جام ملتها
سروش صحت
مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، گفت: «سعي كن نوشتههات بهتر بشه.» پرسيدم: «بده؟» مرد گفت: «تكراري شده.» گفتم: «واقعا؟» مرد گفت: «بله به شدت، مثلا مطمئنم كه اين هفته ميخواي درباره جام ملتهاي آسيا و تيم فوتبال بنويسي.» گفتم: «من همون چيزهايي را مينويسم كه شما و بقيه توي تاكسي ميگيد.» مرد گفت: «پس بنويس كه من بهت گفتم نوشتههات تكراري شده.» پسر جواني كه كنارم نشسته بود، گفت: «اين هفته بايد از تيم ملي بنويسه، همه جا صحبت تيم مليه.» به مرد گفتم: «چي كار كنم؟» مرد گفت: «اگر هم خواستي درباره فوتبال بنويسي، حتما بگو كه يك نفر بهت گفته نوشتههات تكراري و لوس شده.» مرد اين را گفت و از تاكسي پياده شد.
مستاصل شده بودم. با صداي بلند پرسيدم: «حالا چي كار كنم؟» راننده گفت: «سعي خودت را بكن، هرچند كه زندگي همينه ديگه... خيلي چيزها تكرار ميشه... خيلي چيزها هم تكرار نميشه.»