• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4268 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۸ دي

به بهانه بازي حسن معجوني در فيلم «بي‌نامي»

روزهاي بي‌قراري

محدثه واعظي‌پور

حسن معجوني بازيگر دير ‌كشف‌ شده سينماست، بازيگر شيرين و دوست‌داشتني تئاتر و كارگرداني كه سال‌هاي اخير اقتباس‌هايش از چخوف روي صحنه، تماشايي بوده است. پرسوناي آشناي معجوني معمولا با آرامش توام با نوعي رهايي و سادگي در ذهن باقي مانده است. يكي از بهترين لحظات تجلي اين پرسونا در نمايش ايوانف (اميررضا كوهستاني) ثبت شده، جايي كه استيصال و خونسردي بي‌حد و مرزش، زندگيش را تا نابودي پيش مي‌برد. او بازيگر مناسب براي نقش‌هاي جدي و كمدي است. بازيگري كه بسياري از وقايع و رويدادهاي جهان را از منظر طنز مي‌نگرد و اين سليقه را مي‌شود در نمايش‌هايش ديد. طرح بزرگ‌ترين و جدي‌ترين بحران‌هاي بشري در قالب طنز، موتيف بيشتر آثار معجوني است.

اين روزها فيلم «بي‌نامي» (عليرضا صمدي) با بازي او روي پرده است. فيلم درباره بحران ميانسالي امير (حسن معجوني) است. مردي بي‌انگيزه، تلخ و به آخر خط رسيده. معجوني شيريني و طنز هميشگي را كه ذاتي شخصيت خود اوست از امير حذف كرده و با كند كردن حركات و نگاه‌هاي خود به قالب مردي رفته كه در حسرت خوشبختي است. مردي كه موفقيت حرفه‌اي يا زندگي خانوادگي هم نمي‌تواند روزهاي ملال‌آور زندگيش را رنگ و جلا بدهد. فيلمساز نتوانسته به خلوت امير نزديك شود، تصوير عشقي كه او در گذشته رها كرده، روشن و شفاف نمي‌شود. اما حضور معجوني باعث شده شخصيت امير با وجود نواقصي كه فيلمنامه دارد، قابل درك باشد و توجه تماشاگر را جلب كند. زوج باران كوثري (ريحانه) و معجوني كمك بزرگي به فيلم كرده‌اند. حضور آنها به فيلم انرژي و گرما داده. كوثري نقش را با پختگي بازي كرده، با كنترل كامل روي بيان و ميميك چهره‌اش و با فاصله از نقش‌هايي كه پيش از اين بازي كرده است. كوثري در تعامل با بازيگري در حد و اندازه معجوني كه نقطه اصلي درام است، كم نياورده و كمك كرده تا آشفتگي، مردد بودن و بي‌انگيزگي امير جلوه بيشتري پيدا كند.

«بي‌نامي» فيلم حسن معجوني است، بدون حضور او در نقش اول، فيلم چيزي كم داشت. بخشي از شخصيت امير (اشاره به تئاتر) از زندگي واقعي او وام گرفته شده، آنچه كارگردان از تنهايي و بحران ميانسالي مدنظر داشته در بازي معجوني متبلور شده است. در حركات كند و نگاه‌هاي سردش به ريحانه، در بي‌قراري و اضطرابي كه در همه فصل‌ها با اوست و حتي در خودخواهي‌اش (رفتاري كه با پدرش دارد). پس از ديدن اين تجربه عليرضا صمدي، بيش از همه امير در ياد تماشاگر مي‌ماند. امير و همه ترديدهايش در مواجهه با انتخاب‌هاي مهم زندگيش. زماني كه نغمه را رها كرد و امروز كه ترجيح مي‌دهد به اصرار ريحانه تن بدهد و با او بماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون