‌دهند كه او را اصلح مي‌دانند؛ چرا كه راي مردم در سرنوشت آنها تاثير مي‌گذارد. اما وقتي ايرانيان هجوم مي‌برند كه به علي دايي راي بدهند، يا مصري‌ها جميعا به گل محمد صلاح راي مي‌دهند، به هيچ‌وجه مساله انتخاب اصلح در ميان نيست؛ مساله انتخاب «خودي» و كنار زدن «غيرخودي» است. علي دايي «يكي از ما» است و محمد صلاح «يكي از مصري‌ها». راي دادن به دايي يا صلاح، حتي اگر مستحق راي ما نباشند، تاثير منفي در زندگي ايرانيان و مصري‌ها بر جاي نمي‌گذارد. با اين راي نه اقتصاد كشور به گل مي‌نشيند، نه جنگ مي‌شود و نه هيچ واقعه ناجور ديگري رخ مي‌دهد. برعكس، افتخاري به افتخارات يك كشور افزوده مي‌شود. اينكه اين افتخار بحق حاصل مي‌شود يا نه، ظاهرا اهميت چنداني ندارد چرا كه اين عدم حساسيت نسبت به حق و ناحق بودن آرا لطمه‌اي به زندگي كسي نمي‌زند. تنها پديده منفي در اينجا جدا از اعراض احتمالي راي‌دهندگان از حقيقت و انصاف است. يعني بسياري از مصري‌هايي كه به گل محمد صلاح راي دادند، قطعا مي‌دانستند گل رونالدو زيباتر از گل صلاح بوده. يعني آنها در خلوت خودشان مي‌دانند كه راي‌شان خلاف حق و انصاف بوده است.

اما چنين رايي به يك معنا، سياسي است. اگر هري كين رقيب رونالدو بود، بسيار بعيد بود كه مردم انگلستان عزم‌شان را جزم كنند براي اينكه كين در اين رقابت بر رونالدو فائق‌ آيد. ولي رقابتي از اين دست، براي مردم مصر حكم ديگري دارد. به يك معنا، مساله اصلي، محمد صلاح هم نيست. مساله، خود مصر است. ملت مصر. سرافرازي يك كشور مسلمان يا يك كشور جهان سومي در برابر يك ستاره يا كشور غربي. دنيا به اندازه كافي كريس رونالدو را ديده است. اما ملت مصر را نه. در واقع محمد صلاح در اين راي‌گيري، نماد ملت مصر است ولي اگر هري كين رقيب رونالدو بود، به دليل اهميت ويژه فوتبال انگلستان در جهان، هري كين نمي‌توانست نماد ملت انگلستان باشد. فوتبال انگليس آن‌قدر موفقيت كسب كرده است كه انتخاب گل هري كين به عنوان بهترين گل سال اهميت تاريخي چنداني براي مردم اين كشور ندارد؛ اما شايد فرصتي يگانه براي ملت مصر باشد. معلوم نيست كه فوتبال مصر دوباره به اين زودي بتواند اعجوبه‌اي مثل محمد صلاح تحويل جهان فوتبال بدهد. پس مردم مصر ناخودآگاه از اين فرصت براي اعتلاي نام مصر در دنياي امروز استفاده مي‌كنند. مردم ايران هم، كه البته بحق علي دايي را بهترين مهاجم آسيا انتخاب كردند، نمي‌توانند تقابل سياسي يا دست‌كم فرهنگي ايران و كشورهاي عربي منطقه را ناديده بگيرند. هم از اين رو راي آنها، بي‌التفات به مسائل سياسي و تاريخي نيست. بدين معناست كه بسياري از متفكران گفته‌اند سياست با پوست و گوشت و خون ما آميخته است و چونان اتمسفري است كه دنياي ما را فراگرفته است. و البته هر چه جهان ما انسان‌ها دموكراتيك‌تر و زندگي‌مان به‌سامان‌تر شود، هشت‌پاي سياست هم دست و پايش را از حوزه‌هاي گوناگون زندگي‌مان جمع مي‌كند. ضريب يافتن بيش از حد سياست در زندگي مردم، فوتبال يا هر چيز قاعدتا غيرسياسي ديگري را مي‌تواند سياسي كند. و اين سياست‌زدگي، حتي اگر در خدمت غرور ملي باشد، پديده مطلوبي نيست و شايد به سود محمد صلاح باشد، اما از آن بوي صلاح و انصاف به مشام نمي‌رسد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون