آلمان و فرانسه
نزديكتر از هميشه
رضا شريفي
آلمان و فرانسه به عنوان دو قدرت كهن اروپايي در قرنهاي متمادي مستمرا با هم در حال رقابت و ستيز بودهاند چه در دوران رنسانس و چه در دوران انقلاب صنعتي و عصر استعمار. اگرچه از منظر تاريخي، فرانسه به لحاظ تفوق استراتژيك بر سرزمينهاي اروپايي و ساير نقاط زمين، بيشتر اوقات دست بالاتر را داشته، نميتوان از حوادث و جنگهاي اواخر قرن نوزدهم بين پروس آن روزگار (آلمان امروزي) و فرانسه بحرانزده كه به اشغال پاريس توسط پروسيها و وقوع حوادث بهار 1871 انجاميد، چشمپوشي كرد و يا مجموعه حوادث دو جنگ جهاني در مناسبات تاريخي دو كشور (و رقابت اروپايي و جهاني آنها) قابل اغماض نيست. حال كه به دوران مدرن رسيديم رقابتها همچنان ادامه دارد، اگرچه صورت شكلي آن متحول شده است. در اين دوران پس از اتحاد دو آلمان و توسعه اتحاديه اروپا، تقريبا هميشه آلمانها دست بالاتر را داشتهاند و اين به يمن قدرت اقتصادي بيبديل آنها در درون اتحاديه بوده تا اينكه اخيرا معادلات قبلي رو به تغيير ميگذارد. در عرصه سياست و مديريت اتحاديه اروپا در درون و بيرون مرزهايش، اخيرا شاهد تغييرات قابل توجهي به لحاظ رهبري فكري و كاربردي بودهايم. اين تغييرات در واقع چرخش نرم كاربردي بوده است از رهبري آلمان به سوي رهبري فرانسه؛ اگرچه اين دو كشور بزرگ اتحاديه اروپا همچنان جهت غلبه بر بزرگترين معضلات درون و بيرون اتحاديه به يكديگر كاملا وابسته و نيازمندند. در چند روز اخير انتشار تصاويري از آنگلا مركل و امانوئل مكرون در راهپيمايي سالروز گراميداشت جنگ جهاني دوم، تحليلهاي بسياري درباره نزديكي آلمان و فرانسه بر سر زبانها آورد. طي سالهاي متمادي براي رهبري آنگلا مركل در اتحاديه اروپا رقيب و همتايي وجود نداشت، به نحوي كه زمان پيروزي دونالد ترامپ نه چندان محبوب با توجه به زير سوال رفتن رهبري جهاني ايالات متحده، روزنامههاي انگليسيزبان، مركل را «رهبر دنياي آزاد» لقب دادند. اما شرايط براي صدراعظم آلمان اخيرا تغيير كرده است. نتايج ضعيف حزب متبوع مركل (حزب راست ميانه اتحاد دموكرات مسيحي) در سپتامبر 2017 كه منجر به تشكيل دولت ضعيف و ائتلافي توسط وي در مارس 2018 شد، به موضع رهبري مركل در اتحاديه اروپا ضربهاي اساسي وارد كرده است. از سوي ديگر امانوئل مكرون در ماههاي اخير، خود را به عنوان رهبري مقتدر در عرصه اروپا و جهان مطرح كرده است. او با اقداماتي همچون دعوت از ترامپ به صرف شام رسمي در بالاي برج ايفل، پذيرش ولاديمير پوتين در كاخ ورساي، ميزباني كنفرانس جهاني آب و هوا در پاريس، دعوتهاي متعدد و متنوع از رهبران آفريقايي و ميزباني از رجب طيب اردوغان در پايتخت فرانسه موقعيت خود را در سطح جهاني به عنوان رهبري تاثيرگذار نمايان ميكند. به گزارش دويچهوله، استفان سيدندورف معاون مدير موسسه آلماني- فرانسوي لودويزبرگ، سياستهاي خارجي مكرون را بازگشتي به سنت سياست خارجي فرانسه در دوران گذشته و درگيري عميق و تاثيرگذار در مسائل و معضلات جهاني دانسته و البته تاكيد ميكند كه مكرون نسبت به قدرت تاثيرگذاري خود در رابطه مستقيم با نقش وي به عنوان جزيي از اتحاديه اروپا، كاملا واقف و هوشيار است. با وجود اين، مكرون هوشمندانه و ظريف از مسير و سياستهاي همتاي آلماني خود مركل در اتحاديه اروپا فاصله گرفته است. براي مثال در مواجهه با رييسجمهوري تركيه رجب طيب اردوغان، مكرون او را يك شريك استراتژيك ميخواند در حالي كه آنگلا مركل در طول رقابتهاي انتخاباتي خود در سپتامبر گذشته، با انتقاد شديد از اردوغان خواهان پايان مذاكرات قديمي الحاق تركيه به اتحاديه اروپا شده بود، به علت (به گفته وي) نقض گسترده حقوق بشر در تركيه؛ در واقع مركل و مكرون تفاوتهاي بنيادي در نحوه برخورد با رهبران چالشبرانگيز جهان را به نمايش گذاشتند؛ در حالي كه مكرون ديالوگهايي بر پايه ايجاد صميميت و همانديشي با رهبراني چون ترامپ، پوتين و اردوغان داشته است، ديالوگهايي كه لزوما نيز براي افكار عمومي شفاف نبوده، برخورد مركل با چنين رهبراني كاملا منطقي و البته در مواجهه با اختلافات فيمابين، بدون مسامحه و شفاف بوده است. در مثالي مشهور، دست دادن ترامپ و مكرون در كاخ سفيد به نحوي طنزآميز طولاني شد و سپس مكرون به حالت شوخ طبعي با طعنه به شعار معروف انتخاباتي ترامپ، «بياييد امريكا را دوباره عظمت بخشيم» به وي گفت كه «بياييم كره زمين را دوباره عظمت بخشيم!» دويچهوله گزارش ميدهد كه اگرچه به اعتقاد استفان سيدندورف، اروپاي تكرهبري ميتواند براي صلح و ثبات منطقهاي و جهاني خطرناك و چالشبرانگيز باشد كه اين شرايط به دليل خودداري و يا عدم همكاري موثر ساير كشورهاي اروپايي در مواجهه با معضلات منطقهاي و جهاني به رهبري تككشوري و همچنين پيشي گرفتن منافع ملي هر يك از كشورهاي اتحاديه اروپا در عمل بر سياستهاي جمعي اتحاديه محتمل ميشود. به اعتقاد اين تحليلگر اروپايي، همين مساله مهم مبين اين حقيقت است كه چرا مركل و مكرون نبايد بيش از حد از يكديگر فاصله بگيرند.به گزارش پولتيكو، اين در حالي است كه رييسجمهوري فرانسه امانوئل مكرون بارها تاكيد كرده است كه نميخواهد و تلاش نميكند، نقش ويژهاي براي خود در رهبري اتحاديه اروپا قائل شود ولي در عوض هدفش اعمال اصلاحات در اتحاديه به همراه و در كنار آلمانهاست. براي نمونه، طرح و برنامهريزي امانوئل مكرون براي ايجاد ارتش متحد اروپايي (به عنوان بديل ناتو، جهت اعزام به نقاط بحرانزده جهان) مورد استقبال همتاي آلماني او آنگلا مركل قرار ميگيرد. اگرچه مواجهه اوليه وندرلين وزير دفاع آلمان، نه چندان موافق بوده و طرح ارتش اروپايي مكرون را قريبالوقوع ندانسته بود در مصاحبههاي بعدي، آنگلا مركل با تغيير لحني آشكار، خود را طرفدار ابتكار مكرون براي ايجاد ارتش اروپايي و مداخله احتمالي در نقاط بحرانزاي جهان معرفي ميكند. مركل همچنين با اشاره به نيازها جهت ايجاد هماهنگي و سازگاري در درون سازمان نظامي مشترك، از امكان كاهش سيستمهاي دفاعي اروپا از 180 عدد به تنها 30 عدد پيرو تشكيل و تثبيت چنين سازماني خبر داد. وي همچنين از پيشنهاد مكرون رييسجمهوري فرانسه براي دعوت از انگلستان به عنوان دومين ارتش بزرگ قاره اروپا، جهت حضور در طرح ارتش مشترك (حتي بعد از خروج آنها از اتحاديه) استقبال كرد.