علي شمس، نمايشنامهنويس و كارگردان ايراني مدتي است تور اروپايي نمايش «مديترانه» را آغاز كرده و تا امروز بخش اعظمي از راه سفرهاي خارجي را پيموده است. نمايشي با موضوع مهاجرت و مرگ مهاجران در درياي مديترانه كه با ايفاي نقش سه بازيگر زن (بهار كاتوزي، مارال فرجاد و پريسا نظري) در چند شهر ايتاليا روي صحنه رفت و چند روزي است از اجرا در مجارستان بازگشته و در ادامه به كشورهاي آلمان و سوئد نيز سفر ميكند. با توجه به دغدغه و كيفيت آثار پيشين شمس ميتوان به اين نكته اذعان كرد كه تجربه اخير او با درصد كيفي مناسبي توانسته سفير و نماينده آبرومند تئاتر ايران در اروپا باشد. چه اينكه حمايت نهادها و موسسههاي فرهنگي و شهري از تور اروپايي اين نمايش نشان ميدهد دغدغه مطرح در اجرا نيز براي مخاطب خارجي اقناعكننده بوده است. شمس در اين باره ميگويد: «سعي ما اين بود كه نمايش را در كشورها و نقاطي اجرا كنيم كه حافظه جمعي مردم آنجا خاطره خوشي از ماجراي مهاجرت ندارند.» و در ارتباط با ايده نگارش متن اين نمايش توضيح ميدهد: «نمايشنامه بر اساس ايده text play پيش رفت، البته ايده اوليه را از مدتها قبل داشتم ولي نوشتن متن در جريان تمرينها اتفاق افتاد. همزمان هم به زبان ايتاليايي و انگليسي نيز ترجمه ميشد. تم محوري كار به موضوع «مهاجرت» ميپردازد و نگاهم به مساله كاملا هم بدبينانه است. چون تجربه به من نشان داده با وجود تمام تصاوير و حرفهاي زيبايي كه درباره مهاجرپذيري بعضي كشورها به ويژه در اروپا مطرح است، در نهايت نه آنها كه مهاجرت ميكنند به سعادت ميرسند و نه مردم اروپا با اين خشم نهفتهاي كه دارند پذيراي مردمي از ديگر كشورها هستند.»
انتشار يك خبر در زمان اجراي اين نمايش در ايتاليا گروه را در موقعيت متفاوت قرار ميدهد: «در نظر بگيريد در همين روزهايي كه ما نمايش «مديترانه» را در ايتاليا روي صحنه داشتيم، دو مهاجر سنگالي بعد از تجاوز به يك دختر 16 ساله ايتاليايي او را به قتل رساندند. اين ماجرا الان در رسانهها و بين چهرههاي سياسي دست راستي ايتاليا به دستآويزي تبديل شده كه فقط بايد آنجا ميبوديد تا به چشم خودتان ببينيد چطور از تمام مهاجران سياهپوست انتقام ميگرفتند. اين اتفاق نشان داد كه «سالويني» حقيقتا نسخه به روز شده موسوليني است و اگر دموكراسي و رسانهها در برابرش ايستادگي نميكردند، او قطعا همان ايدههاي فاشيستها را پياده ميكرد.»
اشاره شمس به «ماتئو سالويني» رهبر حزب راستگراي افراطي «ليگ» و وزير كشور دولت جديد ايتاليا است كه همين چندي قبل در اظهارنظري جنجالي به پناهجويان هشدار داد كه «جزيره سيسيل ديگر نميتواند اردوگاه پناهجويان اروپا باشد و آنها بايد آماده بستن چمدانهايشان باشند. اين اظهارنظر اتفاقا زماني اتفاق افتاد كه سالويني براي حمايت از نامزدهاي هم حزبي خود در انتخابات محلي به جزيره سيسيل در جنوب ايتاليا سفر كرده بود. منطقه سيسيل در درياي «مديترانه»، نخستين مقصد قايقهاي حامل پناهجويان غيرقانوني از قاره آفريقا و بهويژه ليبي به شمار ميرود. شايد چندان هم لازم نباشد اشاره كنم كه دونالد ترامپ علاقه زيادي به سالويني دارد.
كارگردان تئاتر ايراني با اشاره به نمونهاي ديگر از رفتار دولتمردان ايتاليايي با پناهجويان ادامه ميدهد: «معمولا كشتيها و قايقهاي حامل پناهجويان از طريق درياي مديترانه به ايتاليا سفر ميكنند و بارها اتفاق افتاده كه شاهد باشم گارد ساحلي و مسوولان، كشتيها را هفتهها در دريا متوقف ميكنند بيآنكه افراد به مواد غذايي و امكانات برطرف كردن نيازهاي ابتدايي بهداشتي خود دسترسي داشته باشند. بعضي از اين پناهجويان وقتي ميبينند با مرگ مواجه شدهاند براي رهايي از اين وضعيت خودشان را به دريا پرت ميكنند، به اين اميد كه نيروهاي گارد آنها را نجات خواهند داد اما بارها ديدهام كه نيروهاي گارد بدون كوچكترين حركتي فقط به نظاره غرق شدن افراد ميايستند. به اين ترتيب است كه از هر 50 نفر نيمي از آنها در درياي مديترانه ميميرند.»
نويسنده و كارگردان نمايش «داستانهاي ميان رودان» درباره واكنش تماشاگران ميگويد: «واكنش مردم خيلي خوب بوده ولي جالب است كه رسانههاي حامي دولت كوچكترين توجهي به نمايش نشان نميدهند. در مقابل روزنامهها و رسانههاي دست چپي مخالف دولت به خوبي از كار حمايت كردهاند. مثلا روزنامه «كوريره دلاسرا» كه در گذشته بارها با من درباره نمايشهايم گفتوگو كرده و يادداشت نوشته بود اينبار كاملا ما را بايكوت كرد. تا امروز مهاجران بيشترين تعداد تماشاگران نمايش «مديترانه» را به خود اختصاص دادهاند. بعضي هم نقد ميكنند كه چرا به مقوله مهاجرت چنين نگاه تيره و تاري دارم و من در پاسخ به آنها ميگويم وقتي ما راجعبه دنياي مردگان حرف ميزنيم اصولا نميتوانيم نگاه خوشبينانه و روشن داشته باشيم.»
واكنش شهرداران و افراد مسوول به اين اجرا يكي ديگر از نكتههاي جالب توجه بوده كه شمس در اين باره توضيح ميدهد: «به غرور اروپاييشان برميخورد و ميگفتند چرا به آن قسمت از ماجرا نگاه نميكنيد كه ما مهاجران زيادي را ميزباني ميكنيم و پذيراي آنها هستيم؟ ولي بحث من اين بود كه، اگر شما به آن بخش از ماجرا علاقهمند هستيد ميتوانيد سفارش دهيد تا كارگردان ديگري برايتان نمايشي با همان
رويكرد بسازد.»
اما او در پاسخ به اين پرسش كه از اساس چرا جغرافياي مديترانه برايش اهميت پيدا كرد بيان كرد: «اگر ما مديترانه را به عنوان يك كشور در نظر بگيريم، چنان كه من در متن همين رويكرد را داشتهام، خواهيم ديد تا امروز بيشتر از جمعيت كشوري مثل نروژ، در اين دريا مهاجر كشته شده است. در نمايش شخصيت پوزيدون را رييسجمهور مديترانه گرفتهام چون همانطور كه اشاره كردم بيش از آنكه يك دريا باشد، به كشور مردگان بدل شده است. دو شخصيت ديگر نمايش مادر و دختري هستند كه به واسطه جنگ داخلي مهاجرت كردهاند و با يك اختلاف زماني 30 ساله در درياي مديترانه مردهاند و حال از جمله ساكنان آن محسوب ميشوند. خداي باستاني در اين نمايش يك زن است چراكه خدايان باستاني لزوما بايد تبلور مردانه داشته باشند ولي شخصيت را زن در نظر گرفتم چون در نگاه اول اغواگر است ولي در ادامه خشونت پنهانش
ظاهر ميشود.»
اين نمايش سه ماه و نيم تمرين شده و به دليل هزينهبر بودن پروژه، لازم بوده گروه از نهادها و مراكز مختلف بودجه دريافت كند كه از جمله آنها ميتوان به «فائو»، «رايزني فرهنگي ايتاليا»، «تئاتر دوكومنتي» به عنوان يكي از مراكز شناخته شده تئاتر تجربي در ايتاليا و استانداري شهر «پسكارا» اشاره كرد. نمايش «مديترانه» بعد از ايتاليا به شهرهاي «بوداپست» مجارستان، «براتيسلاوا» در كشور اسلوواكي و «وين» اتريش سفر خواهد كرد. شمس درباره انتخاب اين كشورها توضيح ميدهد: «اينها كشورهايي هستند كه بعضا آنها را به عنوان مهاجرپذير ميشناسيم. اما نكته اينجاست كه گرچه خودشان را به عنوان كشورهاي مهاجرپذير معرفي ميكنند ولي در عمل فاقد توسعهيافتگي فرهنگي در زمينه پذيرش مهاجر هستند. اتفاقي كه در ايران هم شاهد هستيم و بعضا ميبينيم چه فرهنگي در برخورد با مهاجران كشور افغانستان وجود حاكم است.«مجارستان و صربستان در بحث مهاجرت از توسعهيافتگي رفتاري جامعهاي مثل آلمان برخوردار نيستند اما اين اواخر شاهد هستيم گروهها و چهرههاي دست راستي افراطي آلمان همينطور در حال كسب كرسيهاي قدرت در مجالس و محافل سياسياند و اين روند بسيار خطرناك و نگرانكننده است.»
در كارنامه كاري علي شمس اين اولينبار است كه تئاتري با محوريت يك مساله جدي اجتماعي بنا ميشود و چنين رويكردي از ذهن فانتزي او به دور است. خودش در اين باره ميگويد: «به ويژه كانسپتي است كه لزوما به فرهنگ زيستي ما در ايران ارتباط چنداني ندارد.» علاوه بر نكاتي كه علي شمس برشمرد، نمايش «مديترانه» نخستين تجربه اين كارگردان به زبان انگليسي نيز محسوب ميشود.
اگر ما مديترانه را به عنوان يك كشور در نظر بگيريم، چنان كه من در متن همين رويكرد را داشتهام، خواهيم ديد تا امروز بيشتر از جمعيت كشوري مثل نروژ، در اين دريا مهاجر كشته شده است.
بعضي از پناهجويان وقتي ميبينند با مرگ مواجه شدهاند براي رهايي از اين وضعيت خودشان را به دريا پرت ميكنند، به اين اميد كه نيروهاي گارد آنها را نجات خواهند داد اما بارها ديدهام كه نيروهاي گارد بدون كوچكترين حركتي فقط به نظاره غرق شدن افراد ميايستند.