فتح سنگر به سنگر اعراب
نصرتالله تاجيك
سفر پنجشنبه هفته گذشته نخستوزير رژيم صهيونيستي با سلطاننشين عمان و ديدار او با سلطان قابوس، گامي تازه در راستاي سياستهاي رژيم صهيونيستي براي قبحزدايي از رابطه با اين رژيم در ميان كشورهاي مسلمان و بهخصوص دولتهاي عربي بود. رابطه مسقط با رژيم صهيونيستي به هيچ عنوان يك رويداد تازه يا امر بيسابقهاي نيست. دولت عمان در سطح بينالمللي از سياستهايي ويژه و رويكردي خاص استفاده ميكند. مسقط همواره تلاش كرده است تا با تأسي از سياست بيطرفي فعال، ضمن حفظ روابط حسنه با همه قدرتهاي جهاني و دولتهاي منطقهاي، منافع اين سلطاننشين كوچك را در حاشيه خليج فارس تامين كند، ضمن اينكه در دوران بالا گرفتن تنشها و تخاصمها، جايگاه بيطرف اين سلطاننشين اجازه ميدهد تا بتواند به عنوان ميانجي در پروندههاي مهم بينالمللي ورود كند. عمان ويژگيهاي خاص خودش را دارد و تلاش ميكند از طريق ديپلماسي فعال منافع خودش را تامين كند. ارتباط رژيم صهيونيستي با عمانيها، پديده تازهاي نيست، درست است كه 22 سال از آخرين ديدار رسمي در اين سطح ميگذرد، اما روابط اقتصادي و غيردولتي ميان مسقط و تلآويو در طول اين دو دهه در جريان بود. بعد از موافقتنامه اسلو در سال 1991، ارتباطهاي ميان مسقط و تلآويو آغاز شد، هرچند اين رابطه هيچگاه به يك رابطه ديپلماتيك رسمي ميان دو دولت تبديل نشد، اما چهبسا ارتباطهاي ديپلماتيك پنهاني و محرمانه در طول سالهاي گذشته ميان مسقط و رژيم صهيونيستي در جريان بودهباشد. سفر اخير نتانياهو به مسقط را نميتوان تغيير عمده و بنياديني در سياستهاي عمان برشمرد. كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس، از زمان پيمان اسلو تاكنون، هر يك به نوعي تلاش براي عاديسازي روابط با اسراييل را آغاز كردهاند و به فراخور نقش و نيازي كه داشتند ارتباطهايي اعلامنشده و پنهاني با رژيم صهيونيستي برقرار كردند. در دوره اخير و بعد از فشار و اشتياق ترامپ، اين ارتباطها گستردهتر شده است و كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس با اعزام هياتهاي فرهنگي، ورزشي يا حتي ديدارهاي ديپلماتيك محرمانه چه در فلسطين اشغالي و چه در خاك كشورها، تلاش برعاديسازي روابط با تلآويو را پيش ميبرند.
ديدار پنجشنبه نتانياهو، سومين ديدار بلندپايه ميان مقامهاي رسمي عمان و رژيم صهيونيستي از زمان پيمانهاي اسلو تاكنون است. ويژگي اين ديدار، زمانبندي آن بود. چنين گفتوگويي ميان يك مقام ارشد عربي با نتانياهو، بعد از انتقال سفارت امريكا از تلآويو به قدس شريف و تلاش ترامپ براي از بين بردن قبح رابطه رژيم صهيونيستي با اعراب و فشارهايي كه از سوي واشنگتن به كشورهاي مسلمان و عربي وارد ميشود، عاملي بود كه باعث شد اين سفر طراحي شود. عمانيها تلاش ميكنند تا بيشترين منافع را از سياست راهبردي بيطرفي خود براي كشورشان كسب كنند. اينكه تصميم دولت عمان به انجام اين ديدار، واكنشي به فشارهاي امريكا بود يا اينكه علاقهمندي و اراده نزد سلطان عمان براي عاديسازي رابطه با تلآويو وجود دارد، موضوعي است كه تحولات آينده منطقه روشن خواهد كرد. به هر تقدير، آنچه مشخص است، از سوي تلآويو و مسقط، دو روايت متناقض در مورد اين سفر منتشر ميشود كه هيچيك كمكي به روشنتر كردن انگيزههاي عمان نميكند. وزارت خارجه عمان ادعا ميكند كه اين سفر به درخواست نخستوزير اسراييل انجام شده است، در حالي كه دفتر نخستوزيري رژيم صهيونيستي اين سفر را به دعوت سلطان قابوس عنوان ميكند.
عمانيها بيعلاقه نيستند كه نقش فعالتري در صلح خاورميانه ايفا كنند، هر چند عمان قدرت بزرگ منطقهاي محسوب نميشود، اما ويژگي بيطرفي فعال ديپلماسي اين كشور اجازه ميدهد تا در صورت دخالت اين كشور در روند سازش، بتواند از منافع يا دستكم پرستيژ آن بهرهمند شود. از سوي ديگر، رژيم صهيونيستي انگيزههاي خاص خودش را براي ارتباط با كشورهاي عربي دارد. تلآويو علاقهمند است كه قبح رابطه با تلآويو را در ميان كشورهاي مسلمان و عربي بشكند. قبحزدايي و عاديسازي رابطه رژيم صهيونيستي با كشورهاي عربي منطقه، اجازه ميدهد كه موانع اصلي در برابر اين رژيم براي تامين خواستههايش برداشتهشود. تلآويو علاقهمند است كه سنگر به سنگر، با پيشرفت به سمت رابطه با قدرتهاي مهمتر منطقهاي از جمله عربستان سعودي حركت كند تا نهايتا با استفاده از اين روابط باعث شود بازيگران اصلي خاورميانه مانند عربستان، مصر و بهخصوص خود فلسطينيها، از تعدادي از خواستهها و مطالبات عمده خود كوتاه بيايند.
يكي از نگرانيهايي كه در مورد سفر نتانياهو به عمان مطرح شده است، نگراني از آينده روابط تهران و مسقط است. به گمان من بايد عمان را از زاويه ديد عمانيها نگاه كرد. هر كشوري مصالح ملي خود را در نظر ميگيرد و منافع خود را دنبال ميكند و با روشها و سياستهايي كه خودش طراحي كرده و در دكترين امنيت ملياش قرار دارد، براي تامين منافع خودش تلاش ميكند. من انگيزه اين سفر را رويكرد ضدايراني در مسقط نميدانم، ايران و عمان مسائل و زمينههاي مشترك خودشان را دارند. سوابق رژيم صهيونيستي و جنايتهايي كه عليه مردم فلسطين مرتكب شده و ميشود، باعث ايجاد بدبيني و مشكلات عمدهاي براي اين رژيم در ميان مردم عرب منطقه شده است، در نتيجه اين رژيم تلاش ميكند كه با ايجاد رابطه با دولتها و حكومتهاي كشورهاي عربي منطقه به تدريج اين جو مردمي را عليه خود نرم كند. نتانياهو تلاش ميكند تا با استفاده از جو مناسبي كه در واشنگتن براي حمايت از سياستهاي عاديسازي اسراييل در خاورميانه وجود دارد، از اين فرصت بيبديل بيشترين بهرهبرداري را ببرد، در نتيجه مسير ديپلماسي عاديسازي را با عجلهاي بيشتر پيش ميبرد، قطعا از اين سفر به عنوان الگويي براي عاديسازي چنين سفرهاي رسمي به ديگر كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس بهرهبرداري خواهد شد.
نكته ويژه و مهم اين است كه موفقيت تلآويو در اين مسير، باعث فشار بيشتر بر جمهوري اسلامي ايران در منطقه خواهد شد كه موضعي ضدصهيونيستي دارد و خواستار احقاق حقوق ملت فلسطين است. جمهوري اسلامي ايران، معتقد است و قطعا به همسايگان و دوستان خود در منطقه هشدار داده است كه رژيم صهيونيستي تلاش ميكند تا قدم به قدم اين روند عاديسازي را پيش ببرد و سنگر به سنگر، موانع و ديوارهايي را كه در مقابل پايمال كردن كامل حقوق مردم فلسطين قرار دارند، فتح كند. اگر كشورهاي منطقه به اين سياست رژيم صهيونيستي آگاه باشند، ميتوان اميد داشت كه سياستهاي ضدفلسطيني تاحدي مهار شود، اما اگر آگاهي از فريب تلآويو وجود نداشته باشد و بهمنوار همه سنگرها فتح شود، ملت فلسطين تنها خواهد ماند و اين امكان در اختيار اسراييليها قرار ميگيرد تا مساله فلسطين را به صورت كامل محو كنند.