نگاهي به مدارس فرهنگ و خطمشي آن
انسانم آرزوست
صادق زنگنه
نهاد آموزشوپرورش از لحاظ ارتباط مستقيم با مردم، بزرگترين نهاد دستاندركار آموزش، فرهنگ و رشد اجتماعي در جامعه است و در طول دولتهاي مختلف همواره در تبوتاب بوده است تا با ارايه برنامههاي جديد، تدابير راهگشايي را در حوزه آموزش و فرهنگ بينديشد. هرچند كه در پارهاي اوقات در وادي آزمونوخطا گام نهاده است و هزينههايي را براي خود و مخاطبانش در پي داشته، اما شايد بيشترين خرده را بتوان به طرح بخشنامههايي گرفت كه نه انجام دادنشان باري از دوش آموزش و پرورش بر ميدارد نه عدم انجام آنها خللي در كار اين نهاد وارد ميكند. در اين ميان طرحهاي مفيدي نيز ارايه ميشوند كه گاه آنچنان كه تصويب شدهاند اجرا نميشوند. به گونهاي كه تنها از آن طرح مثله، نامي باقي ميماند و نتيجهاي كه حاصل نشده. چه بسا كه موجب بدنامي طرح و طراح آن نيز بشود. در تاريخ 5/8/83 طرحي به تصويب شوراي عالي آموزشوپرورش و امضاي مرتضي حاجي وزير وقت آن نهاد رسيد كه بر اساس آن مدارسي خاص تحت عنوان «دبيرستان فرهنگ» با قوانين و ضوابط مربوط به خود به جمع مدارس دوره متوسطه افزوده شد. طبق اين مصوبه، دبيرستانهاي فرهنگ با هدف اعتلاي فرهنگ و ادبيات غني ايراني- اسلامي و ايجاد زمينه مناسب براي جذب دانشآموزان مستعد و علاقهمند به رشته ادبيات و علوم انساني و پرورش انسانهاي انديشمند و خلاق و همچنين براي ارتقاي كيفيت آموزشي اين رشته تحصيلي ايجاد شده است. با توجه به اهداف اين طرح به نظر ميرسد «مدرسه فرهنگ» ايده موثري ميتواند باشد كه در صورت رعايت چارچوب آن توسط مديران، تا حدودي در رفع دغدغه فرهنگ و علوم انساني چارهساز است. با اين حال تعداد مدارس فرهنگ در كل كشور به 50 باب نميرسد كه از اين ميان يكسوم آن در پايتخت قرار دارند. تنها در 14 استان چنين مدارسي داير است كه آن هم اكثرا فقط يك يا دو مدرسه در مركز استان قرار دارد. جالب اينكه در مجموع تعداد مدارس دخترانه فرهنگ دو برابر تعداد مدارس پسرانه فرهنگ است. اين در حالي است كه از نظر قبولي در كنكور رشته انساني، مدارس فرهنگ كارنامه موفقي دارند و در قياس نسبت به مدارس نمونه دولتي، در سطح بالاتري قرار دارند. براي روشن شدن موضوع مدارس فرهنگ گفتوگويي داشتم با زهرا پروازيمقدم، مدير اداره آموزشوپرورش منطقه شش تهران و پس از آن هم با مريم دلاور، مدير يكي از مدارس فرهنگ شهر تهران به گفتوگو نشستيم تا چند و چون اين طرح آموزش و پرورش را دريابيم.
فلسفه مدارس فرهنگ چيست؟
حفظ و ارتقاي فرهنگ موضوعي جدي در پرورش و رشد و توسعه علوم انسانياست. مقام معظم رهبري نيز در خصوص حضور علومانساني در جايگاه خود، تاكيد داشتهاند. اين زمينه را ما بايد ايجاد كنيم كه علوم انساني جايگاه خودش را پيدا كند. پرورش انسانهايي با نگرش فرهنگي و مسوول نسبت به مقوله فرهنگ از نيازهاي اصلي ما محسوب ميشود. از اين رو مستعدترين بستر مدارسي است كه با اين رويكرد برنامهريزي ميكنند؛ هم محتواسازي ميكنند و هم هدايت و پيشبرد برنامههايشان در راستاي ارتقاي فرهنگ و علوم انساني است. ما اين موضوع را يك كار زيرساختي ميدانيم در توسعه علوم انساني. منتها اين هماهنگي و نيازشناسي و مخاطبشناسي در مدارس فرهنگ و افرادي كه بتوانند اين جهتدهي را در مدارس ما ايجاد بكنند، جزو كمبودهاي ما است. افرادي كه با اين ويژگيها و اين تخصص به طور خاص وارد بشوند در رشته علوم انساني، شايد نياز به غربالگري داريم.
شاخصه اصلي دانشآموزان مدارس فرهنگ چيست؟
از نظر شخصيتي دانشآموزاني كه در مدارس فرهنگ درس ميخوانند، رشد و تربيتي تلفيقي دارند. واقعبينانهتر به مسائل نگاه ميكنند. تحت تاثير دروسي كه دارند تاريخ، فلسفه، ادبيات جهتگيري فكري بچه را مشخص ميكند و چرايي ذهني آنها را بيشتر پاسخ ميدهد. و از لحاظ شناخت هويت فرديشان در سطح بالاتري قرار دارند. خروجي اين مدارس هم مديران و انديشمندان حوزه علوم انساني در سالهاي آتي كشور خواهند بود. از اين مدارس دانشآموزاني در رشتههاي مختلف علوم انساني در مقاطع عالي مشغول به تحصيل يا تدريس هستند، اما هنوز زمان لازم است تا شاهد ظهور افراد انديشمند در حوزههاي مختلف علوم انساني باشيم.
شرايط پذيرش و ادامه تحصيل دانشآموزان در مدارس فرهنگ چيست؟ پذيرش دانشآموزان در دبيرستانهاي فرهنگ از بين فارغالتحصيلان خردادماه دوره راهنمايي تحصيلي كه علاقهمند به ادامه تحصيل در رشته ادبياتوعلومانساني هستند صورت ميپذيرد. البته با رعايت شرط معدلكل حداقل ۱۷ براي پايه سوم راهنمايي و شركت در آزمون ورودي و كسب نمره لازم. ايشان افزودند: «از سال آينده كه پايه اول دبيرستان حذف و به دوره متوسطه اول اضافه ميشود، گزينش دانشآموزان براي چنين مدارسي نيز راحتتر ميشود. زيرا كه مشكلات انتخاب رشته تحصيلي از دوش متوسطه دوم برداشته ميشود» و همچنين دانشآموزان جهت ادامه تحصيل در اين مدارس ضروري است كه حداقل معدل سالانه ۱۵ در هر پايه تحصيلي و حداقل نمره ۱۲ در هر درس را كسب كنند. از اين رو دانشآموزاني كه از عهده اين شرايط برنيايند، با رعايت ضوابط به دبيرستانهاي عادي منتقل ميشوند.
كيفيت آموزشي و تفاوت برنامههاي آموزشي مدارس فرهنگ چگونه است؟
كاركنان آموزشوپرورشي و اداري دبيرستانهاي فرهنگ از بين كاركنان متعهد و با تجربه منطقه كه از سطح علمي و آموزشي بالايي برخوردارند و با پيشنهاد مدير دبيرستان و تاييد و ابلاغ رييس اداره آموزشوپرورش انتخاب ميشوند. اين دبيرستانها علاوه بر كاركنان پرورشي و آموزشي، براي انجام امور راهنمايي و ارشاد دانشآموزان در زمينههاي مختلف آموزشي، اخلاقي و رفتاري از دبير راهنما استفاده ميكنند. دبيران راهنما توسط مدير دبيرستان از ميان كاركنان آموزشي و پرورشي همان دبيرستان انتخاب ميشوند و به ازاي هر كلاس چهار ساعت دبير راهنما منظور ميشود. در دبيرستانهاي فرهنگ علاوه بر ساعات آموزشي و پرورشي مصوب آموزشوپرورش، ساعاتي نيز به عنوان فعاليتهاي فوق برنامه اختصاص داده ميشود كه اين ميزان براي هر كلاس از ۸ ساعت آموزشي در هفته كمتر نخواهد بود.
اگر رشته علوم انساني تحت عنوان مدرسه فرهنگ از ساير مدارس جدا نبود، آيا تفاوتي داشت؟
اين موضوع نياز به تحقيق و پژوهش دارد. چون تاكنون مستندات علمي كافي نداريم نميشود به صورت قطع اظهارنظر كرد. البته ما هنوز بايد به اين نوع مدارس زمان دهيم تا به مرحله شكوفايي برسند و بعد به پژوهش در اين موارد بپردازيم. از ظاهر امر چنين برميآيد كه مدارس فرهنگ در زمينه علومانساني موفقيت چشمگيري داشته باشد. اما هدف اصلي اين مدارس صرفا كميتهايي چون قبولي در كنكور نيست. بلكه ايجاد فضايي ويژه براي فرهنگ و ادب و انديشه است. چنان كه ميبينيم در مدارس عادي ما كه از هر سه رشته رياضيوفيزيك، علومتجربي و علومانساني برخوردارند، تمركز و انرژي مسوولان مدرسه نيز به سه قسمت تقسيم ميشود.
ميزان فعاليت مدارس فرهنگ منطقه شما چقدر است؟
كاري كه در مدرسه فرهنگ دخترانه انجام شد، مقوله احياي هويت تحت عنوان من كيستم بود و در قالب جشنواره «انسانم آرزوست». دانشآموزان مدرسه در كلاسهاي غيردرسي مرتبط با اين موضوع شركت كردند و طي اين دوره شاهد شكلگيري هويت فردي آنها متناسب با فرهنگ كشورمان بودهايم. بعضي نگاهها هنوز فضاي آموزشي را به صورت سنتي كلاس و معلم ميبينند در حالي كه شاهد آن بودهايم كه آموزشهاي بيرون از فضاي كلاس، عميق و تاثيرگذار هستند. خوشبختانه تغييرات از مقطع ابتدايي آغاز شده است. فرزندان ما معدن غني استعدادند. اگر ما در كشف و شكوفايي آنها اهتمام لازم را به خرج دهيم قطعا به باروري آنها و كشورمان كمك كردهايم.
گفتوگو با مريم دلاور مدير يكي از مدارس فرهنگ شهر تهران
وضعيت علمي و فرهنگي دانشآموزان مدرسه شما چگونه است؟
بازخوردي كه ما از دانشآموزانمان گرفتيم اين گونه است كه آنها از نظر علمي در سطح بالايي هستند اما از نظر هويت فردي و ملي و مذهبي در سطح پاييني قرار دارند. اغلب بچهها زمزمه جلاي وطن را داشتند. از طرفي آنها از لحاظ درك و دريافت منطقي خيلي ضعيف ارزيابي ميشدند. حتي بعضي از آنها مفهوم قرينه را نميدانستند و از هندسه و انتزاع درك درستي نداشتند؛ علاوه بر اينكه دانشآموزان مدارس تفكيكي مثل فرزانگان، علامهحلي و فرهنگ، خودبزرگبين جلوه ميكنند.
براي رفع اين مسائل چه تمهيداتي اتخاذ كرديد؟
ما براي توانمندسازي دانشآموزان، برنامههاي آموزشيومهارتي تدوين و ارايه كرديم، از جمله كارگاه «تفكرخلاق» و كارگاه «هنرخلاق». علاوه بر آن، كارگاه «گاهي به آسمان نگاه كن» را كه در آن دانشآموزان پرسش و پاسخهاي ايدئولوژيك خود را مطرح ميكردند نيز برگزار كرديم. همچنين كارگاه فلسفه براي كودك را تشكيل داديم كه بچهها در آن منطق گفتوگو را ياد ميگرفتند. در كنار اين موارد كلاس عكاسي داشتيم و همچنين تقريبا سه، چهار سال است كه دورههاي شاهنامهخواني و ساير متون كلاسيك ايران را زيرنظر افراد متخصص برگزار كرديم.
دو سال است كه جشنواره فرهنگي برگزار ميشود. در اين باره توضيح دهيد.
سال گذشته تجربه اول ما براي برپايي اين جشنواره با عنوان «انسانم آرزوست» بود. عنوان سال گذشته اين جشنواره «پهلوان شهرنشين» بود. كه بچهها الگو و نماد زندگيشان را انتخاب ميكردند. موضوع امسال جشنواره «انسان متفكر، نقاد و خلاق هزاره سوم» بود كه بچهها بر اساس پرسشنامه و كنكاش ذهني به اين مساله پرداختند. در تدوين اين طرح ما تصميم داشتيم تا بسياري از كليدواژههاي سند تحول را تحقق بخشيم. مسووليتپذيري، كارگروهي، اعتماد به نفس، خودباوري و هويت فردي و اجتماعي. خوشبختانه ما به اين مساله به طور عملي دست يافتيم.