• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4211 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۶ مهر

فرار

خسرو نقيبي

آليس مونرو داستاني دارد به نام «فرار». قصه زني به نام كارلا كه هيچ‌وقت جرأت رفتنش جمع نشده؛ فكر اينكه مي‌تواند اراده به رفتن كند و برود. سيلويا اين اراده را به او مي‌دهد. زني ديگر، از طبقه‌اي ديگر. از فرهنگي ديگر. كارلا مي‌رود اما خيلي زود نيروي قاهر برش مي‌گرداند، چون اين رفتن، اين كندن، از توان وسوسه‌گري ديگري‌ بوده، نه وسعت وسوسه خودش.

مدت‌هاست مي‌خواهم نمايشنامه‌اي بنويسم به نام «كارم درست شده...». موضوعش؟ قابل حدس است: رفتن. كندن از اين خاك. تركيبي كه معني دومش، معني اصلي را پس زده و آن دومي سريع‌تر در ذهن مي‌نشيند: «قرار است از اين‌جا بروم. كجا؟ مهم نيست.» آن «رفتنِ» ميان «كار» و «م» آنقدر عليحده است كه حذف به قرينه «هيچ» مي‌شود؛ بي‌نوشتن، خوانده و شنيده مي‌شود. در «پل‌ چوبي» كه اين روتين‌شدنش را نوشته بودم: «رفتن كه دليل نمي‌خواد. موندنه كه دليل مي‌خواد.»

دوستي نوشته «زنگ مي‌زنند و با ذوق يكي از بهترين خبرهاي دنيا را درباره خودشان مي‌دهند؛ خوشبختي همين حوالي است». نه ازدواج دو آدم به ذهنم مي‌آيد، نه بچه‌دارشدن، نه شروع يك رابطه. فكر مي‌كنم كه لابد اين دو آدم خوشبخت هم لاتاري برنده شده‌اند. مثل خيلي‌هاي ديگر كه قصه‌شان يكي در ميانِ پست‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي اين يكي دو روزم بُر خورده. دوست ديگري نوشته «طبق معمول نق مي‌زد و بي‌حوصله بود» و «با بي‌ميلي گفت برم چك كنم ببينم لاتاري چي شده» و بعد «چك كرد، اسمش بود، هورا كشيديم، خيلي وقته از اين خوشحالي‌هاي غافلگيركننده نداشتم، مرسي آقاي امريكا.»

آقاي امريكا شده همان سيلويا، براي مايي كه عمري كارلا بوده‌ايم و كارلا مانده‌ايم. شاهدش؟ همين «كارم درست شده». نمي‌گوييم «كارهاي مهاجرتم را كردم». مي‌گوييم «درست شده». هميشه يكي يك‌جايي بايد ما را دوست داشته باشد. پس بال‌هاي پريدن خودمان چي؟ استنلي كوبريك روزگاري گفته بود «افسانه ايكاروس قرار نيست در رد روياي رسيدن به خورشيد باشد. قرار است يادمان بيندازد براي رسيدن به خورشيد بايد بال‌هايي مقاوم‌تر ساخت.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون