• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4246 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۲ آذر

برخيز و اول بكش (90) فصل دهم

من مشكلي با كشتن نداشتم چكاندن ماشه

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

تغيير رفتار گلدا مئير نسبت به كشورهاي اروپايي دوست، سريع و محكم بود. گلدا مئير در «كي‌اف» متولد و در ميلواكي امريكا بزرگ شده بود، او دنيا را ساده مي‌ديد و گاهي اوقات هم صلب، از نگاه او امورات يا سياه بودند يا سفيد، خوب بودند يا بد. از نظر مئير، بين رفتارهاي تروريست‌هاي فلسطيني و قساوت جنگ جهاني دوم يك رابطه مستقيم وجود داشت. او به آرتور شواتزبرگر، ناشر نيويورك‌تايمز گفت، «آنهايي كه اول به يهودي‌ها صدمه مي‌زنند بعدا به ديگر مردم صدمه خواهند زد، اين همان چيزي بود كه براي هيتلر رخ داد و اين همان مسيري است كه تروريست‌هاي عرب مي‌روند.»

او متواضعانه ادعا مي‌كرد كه نسبت به امورات نظامي و اطلاعات فهم اندكي دارد و به موشه دايان، وزير دفاع، ايزراييل گاليلي، وزير كابينه و زوي زامير سرپرست موساد متكي است. اما او بعد از كشتار مونيخ به وضوح فهميد كه ديگر نمي‌تواند براي حفاظت از شهروندان خودش به كشورهاي ديگر متكي باشد. اسراييل به عوض آنكه به حاكميت هر ملتي احترام بگذارد حالا خود به اين نتيجه رسيد كه اگر لازم باشد، هر كسي را در هر كجا و هر زمان بكشد.

اين سياست تاثير عمده‌اي بر عمليات قيصريه گذاشت. مئير تا پيش از اتفاق مونيخ، كشتن را فقط به كشورهاي «هدف» محدود كرده بود؛ آن كشورهايي كه رسما با اسراييل خصومت داشتند مثل سوريه و لبنان. اما براي ماموران عملياتي قيصريه كشتن هر فرد در اين كشورها به خاطر جو مخاطره آميزش بسيار مشكل بود. استفاده از سلاح يا تفنگ‌هاي تك‌تيرانداز- روش‌هايي كه ايجاب مي‌كرد با هدف ارتباط نزديك باشد- سريعا توجه فوري مقامات داخلي را جلب مي‌كرد و حتي اگر قاتلان از صحنه فرار مي‌كردند، قبل از آنكه آنها بتوانند كشور را ترك كنند، كنترل‌هاي سختگيرانه مرزي اعمال مي‌شد. قاتل اسراييلي كه در كشور هدف دستگير مي‌شد به احتمال خيلي زياد بعد از شكنجه‌هاي وحشيانه، مي‌مرد. كشتن از راه دور امن‌تر بود اما آنها خيلي كم موثر بودند و در معرض متغيرهاي زيادي قرار مي‌گرفتند و به احتمال زياد افراد بيگناه يا كشته مي‌شدند يا دچار نقص عضو. عمليات در كشورهاي به اصطلاح «مبنا»- آن كشورهايي كه با آنها رابطه دوستانه برقرار بود از جمله تمامي كشورهاي اروپايي- بسيار راحت‌تر بود. در بالاترين سطح، قاتلي كه دستگير مي‌شد محكوم به زندان مي‌شد. علاوه بر اين، بخش جهاني موساد (تول) كه مسوول برقراري ارتباط با بدنه اطلاعات كشورهاي خارجي بود، شبكه‌اي از ارتباطات نزديك با بسياري از سرويس‌هاي اروپايي را توسعه داد كه در اصطلاح موساد به «كوسن نرم» معروف بود زيرا ارتباط‌هاي داخلي را كه كمك مي‌كرد در مواقع غامض- البته در برخي مواقع بازپس يك كمك بود- امورات نرم پيش روند فراهم مي‌كردند. حداقل اينكه در اروپا كشتن يك نفر و خلاص شدن از آن بسيار راحت‌تر بود.

در آنجا مردان زيادي براي كشتن وجود داشتند. اولين فهرست شامل يازده اسم بود: تروريست‌هايي كه در كشتار مونيخ دست داشتند. به زودي معلوم شد كه آنها تحت حمايت دولت‌هاي عربي يا اروپاي شرقي هستند و دسترسي به آنها بسيار سخت بود. هر چند كه در همين اوضاع و احوال اطلاعات زيادي درباره اهداف ديگري كه كمتر مهم بودند اما در اروپا ساكن بودند جمع‌آوري شد. بعد از ماجراي مونيخ، موساد به هركسي كه ظن مي‌برد درگير سپتامبر سياه است- در اصل، هر كسي كه مظنون به عضويت در ساف بود- او را يك هدف مشروع تلقي مي‌كرد. همين موضوع يك فهرست بلند بالايي از اهداف را به وجود آورد.

يك مامور عملياتي قيصريه گفت، «ما مي‌خواستيم يك كار پر‌سر و صدا درست كنيم. يك ترور هوشمندانه، از فاصله نزديك كه يك ترس و لرز بر اندام بيندازد، يك كاري كه حتي اگر اسراييل آن را تكذيب مي‌كرد مشخص بشود كه يك انگشت اسراييلي ماشه را چكانده است.»

انگشت متعلق به سرنيزه بود. در اواسط سپتامبر سال 1972، زوي زامير در مركز آموزش سرنيزه نمايشي را برپا كرد. او به ماموران عملياتي گفت، «اسراييل ديگر بيكار نمي‌نشيند. ما آن افرادي را كه اين كار را انجام دادند (كشتار مونيخ) مي‌گيريم. شماها بازوان پرقدرت دفتر هستيد.»

يك مامور عملياتي با نام رمز كورتس گفت، «آن واژه‌ها يك حس غروري را در ما برانگيخت. يكسال پس از ماجراي مونيخ چهارده شبه نظامي فلسطيني كشته شدند.»

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون