فشار امريكا به پاكستان
به يك راهحل سياسي براي مشكلات دست پيدا كنند. اكنون واقعيت آن است كه امريكاييها ترديد دارند كه پاكستانيها با حسن نيت وارد اين كارزار شوند و كمك كنند تا طالبان پاي ميز مذاكره بيايد. پاكستانيها عنوان ميكنند كه نفوذي روي طالبان نداريم اما امريكاييها اين موضوع را نميپذيرند. از همين رو تنش ميان روابط امريكا و پاكستان در حال افزايش است. هرچند كه پاكستانيها اكنون تلاش ميكنند از طريق عربستان، چين، روسيه و بانك جهاني خلأ كمكهاي امريكا را جبران كنند اما بعيد به نظر ميرسد كه اين اتفاق رخ دهد. با سفر عمران خان به عربستان وي توانست وعده دريافت وام 3ميليارد دلاري را با بازپرداخت آسان بگيرد. ولي حقيقت آن است كه پاكستانيها نتوانستند جايگزين مطمئن براي كمكهاي امريكا پيدا كنند. چرا كه كمكهاي امريكا بلاعوض بود و تاكنون كسي نتوانسته چنين كمكي به پاكستان بكند. نه چين اين آمادگي را دارد كه چنين كمك مجاني را ارايه دهد و نه روسيه چنين قابليتي را دارد. سياست آنها در اين رابطه كاملا متفاوت از عملكرد امريكاست. بر همين اساس ميتوان گفت كه امريكاييها حداكثر فشار را روي پاكستانيها وارد ميكنند و اجازه نميدهند از طريق بانك جهاني نيز وام دريافت كنند. پاكستان و عمران خان اعلام كرده بودند كه اگر وام و كمكي دريافت نكنند احتمال ورشكستگي اين كشور وجود دارد. در اين فضاست كه هدف امريكاييها از تشديد فشارها آن است كه كاري كنند پاكستان مجبور شود طالبان را به پاي ميز مذاكره بياورد. طرح امريكاييها در خصوص افغانستان اين است كه 13 منطقه پشتوننشين به همراه چند وزارتخانه را به طالبان بدهند و آنها را در قدرت شريك كنند. آقاي خليل زاد چند روز پيش به صراحت عنوان كرد كه طي پنج ماه آينده و قبل از اينكه انتخابات رياستجمهوري در افغانستان برگزار شود سعي ميكنند كه طالبان را پاي ميز مذاكره بياورند تا در قدرت شريك شوند. هرچند كه اين حرف بسيار زودهنگام است اما نشان ميدهد كه امريكاييها قصد دارند هرچه زودتر مساله افغانستان را به يك سرانجام برسانند.
اگر بخواهيم در خصوص ادعاهاي امريكاييها در خصوص كمكهاي پاكستان به طالبان نيز سخن بگوييم بايد بگوييم كه واقعيت آن است كه شبكه حقاني نزديكترين گروه افغاني است كه به دولت پاكستان بسيار نزديك است. گروه طالبان هم بعد از مرگ ملاعمر تجزيه شده و اكنون تبديل به سه گروه عمده شده است؛ يك گروه آنكه شوراي كويته باشد به هر حال ارتباطاتي با پاكستان دارند. حداقل ميتوان گفت كه دولت افغانستان به شكل جدي اين مساله را باور دارد و امريكاييها هم به اين موضوع باور دارند و اگر پاكستانيها تصميم بگيرند كه طالبان را به پاي ميز مذاكره بياورند قطعا اين اتفاق رخ خواهد داد. اما بحث اين است كه پاكستان اهدافي راهبردي در افغانستان دارد. پاكستان شرط و شروطي دارد. زماني كه ژنرال راحيل شريف فرمانده سابق ارتش پاكستان به افغانستان رفت، به صراحت يك ليست از شروط خود را ارايه دادند تا طالبان را جمع كنند و مساله نيز حل شود كه اين موضوع با واكنش منفي مواجه شد. بنابراين ميتوان تصور كرد كه پاكستانيها اهدافي دارند و اگر به آنها دست پيدا نكنند بسيار سخت خواهد بود كه سياست خود را تغيير بدهند. ولي در نهايت اگر امريكاييها فشار را روي پاكستان حفظ كنند در نهايت پاكستانيها نميتوانند كشور جايگزيني براي دريافت كمكها پيدا كنند و طبعا مقداري آمادگي پيدا ميكنند با امريكاييها وارد مذاكره شوند ولي تلاش ميكنند حداكثر امتياز را هم براي خود و هم براي طالبان دريافت كنند. اگر طالبان شريك قدرت در افغانستان شود، بخشي از قدرت در دست طالبان خواهد بود كه هماهنگي بيشتري به نسبت ساير گروهها در اين كشور با پاكستانيها دارد.