• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4219 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۶ آبان

گفت‌وگو با حميد زرگرنژاد كارگردان فيلم «ماهورا»

عشق است و آتش و خون

تينا جلالي

 

 

«ماهورا» فيلمي عاشقانه است، داستان اين فيلم در روستاي مرزي «هور» و حوالي سال 59 اتفاق مي‌افتد، در اين روستا رسم بر اين است زيباترين دختر روستا به قيد قرعه انتخاب شود كه اين روش انتخاب، خود از قواعد سنتي خاصي برخوردار است. اين دختر براي بقا و رزق و روزي هور بايد عروس هور شود. قهرمان اين فيلم كه در روستاي مرزي ايران زندگي مي‌كند در روزهاي آغازين جنگ تحميلي براي ازدواج با اين دختر اقدام به دزديدن اين عروس مي‌كند.

از ويژگي‌هاي ديگر فيلم ماهورا اين است كه داستان خود را بر بستر جنگ روايت مي‌كند، اين فيلم از ماجراي واقعي يك جنايت جنگي پرده‌برداري مي‌كند. همچنين فيلمساز در دل روايت فيلمش، پيوندي با آداب‌ورسوم مردمان اهل خوزستان برقرار مي‌كند و آيين‌ها، سنت‌ها و حتي پوشش‌هاي خاص زندگي آن منطقه را به مخاطب نشان مي‌دهد. فيلمي كه به گفته كارگردان تحقيق زيادي براي نگارش آن صورت گرفته است. با حميد زرگرنژاد كارگردان اين فيلم گفت‌وگويي انجام داديم كه از نظر مي‌گذرانيد:

 

حين تماشاي فيلم «ماهورا» به اين فكر مي‌كردم كه سهم‌ چنين فيلم‌هايي كه از وقايع مهم كشور در مقطعي از تاريخ حرف مي‌زنند بر پرده سينماها چيست؟ ساخته‌شدن اين نوع فيلم‌ها يك بحث است، ديده شدن توسط مخاطب اهميت دوچنداني دارد. فيلم‌هايي كه نه‌تنها براي مخاطب دهه هشتاد و نودي (كه هيچ اطلاعاتي از سال‌ها جنگ تحميلي ايران ندارند) روشنگري مي‌كنند حتي براي افرادي كه جنگ را لمس كردند هم جذاب است.

مشخصا در مورد اين فيلم بايد بگويم كه سهم مناسبي در اكران ندارد. من فيلمساز نمي‌توانم به هوش باشم و مطابق ميل سينماداران قدم بردارم كه چه فيلمي بسازم يا نسازم. به‌هيچ‌عنوان اين كار را نمي‌كنم. من اصلا اين نوع فيلمسازي را ياد نگرفتم و مشق هم نمي‌كنم. ماهورا ماجراي يك جنايت جنگي است كه بايد داستان آن در سينما روايت مي‌شد. آدم‌هاي اين فيلم نه‌تنها قد و قواره قاب سينما دارند كه قدر و منزلت‌شان از آن فراتر هم هستند.

اگر اشتباه نكنم شما قبل از ساخت فيلم «پايان خدمت» در حال نگارش فيلمنامه «ماهورا» بوديد؟

بله. از چهار سال پيش روي فيلمنامه «ماهورا» كار مي‌كردم. البته خيلي قبل‌تر مستندي درباره اين موضوع ساخته بودم، همان‌طور كه مي‌دانيد روستاي «هور» و لوكيشن اصلي فيلم را طي چهار ماه ساختيم.3 ماه زمان فيلم‌‌برداري فيلم بود و حداقل دو ماه فيكس در تهران دور‌خواني داشتيم.

پيوند آداب‌ورسوم مردمان اهل خوزستان با جنگ و دراماتيزه كردن آن‌يكي از نكات مهم فيلم ماهورا است كه كار ساده‌اي به نظر نمي‌رسد.

تحقيق زيادي در اين خصوص داشتم بارها به اين محل رفت‌وآمد كردم تا بتوانم آداب‌ورسوم آدم‌هاي اين منطقه را با جزييات بر بستر يك فيلم دفاع مقدسي روايت كنم.

فيلمنامه را چند بار بازنويسي كرديد و از چه كساني مشاوره گرفتيد؟

فيلمنامه پنج يا شش دفعه بازنويسي شد هم‌اتاق فكر داشتيم و هم خود عوامل فيلم مشاور من بودند. فيلم يك داستان واقعي را براي مخاطب روشنگري مي‌كند. تمام صحنه‌هاي اين فيلم يك‌بار عكس‌برداري شده بود و قريب به‌اتفاق سكانس‌ها بر اساس واقعيات و بر اساس اتفاقات سال 59 بازسازي كرديم. حتي ميزانس‌ها بر اساس نوع اتفاقات طراحي‌شده. البته براي شكل گرفتن درام قصه «ماهورا» از قوه تخيل هم بهره برديم چون در غير اين صورت داستان بار دراماتيك پيدا نمي‌كرد. و از لذت جادوي تخيل و فانتزي در خلق يك اثر حماسي بي‌بهره مي‌مانديم

آقاي زرگر نژاد فيلم «ماهورا» يك فيلم پركاراكتر است كه در تعريف قصه دچار مشكل مي‌شود به اين معني كه دير قصه خود را براي مخاطب تعريف مي‌كند. اتفاقات دير شكل مي‌گيرد. دوست دارم نظر شمارا بدانم.

من معتقدم همين مساله باعث مي‌شود كه 96 دقيقه مخاطب درگير پرده سينما باشد و خود را شريك قصه بداند و با آن همراه شود. من به مخاطب كد مي‌دهم تا اتفاقات را حدس بزند اين يعني به فكر واداشتن مخاطب. من به عنوان فيلمساز مخاطبم را شريك داستانم مي‌كنم.

سواي از اين خرده پيرنگ‌هاي داستان در كنار لهجه عربي كه كاراكترها دارند، فهم داستان را براي مخاطب دچار مشكل مي‌كند. در بعضي صحنه‌ها به خاطر تداخل لهجه‌ها مرز بين دوست و دشمن قابل‌تشخيص نيست. بهتر نبود لهجه‌ها ساده‌تر بود؟

آن‌وقت اگر لهجه‌ها ساده‌تر بود به باورپذيري داستان لطمه وارد نمي‌كرد؟ خوزستاني كه لب مرز زندگي مي‌كند فارسي صحبت مي‌كرد؟ خيلي‌ها گير دادند كه لهجه‌ها بايد غليظ‌تر از ايني باشد كه در فيلم است.

ازاين‌جهت مي‌گويم كه زمان براي تماشا و فهم داستان از دست مي‌رود. ازيك‌طرف لهجه‌ها كه بايد براي مخاطب قابل‌فهم باشد از طرفي تعدد كاراكترهايي كه هركدام باعث داستانك‌هايي در دل فيلم مي‌شوند دعواي درون قبيله‌اي عشيره‌اي، همچنين زيبايي تصاوير منطقه در لحظاتي باعث مي‌شود بيننده خط اصلي داستان را گم كند. شايد همين مساله در جذب مخاطب تأثيرگذار بوده است.

با شما موافق نيستم. تصاوير زيبا نه‌تنها در ماهورا تمركززدايي نمي‌كند بلكه او را همراه مي‌كند شايد خوراندن خوراك‌هاي تكراري از روي تنبلي باعث شده تماشاگر امروزي دوست داشته باشد حوادث فيلم را در تهران شاهد باشد. امروز تهراني شدن لوكيشن فيلم‌ها براي بيننده مهم است چون جاذبه دارد. ريخت و قيافه يك فيلم قطعا در جلب نظر مخاطب تاثير دارد؛ اما در قديم اينگونه نبود بيننده دوست داشت قهرمان‌هايي را بر پرده سينما ببيند كه تابه‌حال نديده بود؛ اين قهرمان كارهايي كند كه مخاطب نمي‌توانست انجام دهد؛ اما در حال حاضر سليقه‌ها عوض‌شده، مردم‌دوست دارند آدم‌هايي شبيه خودشان را بر پرده سينماها ببينند. اميدوارم در اين روند به‌جايي نرسيم كه مخاطب دوست داشته باشد آدم‌هايي كوچك‌تر از خود را بر پرده سينماها ببيند.

بخش‌هايي از فيلم به آيين و عزاداري اين قوم مربوط مي‌شود جنبه نمايشي به خود مي‌گيرد.

آخر شيوه عزاداري خطه جنوب اينگونه است و بسيار مفصل است. واقعا آييني و متفاوت از مشاهدات ارايه‌شده است. فرق مي‌كند بااينكه لباس مشكي بپوشيد و دم مسجد بايستيد.

«پايان خدمت» و «ماهورا » دو فيلم از دودنياي متفاوت در كارنامه شما است. اينكه برخي از فيلمسازان جوان ساخت فيلم‌هاي جنگي را انتخاب مي‌كنند اين پرسش را به وجود آورده كه آيا فيلم جنگي جزو دغدغه‌هاي آنها بوده؟ آيا به حرف‌هايي كه در فيلم مي‌گويند اعتقاددارند؟ يا بودجه و امكانات خوبي كه به اين فيلمسازان تعلق مي‌گيرد باعث مي‌شود آنها فيلم جنگي‌ساز شوند؟

اول به شما بگويم كه اين فيلم در بخش خصوصي ساخته‌شده است. داستان اين فيلم به‌شدت دغدغه من بوده و من اهل خوزستان هستم. در فيلم كاملا مشخص است كه من ني‌زار را كنار مي‌زنم و قصه‌اي شنيده نشده را براي مخاطب روايت مي‌كنم من به ماهورا به‌صرف پروژه نگاه نكردم ضمن اينكه امكانات عالي هم نداشتم. البته اميدوارم اين شرايط خوب با امكانات قوي براي همه فيلمسازان مهيا شود براي من هم فراهم شود تا قصه‌هاي جنگي كه طي 15 سال مستندشان را ساختم، آدم‌هايي كه به اين واسطه با آنها زندگي كردم را بسازم؛ اما براي فيلم ماهورا واقعا شرايط خوب مالي فراهم نبوده.

بودجه فيلم «ماهورا» در زمره فيلم‌هاي جنگي با مبالغ كلان قرار مي‌گيرد؟

بودجه و امكانات اين فيلم اندك بود اما ريخت و قيافه فيلم خيلي بيشتر نشان مي‌دهد اما واقعا اينگونه نيست. ما با يك جيپ اين فيلم را ساختيم. شما دو جيپ در يك صحنه اين فيلم نمي‌بينيد. قطعا با امكانات فيلم‌هاي مشابه كه استعداد يك لشكر نظامي براي‌شان فراهم است فرق مي‌كند! البته زحمت و كوشش شخصي آقاي جلالي بسيار تاثيرگذار بود. همين‌طور آقاي آخوندي كه همراه ما در اين فيلم بود اما در حال حاضر ميان ما نيستند.

بخش اعظمي از فيلم ماهورا در خاك ايران روايت مي‌شود چرا ما از موقعيت و سرزمين دشمن چيزي را نمي‌بينيم؟

براي اينكه كشور ما مورد تجاوز قرارگرفته. ما كه به دشمن تجاوز نكرديم و حمله را آغاز نكرديم. كشور مورد هجوم سراسري بود و خوزستان در حال اشغال بود.

انتخاب بازيگران فيلم چگونه بود؟ كاراكترهايي كه بايد شمايلي از قبايل جنوب به خود مي‌گرفتند.

بر اساس عكس‌هاي واقعي آدم‌هايي را در ذهن داشتم. از همان زمان نوشتن شخصيت‌ها در ذهنم بودند با گريمور صحبت كردم و به گزينه‌هايي رسيديم. قرار بود آقاي تنابنده نقش اول فيلم (ساعد سهيلي) را بازي كنند اما پايش آسيب ديد و همكاري ميسر نشد. با ساعد سهيلي صحبت كرديم او لطف كرد و براي نقش هم خيلي زحمت كشيد در سرماي دي‌ماه و صحنه‌هايي كه زيرآب بازي داشت. از همان ابتدا به بازي آقاي ارجمند در اين فيلم فكر مي‌كردم و دوست داشتم ناخدا خورشيد در اين فيلم براي ما بازي كند.

سختي فيلم‌هاي جنگي، همين‌طور كاركردن در جنوب به‌گونه‌اي است كه خيلي از بازيگران همكاري با اين پروژه‌هاي سخت را قبول نمي‌كنند.

به نظر من اين به دليل صداقت بازيگران اين فيلم در پذيرش فيلمنامه بود كه خود را با سختي همراه كردند. خانم كيان‌افشار و حجار به معناي واقعي زحمت كشيدند و سخت‌كوشي كردند همين‌طور مونا فرجاد از دو هفته قبل از بازي سر صحنه حاضر بودند و تمرين قايق‌سواري كردند. چون كار كردن روي قايق اين فيلم خيلي سخت بود. شايد باورتان نشود كه بيش از 10 بازيگر به من پيامك دادند كه ما فوبياي هور داريم و نمي‌توانيم با شما همكاري كنيم. فوبياي آب، فوبياي جنوب و... همكاري نكردند.

احمد كاوري در نقش سامر به‌خوبي از پس‌كار برآمد و نقشش را باورپذير بازي كرد.

احمد كاوري ، بازيگر، كارگردان تئاتر و سينما است كه به‌خوبي به عربي مسلط است. همه بازيگران اين فيلم خوب بودند

ابعاد مختلف يك شخصيت چندوجهي در نقش سامر كاملا پيداست.

او تمام توان و زحمتش را براي اين فيلم گذاشت. همه عوامل زجر كشيدند تا اين فيلم ساخته شود اما كار با بي‌مهري محض مواجه شد. انگار داوران جشنواره روي دور تند اين فيلم را ديدند. در حال حاضر هم هيچ اقدامي براي معرفي فيلم صورت نمي‌گيرد. به اين نكته اشاره‌كنم كه آقاي جلالي به موضوع اين فيلم علاقه خاصي دارند و درگير گيشه اين فيلم نيستند و تمام توان خود را براي قصه‌اي به لحاظ ارزشي و اعتقادي مي‌گذارند. قصه اين فيلم موردعلاقه آقاي جلالي بوده به همين جهت درگير زد و بند گيشه نمي‌شوند. فيلم كاملا دلي است براي آقاي جلالي. مثل بچه‌اش اين فيلم را دوست دارد و حين ساخت انرژي مثبت به همه مي‌داد. او براي فروش هر چيزي را نمي‌فروشد.

شخصيت‌هاي فرعي قصه را هم به عهده بازيگراني سپرديد كه در سال‌هاي گذشته در سينما كمتر فعاليت داشتند. ازجمله مهدي صبايي، يوسف مراديان و... كه اين نكته از محاسن كار شماست.

آن دو به درستي از عهده نقش برآمدند و انتخاب هوشمندانه گروه كارگرداني بود. تمام پلان‌هاي اين فيلم نقاشي شده، براي فيلمبرداري دو دقيقه صحنه مدرسه، دوستان زحمت كشيدند تا لوكيشن را روي آب بسازند. تمام اين تلاش‌مان را كرديم اما چه فايده كه متوليان و صاحبان سينماهاي دولتي تنها براي فيلم كمدي و فيلم‌هاي ارزشي سياست زده چراغ سبز نشان مي‌دهند! براي فيلم‌برداري دو دقيقه صحنه مدرسه، دوستان زحمت كشيدند تا لوكيشن را روي آب بسازند. تمام اين تلاش‌مان را كرديم اما چه فايده كه فرش قرمز متوليان و سينماداران تنها براي فيلم كمدي يا موضوعات ارزشي سياست‌زده پهن‌شده است.

متاسفانه سينماي ايران دوره‌اي را سپري مي‌كند كه به اذعان بسياري از فيلمسازان، تهيه‌كنندگان به عرضه و تقاضا اهميت زيادي مي‌دهند. يك نوع نظام سرمايه‌داري حاكم بر سينماست كه انگار فقط سرمايه حرف اول و آخر را در توليدات سينما مي‌زند. از طرفي وقتي با سينماداران صحبت مي‌كنيم آنها از نبود تماشاگر براي فيلم‌هاي خاص گله‌دارند و از جهتي حرف‌شان هم منطقي است كه نمي‌توانند سالن‌هاي با ظرفيت 200 صندلي خود را به دو نفر تماشاگر اين فيلم اختصاص دهند. به نظر شما در اين وانفسا حق با سينما‌دار است يا حق با فيلمساز؟

يكسري متوليان و نهادها هستند كه در قالب و پوشش فيلم‌هايي باارزش‌هاي انقلاب و دفاع مقدس فعاليت مي‌كنند، وظيفه آنهاست كه بايد از چنين فيلم‌هايي در اكران حمايت كنند نه سينمادار. ارگان‌هايي كه چهل سال از فعاليت آنها پس از انقلاب مي‌گذرد آنها داعيه اين رادارند كه درباره سينماي دفاع مقدس تحقيق مي‌كنند تاريخ شفاهي ارايه مي‌دهند، اين متوليان دايما بوق و كرنا مي‌كنند كه براي هشت سال دفاع مقدس كار مي‌كنيم ولي واقعا مي‌گويم در عمل چيزي از آنها نمي‌بينيم.

حتي اين نهادها و ارگان‌ها مالك بخش عمده‌اي از سينماهاي كشور هستند.

دقيقا. پرسش من از آقايان مسوول در حوزه هنري اين است؛ شما كه اولويت‌تان را بر نمايش فيلم‌هاي كمدي گذاشته‌ايد اما در شعار مي‌گوييد از فيلم‌هاي باارزش حمايت مي‌كنيد شما براي تبليغ، ترغيب و تهييج مردم كه به تماشاي فيلم‌هاي جنگي بنشينند چه كرديد؟ آيا تلاشي در جلب‌توجه مردم انجام داديد؟ كمترين سالن به ماهورا داده‌شده و متاسفانه به بهانه دادن تنها شش سالن به ماهورا ما را مقابل يك فيلم اجتماعي از يك همكار ديگر قرار مي‌دهند! با بيشتر مسوولان سينماها كه صحبت كردم «ماهورا» را دوست داشتند. ماهورا را از آن دست فيلم‌هاي گرمي مي‌دانستند كه رشادت‌هاي جوانان را در اوايل جنگ به‌خوبي به تصوير مي‌كشد. طي نظرسنجي هم كه از مخاطبان داشتيم مردم هم از تماشاي فيلم «ماهورا» راضي بودند اما نهادهاي مربوطه براي حمايت و تبليغات اين فيلم كاري نمي‌كنند. شما به استقبال و آمار مخاطبان بالاي ماهورا در مشهد كه مسوولان سينما خودجوش تبليغ كردند مراجعه كنيد.

نسبت به ديگر فيلم‌هاي جنگي «ماهورا» از تبليغات شهري برخوردار نيست.

اين فيلم هيچ بيلبورد تبليغي ندارد. شما تبليغاتي از اين فيلم را در سطح شهر ديديد؟ قرار بود ماهورا 4 مهر در سينماها اكران شود كه اكران را به دلايل نامعلوم به تعويق انداختندكه همين مساله باعث ريزش مخاطب مي‌شود. اين فيلم از هيچ تبليغ محيطي برخوردار نيست. تكرار مي‌كنم تعداد كم سالن و سانس‌هاي بد!

آقاي زرگر نژاد حمايتي كه از فيلم‌هاي ارزشي ديگر با موضوع جنگي انجام شد نشان داد پتانسيل استقبال مخاطب از چنين موضوعاتي وجود دارد.

اتفاقا پتانسيل ماهورا در جذب مخاطب بسيار بالاست. شما مقابل من در ابتداي مصاحبه به اين ويژگي فيلم اشاره كرديد در جشنواره فيلم فجر سانس‌هاي فوق‌العاده به اين فيلم تعلق مي‌گرفت. بحث من اين است خنديدن حق مردم ما است؛ اما نمي‌شود كه هميشه مردم بخندند. ذهن و فكر مردم ما نياز به همه نوع خوراك دارد؛ اما مدت‌زماني است كه اراده بر اين است كه گويا بخش خصوصي نبايد به اين گونه موضوعات ورود كند. فيلم جنگي را در بخش خصوصي ساختيم نياز به حمايت داريم. دستور و بودجه‌اي مي‌خواهد تا براي اين فيلم بيلبورد در سطح شهر نصب كند. اغلب سينماها حتي يك بنر هم اين فيلم نداشت. حوزه هنري سرگروه فيلم ما است (استقلال) فقط 6 سالن در سراسر كشور به ما داد. ما اصلا سالن نداريم. اين فيلم در اهواز سالن ندارد سينماي فرسوده سانس 11 صبح به اين فيلم داده‌شده. شما اين حرف‌هاي من را منعكس مي‌كنيد؟ اصلا شما پيگيري مي‌كنيد چنين قضايايي را؟

شما به عنوان فيلمساز وظيفه داريد و بايد پيگير اكران چگونگي اكران‌تان در شهرها باشيد.

پيگيري كردم. سينما‌دار به من مي‌گويد فيلم كمدي به من بده ببين چطور برايت اكران مي‌كنم. تمام شهرها فيلمت را نمايش مي‌دهم. يا اينكه مانند بقيه فيلم‌هاي اين ژانر ارگاني را براي خريد بليت و اعزام اتوبوس‌هاي ادارات هماهنگ كن! من در جواب او چه بگويم؟

 


بودجه و امكانات اين فيلم اندك بود اما ريخت و قيافه فيلم خيلي بيشتر نشان مي‌دهد اما واقعا اينگونه نيست. ما با يك جيپ اين فيلم را ساختيم. شما دو جيپ در يك صحنه اين فيلم نمي‌بينيد. قطعا با امكانات فيلم‌هاي مشابه كه استعداد يك لشكر نظامي براي‌شان فراهم است فرق مي‌كند!

شايد باورتان نشود كه بيش از 10 بازيگر به من پيامك دادند كه ما فوبياي هور داريم و نمي‌توانيم با شما همكاري كنيم. فوبياي آب، فوبياي جنوب و... همكاري نكردند.

سينما‌دار به من مي‌گويد فيلم كمدي به من بده ببين چطور برايت اكران مي‌كنم. تمام شهرها فيلمت را نمايش مي‌دهم. يا اينكه مانند بقيه فيلم‌هاي اين ژانر ارگاني را براي خريد بليت و اعزام اتوبوس‌هاي ادارات هماهنگ كن! من در جواب او چه بگويم؟

عليرضا جلالي تهيه‌كننده ماهورا: داستان فيلم ماهورا بر اساس يك داستان كاملا واقعي ساخته شده است. خدا را شاهد مي‌گيرم كه حتي مسوولان كشورمان هم نمي‌دانستند كه چنين اتفاقي در گوشه خاك كشورمان افتاده است. مردمان اين منطقه همه‌چيز خود را در جنگ از دست دادند اما مقاومت و مردانگي پيشه كردند.

اين مردم خوزستاني‌هايي بودند كه امروز هوا براي تنفس ندارند. وضعيت مالي خوبي برخوردار نيستند؛ اما آن روز پاي كشورشان ايستادند. بدون سفارش نهاد يا ارگاني اين فيلم را ساختيم. از روز اول هم به گيشه توجه نداشتيم بنا بر رسالتي كه بر عهده ما بود اين فيلم را ساختيم.اما از اين فيلم در زمان اكران حمايت نشد.حتي حوزه هنري پخش اين فيلم را بر عهده نگرفت چون بازگشت مالي براي‌شان نداشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون