• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4205 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۹ مهر

چند نقیضه بر چند غزل حافظ

حرف‌های زشت، بهتان نیز هم!

اشاره: فردا جمعه، بیستم مهرماه است و «روز بزرگداشت حافظ». در این ستون، چند غزلِ طنز آورده‌ایم که به شیوه «نقیضه» سروده شده‌اند، بر مبنای غزل‌هایی از حضرت لسان‌الغیب.

در «فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز» آمده است: «در نقیضه‌گویی، نقیضه‌گو کلام نویسنده‌ای را در یک اثر مشخص می‌شکند تا آن را از حالت جدی به اثری مضحک تبدیل کند... در ادبیات، «نقیضه» به‌عنوان اصطلاح ادبی، به تقلید اغراق‌آمیز و مضحک از یک اثر ادبی مشخص اطلاق می‌شود. در این تقلید که می‌تواند از کلمات، سبک، نگرش، لحن یا بیان عقاید نویسنده باشد، سایه اثر اصلی همواره محسوس است. البته باید در نظر داشت در نقیضه‌نویسی، اثر ادبی دوم استقلال هنری خاص خود را دارد... در ادبیات فارسی، نقیضه‌گویی با هدف‌هایی گوناگون، پیشینه‌ای غنی دارد و در هر دوره، موارد متعدد و درخشانی از آن را می‌توان یافت.»

 

 مصطفی علوی

«دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم»

(حافظ)

دردم از پول است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

آن یکی شد غرق در مال حرام

دینش از کف رفت و ایمان نیز هم

موسم تاراج اگر آغاز شد

دارد این آغاز، پایان نیز هم

بر سر یک سفره دیدم گرگ را

آن‌طرف‌تر، مرد چوپان نیز هم

نان بیت‌المال را ما می‌خوریم

قیمه و مرغ و فسنجان نیز هم!

سال‌ها هی لاف دانایی زدیم

دوره قاجار و الان نیز هم

با همه دانایی، از ما خورده‌اند

شاه و شیخ و شحنه و خان نیز هم!

فیلم می‌سازیم از اصحاب کهف

از نگاه پیر کنعان نیز هم

بعد با وجدان راحت می‌زنیم

حرف‌های زشت، بهتان نیز هم

ما جهانی را مدیریت کنیم

گر که لازم شد جهانبان نیز هم!

کس نمی‌دانست قبل از ما که ابر

سایه دارد، برف و باران نیز هم!

کشف شد در دوره ما که شتر

چار پا دارد، دو کوهان نیز هم!

گر چه اصلا گاه‌گاهی لاجرم

اندکی، هرچند چندان نیز هم!

تخم خشخاش از زمین برچیده شد

تخته شد دکّان قلیان نیز هم!

مهر باطل خورد روی انگلیس

نروژ و اتریش و آلمان نیز هم

ما گرفتیم آنچه در رادار بود

چیزِ از رادار پنهان نیز هم

چین به ما سجاده و تسبیح داد

کیف و کفش و بند تنبان نیز هم!

مثل خرمالوست «خالو»، طنز تو

شاعری، رندی، سخندان نیز هم

گر به کام عده‌ای تلخ است، گاه

ملتی را کرده خندان نیز هم

 

 مصطفی علوی

«ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را رفیق و مونس شد»

(حافظ)

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

چقدر مسئله حل کرد تا مهندس شد

چه لحظه‌ها و چه شب‌ها که زیرِ دودِ چراغ

نفس کشید و در آخر، اسیرِ خس‌خس شد

سه سال در پیِ شغلی که مدرکش را داشت

دوید و راه به جایی نبُرد، دِپرس شد

درختِ دانش او میوه‌های خوبی داشت

به فصل سردِ زمستان که خورد، نارِس شد

رفیق او که سه‌سال از خودش عقب‌تر بود

به لطفِ رابطه‌های پدر، مدرّس شد

نشست کنجِ اتاقی، ولی نمی‌دانست

چقدر بر سرِ او بحث در مجالس شد

تمامِ غصه دنیا هوار شد به سرش

تمامِ پیکرِ او ذره‌ذره بی‌حس شد

ستاره‌ای که درخشیده بود چندی قبل

افول کرد و گرفتارِ دردِ ام.اس شد

 

 علیرضا رضایی

«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند»

(حافظ)

آنان كه قفل بسته به يك لحظه وا كنند

آيا بُوَد كه گوشه چشمي به ما كنند؟!

بي‌ارزش است پيش طبيبانِ رشوه‌خوار

گر بيمه زپرتي ما را طلا كنند!

مردان بي‌اراده و زن‌هاي هرزه‌گرد

شايد به ايدز جامعه را مبتلا كنند

بسيار ديده‌ايم جوانان تنگدست

با دنبلان چو گربه عاشق صفا كنند!

با اينكه در نماز غذا ميل مي‌كنند

دايم نماز باطل خود را قضا كنند!

تا ميز و پُست گير بيارند ناكسان

بايد كه در طريق رياست ريا كنند

در روز حشر، بهر مكافات، ابتدا

دلال‌ها و واسطه‌ها را صدا كنند

قحطيّ شوهر است؛ زنان عزيز ما

فكر طلاق و مهريه آخر چرا كنند؟!

رسمي‌ست ماندني؛ دله‌دزدان روزگار

بر قاطع‌الطّريق همه اقتدا كنند

جان مي‌كنند و مردن‌شان طول مي‌كشد

بايد براي مردم مسكين دعا كنند

چون هول مي‌شوند پس از كار، فاسقان

تنبان صيغه خودشان را به‌پا كنند!

خوش مي‌شود زمانه و اين روزگار ما

روزي كه فيل‌هاي بزرگي هوا كنند

تا باغ مملكت شود آباد و بر دهد

بايد كه بذرهاي اصيلي نشا كنند

باز است هركجا در ديزي و گربه‌ها

امكان‌پذير هست كه آيا حيا كنند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون