برخيز و اول بكش (82)
فصل نهم
ساف بينالمللي ميشود
يارگيري از چپهاي جهان
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در هشتم ماه مه سال 1972، چهار تروريست – سه نفر از آنها از گروه سپتامبر سياه و يك نفر از «جماف» – يك پرواز سابنا را كه 94 مسافر و هفت خدمه را از بروكسل به تلآويو ميبرد ربودند. بيش از نيمي از مسافران اسراييلي يا يهودي بودند. زماني كه هواپيما در فرودگاه لود (اكنون بن گوريون) بر زمين نشست، ربايندگان تقاضا كردند كه 315 نفر از رفقاي تروريستشان را كه در اسراييل زنداني بودند، آزاد شوند. دو واكنش متفاوت به وزير دفاع اسراييل، موشه دايان، ارايه شد. ماير داگان و اعضاي واحد كلاه قرمزها پيشنهاد دادند كه آنها موهاي سرشان را بتراشند و خودشان را شبيه زندانيان عرب دربياورند و با ديگر زندانيان آزاد شده قاطي و همراه آنها سوار هواپيما شوند، سپس زماني كه گروگانها به سلامت بيرون آمدند سلاحهاي مخفيشان را بيرون بياورند و تروريستها را از صحنه روزگار محو سازند- و همچنين داگان به فرمانده عالي پيشنهاد داده بود كه «اگر لازم شد زندانيان آزاد شده را هم بكشند.» داگان ترجيح داد طرح را نزد اهود باراك، فرمانده واحد كماندوهاي «سايرت ماتكال» ببرد. باراك و تيمش تصميم گرفتند كه به هواپيماي ربوده شده شبيه خدمههاي زميني فرودگاهي نزديك شوند، يعني با پوشش كاملا سفيد در حالي كه سلاحهاي برتا 22 را پنهان كردهاند. سپس آنها به هواپيما حمله كردند و تمامي تروريستها را يا كشتند يا مجروح كردند. يك مسافر زن هواپيما در رد و بدل آتش كشته شد و دو نفر ديگر مجروح شدند. يكي از سربازان جوان به نام بنيامين نتانياهو هم با گلوله يكي از حملهكنندهها اندكي جراحت برداشت.
عمليات سابنا را در اسراييل به نسبت حماسه درنظر ميگيرند. اما با وجود موفقيتش، هدف استراتژيك اصلي فلسطينيها هم حاصل شد. يك فرمانده سپتامبر سياه گفت، «براي يك روز تمام، انقلابيون سراسر جهان نفسشان را در سينه حبس كرده بودند تا ببينند كه چه اتفاقي در فرودگاه فلسطين اشغالي روي ميدهد. تمام دنيا داشت نگاه ميكرد.» بسياري از آن انقلابيون بهزودي به هدف فلسطيني پيوستند. موج تازهاي از فعاليت تروريستي با هجوم شديدي از درخواستها مواجه شدند تا به سازمانهاي زيرزميني ملحق شوند. طبق يكي از اعضاي سپتامبر سياه، تقريبا تمام اين درخواستها شكلهاي گوناگوني از اين جمله را شامل ميشدند، «بالاخره شما راهي را پيدا كرديد تا صداي ما در جهان شنيده شود.»
اين تازهواردها براي اثرات تخريبي به كار گرفته شدند. در 30 ماه مه سال 1972، سه عضو ارتش سرخ ژاپن، گروه چپگراي زيرزميني كه توسط «جماف» در كرهشمالي و لبنان آموزش ديده بودند، سوار يك خط هوايي ايرفرانس كه از رم به فرودگاه «لود» (اسراييل) پرواز ميكرد، شدند. در داخل جبهه مردمي اين بحث بود كه چطور ايدئولوزي مائويست با ماركسيسم «جماف» سازگار است اما فلسطينيها خيلي تحتتاثير آمادگي ژاپنيها- يا صحيحتر تمايل مشتاقانهشان- كه براي هدفي بميرند، شدند.آنها در فرودگاه لود توجه كسي را جلب نكردند. صفحه نمايشي كه شين بت در اطراف كانترهاي «ال عال» نصب كرده بودند فقط روي خاورميانهايهاي عصبي متمركز بودند نه توريستهاي آسيايي. سه مرد ژاپني كلاشينكفهاي AK-47 خودشان و نارنجكهاي دستي را از كيفهايشان بيرون آوردند و به سمت جمعيتي كه در ترمينال بودند آتش گشودند. يك شاهد به خاطر ميآورد، «من 25 نفر را ديدم كه در استخري از خون در نزديكي نوار نقاله روي هم انباشته شده بودند. يك مرد در نزديكي كمربند نقاله با يك مسلسل ايستاده بود و در طول سالن شليك ميكرد. نفر ديگر نارنجكهاي دستي را در هر كجا كه ميديد گروهي از مردم ايستادهاند، ميانداخت.» صداي آمبولانسها خيابانهاي تلآويو را براي ساعتها پر كرده بودند. 26 نفر از مردم كه 17 نفر آنها زايران مسيحي پورتوريكويي بودند كه براي زيارت به سرزمين مقدس آمده بودند، مردند و 78 نفر مجروح شدند. بسام زايد، سخنگوي «جماف» و همسر ليلا خالد، در يك كنفرانس مطبوعاتي از كشته شدن زايران با اين اظهار كه از منظر آنها هيچ بيگناهي وجود ندارد و تمامي افراد كشته شده گناهكار هستند به اين خاطر كه «يك انگشت خودشان را براي فلسطينيها بلند نكردند»، دفاع كرد. يك حسي از پشيماني تلخ تمامي نهادهاي دفاعي اسراييل را به خاطر قصوري كه در جلوگيري از اين كشتارها داشتند پر كرده بود.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه.