• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4233 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۶ آبان

درباره نمايشگاه «علي اسماعيل‌لو»

چشم‌انداز روح

ساره بهروزي

نمايشگاه نقاشي «علي اسماعيل لو» در گالري سيحون با نام «كهن الگو» نگاهي ريزبين دارد به روان انسان‌ها؛ آنها كه از سط ح خودآگاه فراتر رفته‌اند. مخاطب با ديدن هر يك از تابلوهاي آقاي اسماعيل‌لو مي‌تواند نشاني از يك كهن الگو را دريابد. چهره‌هاي نقاشي شده داراي نمادهاي ديگري نيز هستند كه بسيار قابل توجه قرار مي‌گيرند. اما در اين نوشتار كوتاه نمي‌توان تك‌تك آثار را منطبق با كهن‌الگوهاي موجود بررسي كرد بنابراين با نگاهي كلي و مشترك به كهن‌الگوهاي نمايش درآمده بسنده مي‌كنم. در روانشناسي يونگ هر كهن الگو(آركي تايپ) ساختار نهفته‌اي است كه بيانگر محتويات و فرآيندهاي عميق در ناخودآگاه هستند و مهم‌ترين اين نمادها نيز ماهيت جمعي دارند. آركي تايپ‌ها عبارتند از عناصر سازنده ناخودآگاه. اين اصطلاح به معناي الگوها و تصاويري است كه از دوران‌هاي كهن در روان بشر وجود داشته و رفتار و حالات بشري را تحت سيطره خود قرار مي‌دهند. كهن الگوها تعين‌كننده نگرش‌هاي رواني و رفتار فرد و جمع هستند. آثار شامل چهره‌هايي از مردان و زناني است كه در صفحه‌هاي مستطيل يا چهارگوش به نمايش گذاشته شده است. چهره‌هايي زل‌زده به مخاطب با دو شاخ حيواني روي سر همچنين ديگر نمادهايي با نشان از باورهاي ديني و مذهبي. در مواجهه با آثار سادگي را فراموش مي‌كنم. زيرا هريك از تصاوير چنان داراي پيچيدگي و مفهوم هستند كه تخيل مي‌رود و حقيقت جايگزين مي‌شود. هنگامي‌كه دوباره به كل آثار مي‌نگريم با اشتراكات زيادي روبه‌رو مي‌شويم. نظير يك چشم واقعي و يك چشم پنهان شده توسط لنزي عميق، شاخ طبيعي حيوان در يك طرف و شاخ طلايي پوشيده با رمز و راز در طرف ديگر، نگاه‌هاي پر از خشم و درنده، تيرگي‌هاي غالب شده و نمادهاي درخشان طلايي ديگر موارد مشترك در اين آثار هستند.

همچنين اغلب اثر‌ها با يقه‌هايي از لباس پشمي يا كلاهخود بسته شده كه حسي از خفگي و سنگيني را نمايان مي‌سازند. به عقيده نگارنده؛ صفحه‌هاي چهارگوش چوبي نشان از نگاه آدمي به خودآگاه دارند كه بازنمايي آن چهره‌هاي ترسيم شده ناخودآگاه هستند. به نظر يونگ روانشناس سوييسي «در انسان 4 كنش يا فعاليت اساسي رواني نيز وجود دارد كه عبارتند از تفكر، احساس، ادراك و الهام». گويا زمينه مستطيل نشان «خود» و نيروي روان است. يونگ كهن الگوها را در ناخودآگاه جمعي بسيار مهم مي‌داند كه چون به خودآگاه مي‌رسند به بازنمودهاي ديگري منجر مي‌شوند. شاخ‌هاي روي سر اين افراد نيز ما را به سايه نزديك مي‌كند همان كه جنبه حيواني طبيعت انسان را آشكار مي‌كند و در اعماق آگاهي ما دفن شده است. همان كه بخش واقعي از وجود ما محسوب مي‌شود و اغلب سعي در فراموشش داريم زيرا كه معمولا افراد از سايه يا نيمه تاريك خود مي‌ترسند و بيشتر دوست دارند، فراموش يا سركوبش كنند.

ويژگي‌هاي مشترك نشان مي‌دهد كه هر بار انسان به جهان درون خود توجه مي‌كند، تجسم شخصيت ناخودآگاه با تيرگي و روشني و رمز و راز آشكار مي‌شود. گمانم واكنش ناخودآگاه آثار مسحوركننده جلوه كرده است. لنزهاي چشمي و شاخ‌هاي حيواني وحدت اضداد است يا وحدت دنياي شخصي فناپذير «من» با دنياي فناناپذير «غير من»؟ هر چه تفكر مي‌كنم با سوالات بيشتري روبه‌رو مي‌شوم اما به نظرم دربرگيرنده خودآگاه و ناخودآگاه محسوب مي‌شوند. چرخ‌دنده‌هاي دايره‌واري كه بر اثرها نمايان شده‌ نيز پررمز و راز هستند. تكرار اين چرخ‌دنده‌هاي دايره‌وار در پس‌زمينه چهارگوش شايد يك نياز رواني يا توجه خودآگاه به نيازهاي حياتي بشر در انسان را نشان مي‌دهند. افلاطون دايره را نماد روح مي‌انگاشت. اگر لنزهاي عميقي كه بر چشم آدمي ترسيم شده را نماد روح تصور كنيم پس‌زمينه مستطيل را مي‌توان جسم يا واقعيت زميني پنداريم. در هر صورت اين نمادهاي دايره از اهميت ويژه‌اي برخوردار هستند.

در نظر يونگ نمادها چيزهايي هستند كه ما نمي‌شناسيم بنابراين مي‌توان تاكيد كرد كه هر يك از تابلوهاي نقاشي اسماعيل‌لو نمادي از يك كهن الگو محسوب مي‌شوند. جنبه جمعي آثار با رنگ‌هاي تيره و گاهي خشن گويا مي‌خواهند به ما گوشزد كنند؛ گرفتار رنج بشري تلخي هستيم. نگاه‌هاي يك چشمي و خشمگين كهن‌الگوها با سكوتي ناراحت كننده و تنفربرانگيز همراه است. سلطه و غلبه ناخودآگاه تا اين حد شدت احساس بشري را توانسته به تصوير كشد. در هر حال مخاطب جذب اشياي پر رمز و راز و پر معنايي مي‌شود كه او را به شناخت و ساختار دروني خود مي‌كشاند. اشيا و اشكال تابلوها مانند اعداد، گوشواره چهارگوش، خطوط با رمز حك شده و... مي‌توانند معاني نمادين ديگري نيز داشته باشند كه از حدود ظاهري فراتر مي‌رود. در نهايت نمادهاي يكسان در افراد مختلف همچنين قرارگيري چهره‌ها در پس‌زمينه اگرچه اشتراك دارند؛ مي‌توانند تعابيري متفاوت در چشم‌انداز روح و وضعيت روان افراد داشته باشند. نتيجه‌اي از تاثير متقابل ذهنيت بر عينيت.

يونگ معتقد است «ما براي يكپارچگي شخصيت، مجبوريم با بدي‌ها دست و پنچه نرم كنيم. با سايه روبه‌رو شويم و با اهريمن درآميزيم؛ هيچ راه‌حل ديگري وجود ندارد!»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون