ادامه از صفحه اول
پيامآور معرفت و محبت
علي(ع) در نهجالبلاغه در وصف پيامبر(ص)، ايشان را چنين توصيف ميكند: «طبيب دوار بطبّه». پزشك و طبيبي بود كه خود سفر ميكرد تا براي هركس كه حاجت به او داشت داروي لازم را به كار برد و پيام الهي را به قلبهاي نابينا شده و گوشهاي ناشنوا شده برساند. پيامبر اكرم(ص) نهتنها كساني را كه به او رجوع ميكردند، درمان ميكرد بلكه بيماران فراموش شده و سرگردان را نيز جستوجو كرده و مورد لطف خود قرار ميداد.
3- پيامبر اسلام(ص) پيامآور اخلاق بود. خداوند در قرآن كريم، خلق و خوي ايشان را عظيم خوانده است؛ تعبيري كه غير از براي خود خدا و قرآن بهكار نرفته است: «إنك لعلي خلق عظيم» و در اين خلق و خوي عظيم، پيامبر(ص) را الگو و اسوه نيكو براي مردم قرار داده است: «لقد كان لكم في رسولالله اسوة حسنة». اين اخلاق عظيم در رحمت، رأفت، عفو و گذشت، تواضع و فروتني و... خود را نشان ميدهد. در سوره انبيا آيه 107 پيامبر(ص) را اينچنين معرفي ميكند: «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين» (و ما تو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستاديم). اين رحمت و رأفت و نرم خويي پيامبر است كه مردم را اطراف ايشان گرد ميآورد و پيامش را دلنشين و دلنشان ميكند. به تعبير قرآن كريم: «فبما رحمة منالله لنت لهم و لو كنت قطاً غليظ القلب لا نفضّوا من حولك» (به مرحمت خدا بود كه با خلق مهربان گشتي و اگر تندخو و سخت دل بودي مردم از گرد تو متفرق ميشدند. پس (از بدي) آنان درگذر و براي آنها طلب آمرزش كن و (براي دلجويي آنها در كار (جنگ) با آنها مشورت كن) (آل عمرا ن /159). يعني به خاطر اينكه رحمت عالميان هستي فاتح دلها شدهاي. در جاي ديگر ميفرمايد: «لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمومنين رئوف رحيم» (به يقين رسولي از خود شما به سويتان آمد كه رنجهاي شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مومنان، رئوف و مهربان است» (توبه/128). از اين هم بالاتر ميفرمايد: «لعلك باخع نفسك الا يكونوا مومنين» (تو چنان در انديشه هدايت خلقي كه خواهي جان عزيزت را از غم اينكه ايمان نميآورند هلاكسازي!) (شعراء/3). پيامبر(ص) اهل عفو و گذشت در حد اعلي است. علاقه پيامبر(ص) به حمزه سيدالشهداء وصف نشدني است. در جنگ احد شهادت حمزه بسيار پيامبر(ص) را مغموم و محزون كرد ولي هنگامي كه بر قاتل وي دست يافت، از او گذشت و وي را عفو كرد. داستان صبر و حلم و خاكستر ريختن بر سر مبارك ايشان كه نياز به بازگويي ندارد. با آن مقام آسماني، خود را بشري چون ديگران ميداند: «قل انما انا بشر مثلكم» (بگو من بشري مثل شما هستم) (كهف/110). با آن همه جلال خدايي به گونهاي زندگي ميفرمود كه اگر كسي بر پيامبر(ص) و اصحاب ايشان وارد ميشد بر حسب ظاهر نميتوانست تشخيص دهد كه كدام يك از آنان، رسول اكرم(ص) است.
4- دعوت پيامبر(ص) دعوت به عقلانيت است. سراسر قرآن كريم دعوت به تعقل، تدبر، تفكر و حجت و برهان است. به باور برخي افراد، اساس دين به تعبد صرف است. ولي در قرآن حتي وقتي كه مردم از احكام تعبدي سوال ميكنند راه سوال را نميبندد و درباره فلسفه احكام سخن ميگويد و ذهن آنان را اقناع ميكند. مثلا در جامعهاي كه به شراب و قمار آلوده است، اين دو را حرام ميكند ولي اينچنين: «اي پيامبر، از تو از حكم شراب و قمار ميپرسند، بگو: در اين دو كار گناه بزرگي است و سودهايي براي مردم، ولي زيان گناه آن دو بيش از منفعت آنها است.» (بقره/219)
5- پيامبر اكرم(ص) واسطه محبت و عشق بين خدا و خلق است. به تعبير اميرالمومنين(ع) پيامبر(ص) دليل و دلال اين محبت است. اين محبت همراه با معرفت بزرگترين مطلبي بوده است كه عرفا و حكما در طول اعصار آن را طلب ميكردهاند. تمام احكام و فقه و شريعتي كه پيامبر(ص) آورده است زمينه ساز اين عشق و محبت است. پيامبر(ص) كه حبيب و محبوب خدا است آموزگار اين محبت دو سويه است كه در تعبير زيباي بابا طاهر آمده است:
«چه خوش بيمهربوني هر دو سر بي/ كه يك سر مهربوني دردِسر بي/ اگر مجنون دلِ شوريدهاي داشت / دلِ ليلي از او شوريدهتر بي»اين است كه در قرآن كريم خطاب به پيامبر(ص) آمده است كه: «قل ان كنتم تحبونالله فاتبعوني يحببكمالله» (بگو اگر خدا را دوست داريد، از من پيروي كنيد تا خدا نيز شما را دوست داشته باشد» (آل عمران/31). يعني اينجا سخن از محب و محبوب است؛ آن هم يك محبت دو سويه بين خدا و خلق.
6- و سرانجام پيامبر اسلام پيامبر خاتم يا به تعبير قرآن كريم «خاتمالنبيين» است. لازمه ختم نبوت اين است كه پيام پيامبر اسلام(ص) منطبق بر فطرت بشر باشد. انسانها خصوصياتي دارند كه بين تمام آنها در همه زمانها و مكانها مشترك است. فطرت، بينش، كنش، گرايش و خواستههاي انسان به زمان و مكان خاصي محدود نميشود. خاتميت يعني اين دين، جهاني و جاوداني است و محدود به زمان و مكان نيست. اصول تعليمات پيامبر(ص) بر سه قسم است: معرفت و معارف، اخلاق و احكام. پيامبر(ص) بالاترين معارف را همراه با عقلانيت، عميقترين خلقيات را همراه با معنويت و دقيقترين احكام را توام با محبت و براي تمرين محبت، به بشر تعليم فرمود. معرفت، معنويت و محبت گمشده امروز بشر است كه علماي دين وظيفهاي خطير در ارايه آن به بشريت تشنه دارند.
درسي از سيره پيامبر(ص)
آنگاه خطاب به مردم فرمودند: «اين خورشيدگرفتگي ربطي به رحلت فرزند من نداشت، يك حادثه طبيعي بود.» يعني پيامبر اسلام اجازه ندادند كه با يك دروغ، ايمان مردم به اسلام افزايش پيدا كند يعني از وسيله نامقدس براي رسيدن به هدف مقدس استفاده شود. در اينجا پيامبر(ص) سه گونه ميتوانست عمل كند. يكي اينكه سكوت كند و با خود بگويد حال كه با اين خورشيدگرفتگي ايمان مردم به اسلام افزايش پيدا كرده من سكوت ميكنم. ديگر اينكه العياذبالله به دروغ بگويد اين خورشيدگرفتگي به خاطر فوت فرزند من بود و سوم اينكه به صراحت بگويد اين حادثه ربطي به رحلت فرزند من نداشت. پيامبر(ص) راه سوم را انتخاب كرد.امروز اين درس از سيره رسول اكرم(ص) بايد نصبالعين ما باشد. بايد بدانيم كه براي حفظ نظام اسلامي كه يك هدف مقدس است، از هر وسيلهاي نميتوانيم استفاده كنيم. اگر به اين سيره پيامبر توجه داشتيم قتلهاي زنجيرهاي و بسياري رفتارهاي ناروا با منتقدان و مخالفان رخ نميداد. در سالروز رحلت پيامبر اكرم بياييم با خود عهد كنيم كه پايبند به سيره آن بزرگوار باشيم.