تعامل همزمان با ايران و عربستان با هدف تحصيل حداكثري منافع
ايران در كجاي روابط عربستان و روسيه ايستاده است؟ هرچند كه در داخل ايران طرفداران توسعه رابطه با شرق به خصوص روسيه، ترجيح ميدهند در سكوت از كنار رابطه روسيه و عربستان عبور كنند اما اين سكوت مصلحتي چيزي از رابطه رو به توسعه دو كشوري كه تهران يكي را رفيق و ديگري را رقيب ميداند، نميكاهد. روسيه سياست «تعامل همزمان» را در رابطه با تهران و رياض در پيش گرفته است. براساس اين سياست، روسها با علم به وجود رقابت ميان ايران و عربستان تلاش ميكنند يكي را برديگري ترجيح نداده و با هر دو هم كاسه شوند. برخي از كارشناسان ميگويند «تعامل همزمان» منطق جديد روسيه در خاورميانه است كه يك هدف را دنبال ميكند: تحصيل منافع بيشتر. بهترين نمونه اين سياست هم مذاكرات آستانه با حضور ايران، روسيه و تركيه و در غياب سعودي است. كرملين توانسته خاندان سعودي را متقاعد كند كه كارشكني در اين روند انجام ندهند.
آيا روسيه در طولاني مدت از پس اين معادله «تعامل همزمان» برخواهد آمد؟ به گفته كارشناسان مسائل منطقه، اين سياست بيآفت هم براي روسها نيست. تداوم اين سياست ميتواند بياعتماديهايي را هم در ايران و هم در عربستان ايجاد كند. در شرايطي كه ايران رابطهاي با امريكا ندارد ميتوان گفت كه خيال روسها از اين بابت راحت است اما در مواجهه با سعودي، مسكو نيز گامهاي خود براي نزديكي را شمرده برميدارد. به هرحال عربستان بيش از نيم قرن اتحاد راهبردي با امريكا را در كارنامه خود دارد و نميتواند به متحد بيقيد و شرط روسيه تبديل شود. يكي ديگر از دلايل شك و ترديد روسيه به عربستان به مساله افراطگرايي اسلامي بازميگردد. روسها اعتقادي به سبكي كه چينيها با سعودي براي كنترل مساله افراطگرايي اسلامي در مناطق غربي خود دنبال ميكنند، ندارند. روسيه كماكان نسبت به جمعيت افراطگراي مسلمان در داخل اين كشور و ارتباطهاي فكري و نظري آنها با رياض نگران است . در آنسو نيز نگراني عربستان به مسكو به سياست عملگرايي مسكو برميگردد و تعاملهايي كه با برخي كشورها نظير ايران دارد.
فايده و هزينههاي بازي همزمان
مارك كاتز از اساتيد علوم سياسي دانشگاه «جورج ميسون» در تحليل سياست «تعامل همزمان» روسيه مينويسد: «ولاديمير پوتين از روزي كه به قدرت رسيد چارچوبي را در حوزه سياست خارجي براي خود تعيين كرد و آن هم اين بود كه در مناقشه يا رقابت ميان دو كشور نه بيطرف بيطرف باشد نه جانب يكي را بگيرد بلكه همزمان با هر دو تعامل داشته باشد. البته كه اين سياست هر دو طرف مقابل روسيه را ناراضي ميكند اما آنچه كه پوتين بر آن سرمايهگذاري ميكند ترس دو طرف از عدم همكاري با روسيه و غش كردن مسكو به سمت طرف ديگر است. با چنين منطقي هر كدام از دو رقيب براي حفظ روسيه در كنار خود بيشتر خرج ميكنند. سياستي كه پوتين در قبال ايران و عربستان دنبال ميكند از اين الگو تبعيت ميكند. هرچند كه برخي ميتوانند اين سياست مسكو در قبال دو رقيب منطقهاي يعني ايران و روسيه را ماكياولي بدانند اما بايد توجه داشت كه مسكو در حال درو كردن منافع حداكثري خود از اين سياست است. روسيه براي حفظ رابطه خوب با ايران چنددليل دارد كه اولين آنها اين است كه مسكو به تهران به چشم متحدي قوي در مخالفت با سياست خارجي امريكا در منطقه نگاه ميكند. همزمان به دليل تحريمهايي كه ايران در 4 دهه اخير متحمل شده مسكو از دور بودن غرب از ايران به عنوان امتيازي براي توسعه رابطه تجاري و اقتصادي با تهران استفاده كرده است. مثلا در حوزه انرژي كمپانيهاي روسي بدون نياز به رقابت با همتاهاي اروپايي در ايران كار خود را پيش بردهاند. روسيه علاوه بر اينكه به ايران به چشم متحدي براي مقابله با امريكا نگاه ميكند به تهران براي مقابله با شبهنظاميگري سني و تجزيه طلبي هم نياز دارد. هم ايران و هم روسيه با تهديد ميل به تجزيه در داخل روبه رو هستند و هر دو هم با اين مساله مبارزه ميكنند. روسيه از اينكه ايران از تجزيهطلبي مسلمانان چچن حمايت نميكند خرسند است . القاعده و داعش به عنوان گروههاي شبه نظامي سني، تهديد مشترك براي روسيه و ايران به حساب ميآيند.»
مارك كاتز جدا از مساله سلاح، نفت و همكاريهاي هستهاي انگيزه ديگري هم براي همكاري روسيه با عربستان قائل است و در اين باره مينويسد: «مسكو به دنبال رابطه خوب با عربستان سعودي است تا مانع از حمايت اين پادشاهي از سنيهاي جدايي طلب در روسيه شود. مانند كاري كه سعودي در دهه 80 در افغانستان و اين اواخر هم در سوريه انجام داد.
با وجود همكاريهاي متنوعي كه مسكو با تهران و رياض همزمان دارد اما تلاش ميكند هيچ كدام را بر ديگري برتري ندهد. روسيه به ايران سلاح ميفروشد اما مايل است همين كار را براي عربستان هم انجام دهد. مسكو نيروگاه هستهاي را در ايران تكميل كرده و قرارداد ساخت چند نيروگاه جديد در اين كشور را هم امضا كرده اما همزمان به عربستان هم پيشنهاد همين همكاري را داده است. با وجود تلاشهاي روسيه براي تعامل همزمان با اين دو رقيب منطقهاي اما بايد گفت كه اندك اندك بازي در اين زمين براي روسها سخت ميشود چرا كه تهران و رياض رقابت علني با هم در پروندههاي منطقهاي چون سوريه، يمن، لبنان و بحرين را آغاز كردهاند. در پرونده سوريه، روسيه علنا كنار ايران ايستاد اما در ساير پروندهها جانبداري از ايران نكرده است. در لبنان روسيه هم رابطه خوبي با حزبالله لبنان كه متحد ايران است دارد و هم با شاخههاي اهل سنت كه به عربستان نزديكتر هستند. در عراق، مسكو هم با دولت مركزي بغداد كه مورد حمايت همزمان ايران و امريكا است رابطه حسنه دارد و هم با كردهايي كه در اقليم هستند اما رابطه پرفراز و فرودي را با تهران تجربه ميكنند. در يمن روسيه دولت هادي را كه مورد حمايت سعودي است به رسميت ميشناسد اما رابطه خوبي هم با حوثيها كه گفته ميشود مورد حمايت ايران هستند دارد. در بحرين روسيه از سياست ايران در حمايت از اكثريت شيعيان فاصله گرفته و به سياست سعودي براي حمايت از اهل تسنن در حاكميت نزديك شده است. در مواجهه با اسراييل هم نزديكي مسكو به تلآويو بيشتر در راستاي سياست جديد منطقهاي آل سعود است و نه ايران كه دشمن سرسخت اسراييل به حساب ميآيد.
درحالي كه به نظر ميرسد روسيه از فضاي رقابتي ميان ايران و عربستان به نفع تامين منافع خود استفاده ميكند اما اين بازي بر روي طناب، پرريسك ميشود اگر عربستان و ايران دست از روياروييهاي نيابتي برداشته و وارد فاز درگيري مستقيم شوند. در چنين شرايطي روسيه نميتواند همچنان با بازي در زمين بيطرفي ادامه دهد. اگر چنين درگيري رخ بدهد امريكا در كنار سعودي قرار ميگيرد و روسيه نيز بايد ميان تهران و رياض دست به انتخاب زند. در چنين شرايطي اگر روسيه كنار ايران و مقابل محور سعودي - امريكا بايستد بلافاصله نفوذ خود بر عربستان و متحدانش در منطقه را از دست خواهد داد. اگر هم تلاش كند موضع بيطرفانه به خود بگيرد اعتماد ايران و ساير كشورهايي كه به روسيه به عنوان جايگزيني براي امريكا نگاه ميكنند را از دست ميدهد. شايد اگر خروج امريكا از برجام اتفاق نيفتاده بود ميتوانستيم در اين مرحله پيشبيني كنيم كه ايران به امريكا نزديك خواهد شد اما با خروج دونالد ترامپ از توافق هستهاي با ايران به نظر نميرسد كه خبري از تنش زدايي در رابطه ايران و امريكا باشد. در حقيقت ميتوان گفت كه اقدام ترامپ در خروج از برجام هم ميان واشنگتن و متحدان سنتياش در اروپا فاصله انداخت و هم ايران را بيش از پيش به سمت مسكو سوق داد. نكته آخر كه نبايد مغفول بماند اين است كه هرچند مسكو از رقابت ميان تهران و رياض دستاوردهاي خود را درو ميكند اما به هيچوجه خواهان ورود اين رابطه به مرحله بعد كه تنش مستقيم ميان تهران و رياض باشد استقبال نميكند چرا كه اين مساله ميتواند مسكو را در شرايط سختي قرار دهد. در چنين فضايي پربيراه نيست كه بگوييم روسيه تلاش ميكند تنش ميان ايران و عربستان را در سطح فعلي نگاه دارد و به نوعي مانع از اين شود كه تنش از حالت مديريت شده خارج شود.