• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4211 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۶ مهر

تحليل محمدعلي الستي، استاد ارتباطات درباره تاثيرگذاري بر كشاورزان در روند احياي درياچه اروميه

رسانه‌هاي مكتوب بايد به گروه‌هاي مرجع تبديل شوند

علي علمي

 

 

بيش از يك دهه است كه وضعيت و حيات درياچه اروميه به مساله‌اي حاد تبديل شده است. اين وضعيت به اندازه‌اي تهديد كننده و نامطلوب است كه اولين جلسه دولت يازدهم پس از استقرار هم، رسيدگي به وضعيت بحراني و خطرناك زيست‌محيطي اين پهنه آبي بود. در اين خصوص طرح احياي درياچه اروميه به عنوان اولين مصوبه دولت يازدهم به تصويب هيات وزيران رسيد تا به سرعت و بدون فوت وقت عمليات اجرايي آن كليد بخورد. اما پس از گذشت 5 سال از تصدي دولت اعتدال روند اجرايي اين مصوبات و طرح‌هاي مرتبط با احياي مجدد درياچه اروميه چندان با برنامه‌ريزي‌هاي انجام شده همخواني ندارد. كارشناسان و صاحب‌نظران عوامل متعددي را در به نتيجه نرسيدن آن عنوان مي‌كنند كه يكي از مهم‌ترين آنها استفاده بيش از حد و هدر رفتن منابع آبي در بخش كشاورزي، كشت محصولات پرآب‌بر مانند چغندر و سيب‌زميني و نبود برنامه‌اي براي تغيير در الگوي كشت و كار است. در اين ميان رسانه‌ها به ويژه رسانه‌هاي مكتوب چه نقشي دارند و چگونه مي‌توانند در به ثمر رسيدن اين طرح ملي مشاركت داشته باشند؟ به همين منظور با دكتر «محمدعلي الستي» استاد ارتباطات اجتماعي درباره نقش و عمل رسانه‌هاي مكتوب در فرآيند اطلاع‌رساني و آگاه‌سازي افكار عمومي درباره مسائل مربوط به درياچه اروميه به گفت‌وگو نشسته‌ايم.

 

مهم‌ترين گروه نقش‌آفرين و تاثيرگذار در روند احياي درياچه اروميه كشاورزان و اهالي بومي منطقه هستند. شواهد و قراين نشان مي‌دهد كشاورزان بومي كمترين دسترسي را به رسانه‌هاي مكتوب دارنددر چنين شرايطي رسانه‌هاي مكتوب هر چقدر هم كه براي احياي درياچه اروميه مطلب تهيه كنند و بنويسند اين عده نمي‌توانند از اين نوشته‌ها بهره‌مند شوند. در چنين شرايطي رسانه‌هاي مكتوب چه بايد بكنند؟

براي پاسخ به اين پرسش بايد سراغ ساختار رفت و از اين منظر به جواب رسيد. ببينيد، مردم در حالت كلي به صورت توده (MASS) هستند. قدرت هم در جايگاه ديگري نشسته و فعال است و كار خودش را مي‌كند. در اين بين ما با پديده‌اي مواجه هستيم به نام جامعه مدني؛ اين جامعه مدني است كه فاصله بين مردم حاكميت را پر مي‌كند. در جوامع توسعه نيافته يا در حال توسعه مردم با مسوولان (حاكميت) در تماس مستقيم هستند. يعني يك نفر؛ رييس‌جمهور مي‌شود و در يك جايگاه بالايي قرار مي‌گيرد. ولي وقتي دوره زمامداري‌اش به پايان مي‌رسد و از قدرت كنار مي‌رود دوباره بين همان توده‌ها (انبوه خلق) برگشته و گم مي‌شود. مثلا در كشور ما شخصي مي‌آيد و 8 سال بر مسند رياست‌جمهوري تكيه مي‌زند. وقتي دوره‌اش تمام مي‌شود و پستش را تحويل مي‌دهد كسي از اين دوران 8 ساله رياست‌جمهوري‌اش سوال نمي‌كند و كساني هم كه از او حمايت كرده‌اند، مسووليتي نمي‌پذيرند. اما حزب جمهوريخواه امريكا پس از چند دهه از رسوايي واترگيت به سبب عملكرد «ريچارد نيكسون» هنوز پاسخگوست و حساب پس مي‌دهد. پس حزب يك نهاد مدني است كه فاصله بين مردم و مسوولان (حاكميت) را پر مي‌كند كه در مواقع لازم به مردم پاسخ مي‌دهد؛ در غير اين صورت اقبال عمومي‌اش را از دست مي‌دهد. در نظام‌هاي سياسي مطلوب نهادهاي مدني و مردمي رسانه‌هاي آزاد و مطبوعات مستقل، سازمان‌هاي مردم‌نهاد (NGO)‌ها، احزاب و تشكل‌هاي صنفي، سنديكاها و اتحاديه‌هاي كارگري و مانند اينها هستند. وقتي ميزان سواد و آگاهي مردم پايين است نهادي مثل NGO‌ها يا اتحاديه‌هاي كارگري نقش، جايگاه و عملكردشان از مطبوعات و ساير رسانه‌ها پررنگ‌تر مي‌شود. در چنين شرايطي روشنفكران، نخبگان و فعالان سياسي- اجتماعي دست به تشكيل «گروه‌هاي مرجع» مي‌زنند. اين گروه‌هاي مرجع در واقع از افراد باسواد، آگاه، خبره و بعضا با نفوذ كه بين مردم محبوبيت و مقبوليت دارند، تشكيل مي‌شود.

فرض كنيد در يك روستا مسجد، حسينيه، شوراي ده يا پاتوق‌هايي مثل قهوه‌خانه‌ روستا يك نقاط مرجعي هستند كه افرادي به اين اماكن مراجعه مي‌كنند و كساني كه در صدر اين گروه‌ها نشسته‌اند به آنها خط و ربط مي‌دهند. فعالان سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مي‌توانند از اين گروه‌هاي مرجع به عنوان نقطه اتصال بين نخبگان و عامه مردم استفاده كنند. به عنوان مثال مقاله و گزارش‌هاي روزنامه اعتماد در مورد احياي درياچه اروميه و اصلاح سياست‌هاي كشاورزي و الگوهاي كشت، بهره‌برداري از آب و... را يك فرد مطلع و آشنا به امور با صداي بلند براي سايرين مي‌خواند و آنها هم گوش مي‌كنند يا مطالب را براي‌شان توضيح مي‌دهد كه هدف از نگارش آن، چه بوده است. در واقع نهادهاي مدني ساختار خود را با سطح سواد و آگاهي مردم تغيير مي‌دهند و عملكردشان هم در تطابق با درجه آگاهي و اطلاعات افراد و گروه‌هايي است كه در كنارشان قرار گرفته‌اند.

بنابراين در چنين شرايطي شيوه‌هاي اطلاع‌رساني چگونه بايد باشد؟ در اين بين رسانه مكتوب چه وظيفه‌اي دارد؟

كلا رسانه‌هاي مكتوب ناچارند خودشان را تبديل به گروه مرجع كنند. در حالت گروه مرجع بودن مورد توجه مردم مي‌گيرد. چون در اين حالت مي‌تواند اثرگذاري بهتر و مفيدي داشته باشد و علاوه بر پوشش خبري و تهيه مطالب متنوع ارتباط دو سويه مستحكمي با مخاطبان خود ايجاد كند. در اصل رسانه مكتوب (روزنامه‌ها) براي روشنفكرهاست و مورد علاقه مردم؛ روزنامه و روزنامه‌خواني را روشنفكر و مطلع بين مردم جا مي‌اندازد. حالا اگر اين رسانه به گروه مرجعي تبديل شد و مورد وثوق مردم، مي‌توان از آن به عنوان يك اهرم اجتماعي قابل اتكا نام برد كه مطالب و وقايع روز را براي مخاطبانش (مردم) تبيين و تشريح مي‌كند.

خب فرض مي‌كنيم اين اتفاق افتاد و گروه مرجعي هم شكل گرفت؛ كشاورزان و ساير اهالي چطور آموزش ببينند تا شيوه زندگي و معيشت‌شان را تغيير دهند؟ مثلا اگر چغندر نكارند چند هزار نفر بيكار شده و راهي كلانشهرها مي‌شوند كه تبعات اجتماعي دارد. اين بسترسازي چطور شكل بگيرد؟

دقت كنيد؛ ما براي اينكه كار توسعه‌اي انجام دهيم، نيازمند اين هستيم سه مرحله را به موقع تدوين و مديريت كنيم؛ اول «انباشت»: يعني اينكه ابزار و امكانات مورد نياز براي اهداف توسعه‌اي را گردآوري و فراهم كنيم. دوم به كار گرفتن اين ادوات و امكانات است كه نيازمند برنامه‌ريزي اصولي و استفاده از افراد متخصص و كاربلد است. مرحله سوم اينكه فعاليت‌هاي انجام‌شده را ارزيابي (مانيتورينگ) كرده و طي بررسي‌هاي دقيق نقاط ضعف و قوت را شناسايي كرده و اصلاحات لازم را انجام دهيم.

در منطقه‌اي كه قرار است شيوه كشت و كار يا يك نوع فعاليت معيشتي را تغيير دهيم اول بايد عوامل نيازمند اين تغيير را مهيا كنيم. دانش مربوط به اين تغييرات و اصلاحات را كسب كرده و اجرايي كنيم. همانطور كه گفتيد كشت جايگزين ممكن است به بيكاري عده زيادي منجر شود؛ در اينجا بايد به اطلاعات مربوط به كشت جايگزين، نحوه آبياري و آبخيزداري و ساير مسائل پرداخته شود. در كنار آن بسته‌هاي نظارتي و حمايتي مانند آموزش كشاورزان، كمك‌هاي نقدي يا غير نقدي، اعطاي وام‌هاي بلاعوض يا كم بهره، در دسترس بودن امكانات سخت‌افزاري، خريد تضميني و... به مرحله عملياتي رسيده تا برنامه‌ها و تغييرات الگوي كشت جايگزين به ضد خودش تبديل نشود و ايجاد مشكل نكند.

با اين توضيحات رسانه‌ها امكان اين را دارند كه براي اين مورد خاص فعاليت ويژه‌اي داشته و جريان‌سازي كنند تا اين طرح‌ها و برنامه‌هاي تصويب شده سرانجام مطلوبي داشته باشند؟

حتما مي‌توانند؛ اگر گروه‌هاي مرجع به درستي انتخاب و تشكيل شوند همان مردمي كه تا ديروز پاي تلويزيون مي‌نشستند از امروز به قهوه‌خانه، دهياري، حسينيه، مسجد و... مي‌روند تا مقاله آتشين يك روزنامه كه مشكلات‌شان را پيگيري و منعكس مي‌كند را گوش كنند و در موردش حرف بزنند و اظهارنظر كنند. دايره اين صحبت‌ها از محل‌هاي خاص فراتر رفته و در سطح منطقه همه‌گير شده؛ به اصطلاح نقل مجلس مي‌شود! دامنه اثرگذاري مطالب يك روزنامه كه به درستي توليد و هدايت شده را مي‌توان در كلام و رفتار مردم مشاهده كرد. در حال حاضر شاهديم كه راديو و تلويزيون مسائل و مشكلات مردم را به درستي بازتاب نمي‌دهند. وقتي رسانه مكتوب اين بار را خودش به دوش بكشد و تبديل به صداي مردم شود، خواهيد ديد كه مي‌تواند موج‌سازي و جريان‌سازي كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون