• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4295 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۹ بهمن

گفت‌وگو با پاتريك دوويت، نويسنده «برادران سيسترز»

نمي‌خواستم رماني تلخ و تاريك بنويسم

ترجمه: مهدي احمدي

 

 

پاتريك دوويت روي دور خوش‌شانسي است. تازه‌ترين رمان اين نويسنده كانادايي تحت عنوان «خروج فرانسوي» به فهرست نهايي جايزه «گيلراسكوشيا بنك» راه يافته است. به تازگي نيز فيلم «برادران سيسترز»، اقتباسي از رمان پرفروش اين نويسنده، با بازي جان سي ريلي و واكين فينيكس روي پرده رفت.

«برادران سيسترز» داستاني به سياق وسترن است كه در سال 1851 و در ايالت اورگن و كاليفرنيا روايت مي‌شود. اين داستان حول محور دو برادر آدم‌كش بدنام، ايلاي و چارلي سيسترز، مي‌گذرد كه طي يكي از ماموريت‌هاي خود درگير تب طلاي كاليفرنيا مي‌شوند. علاوه بر اينكه دوويت صحنه‌هاي طنز را در داستان قرار داده است از المان خشونت روي‌برگردان نبوده است. در حقيقت، كتاب و فيلم هر دو ميان اين دو عنصر توازن هوشمندانه‌اي برقرار كرده‌اند.

باني لوفر، خبرنگار وبسايت «Original-cin» طي گفت‌وگويي با پاتريك دوويت حس اين نويسنده را درباره تماشاي «برادران سيسترز» روي پرده سينما جويا شده است.

 

سال 2011 كه اين كتاب منتشر شد آن را خواندم و نظرم را به خود جلب كرد. نه فقط به‌خاطر داستان منحصر به فردش بلكه به‌خاطر كمدي سياه بي‌نظيري كه در آن وجود دارد.

لطف داريد. وقتي شروع به نوشتن داستان كردم به نظرم موضوع جالبي آمد. ولي نمي‌خواستم رماني كاملا تاريك و تلخ باشد. به همين دليل افزودن كمي چاشني طنز به داستان از دشواري‌هاي كار بود.

داستان با استقبال مخاطبان روبه‌رو شد و بلافاصله به رماني پرفروش بدل شد. آماده هجمه توجه مردم نسبت به خودتان بوديد؟

نه، كاملا غافلگير شدم. هيچ‌كس شما را براي چنين مواقعي آماده نمي‌كند و هيچ كتاب راهنمايي براي يادگيري كنار آمدن با اين ميزان از توجه وجود ندارد. سردرگم بودم و نمي‌توانستم اين شرايط را درك كنم.

چطور با چنين شرايطي كنار آمديد و نوشتن كتاب بعدي را شروع كرديد؟

واقعا دشوار بود. نوشتن كتاب بعدي سخت بود. نوشتن از هميشه سخت‌تر شده بود؛ شايد به‌ دليل بالا رفتن انتظار مردم يا احتمال اينكه با كتاب بعدي آبرويم برود. (مي‌خندد)

حتما فشار زيادي را در اين روند متحمل شديد.

درست است، ولي حس مي‌كردم در برابر آن مصون هستم و سپس متوجه شدم كه مصون نبودم. به‌تازگي يكي را از سر گذرانده‌ام و كنار آمدن با اين موضوع هيچگاه راحت نمي‌شود، يا حداقل براي من كه اينگونه است. با اين وجود، اين بار درمقايسه با كتاب‌هاي ديگر فشاري حس نكردم. نوشتن تحت چنين شرايطي، نگراني براي اتفاقاتي كه در آينده روي مي‌دهد، سخت است.

نسخه سينمايي برادران سيسترز بسيار خوش‌ساخت است، اما با كتاب تفاوت‌هايي دارد. وقتي كه مي‌نويسيد، به بازيگرهايي كه احتمال دارد درصورت اقتباس كتاب جاي شخصيت‌ها را بگيرند، فكر مي‌كنيد؟

اين چيزي است كه پس از تكميل شدن كتاب به آن فكر مي‌كنم. وقتي روي رماني كار مي‌كنم، فقط به زبان و شخصيت‌ها فكر مي‌كنم. تمام تلاشم اين است كه در چارچوب رمان بهترين متن را بنويسم. زماني كه نوشتن به اتمام مي‌رسد دوست دارم به اين فكر كنم كه «اگر فيلمش ساخته شود، چه شكلي مي‌شود؟»

چه كسي پيشنهاد اقتباس كتاب را داد؟

سال‌هاست جان سي. ريلي را مي‌شناسم. با هم روي فيلمي به نام «تري» كار كرديم كه آزازل جيكوبز كارگرداني آن را بر عهده گرفت. آزازل رمان و نسخه دست‌نويس «برادران سيسترز» را خواند و آن را به آليسون ديكي، همسر جان، داد. آليسون خيلي خوشش آمده بود و جان را به خواندن واداشت و اين گونه بود كه ماجرا آغاز شد. آنها به ملاقاتم آمدند و امتياز كتاب را به صورت موقت خريدند.

نقش‌آفريني جان‌ سي. رايلي در اين فيلم عالي است. انتخاب او براي بازي نقش ايلاي، برادري كه وجدان دارد، هوشمندانه بوده است.

آره، بسيار موافقم.

مي‌توان گفت اين داستان، داستان احساسي ميان دو برادر است، نظر شما چيست؟

درست است اما داستاني احساسي ميان ايلاي و اسبش نيز هست. به نوعي متوجه مي‌شوند كه در مواردي تفاهم دارند. هر دو به دردنخور هستند و نه تنها نوشتن اين موضوع بلكه ديدنش نيز برايم سخت بود.

وقتي تحقق نوشته خودتان را تماشا مي‌كرديد، چه حسي داشتيد؟

اين سوال را بارها از من پرسيده‌اند و بيان اين حس با كلمات بسيار دشوار است. خلاصه كردن اين حس در چند جمله بسيار مشكل است. مجموعه چند حس مختلف است در يك لحظه، اما فكر كنم حس كلي، حس آسودگي خاطر و شادماني است. آسوده خاطر هستم چون اثر دست افراد و كساني افتاد كه تصميم گرفتند در آن حضور داشته باشند. از ديدن عوامل فيلم هيجان‌زده‌ام و به نظرم همه افراد به گونه‌اي به اين شخصيت‌ها جان بخشيده‌اند كه هرگز تصورش را نمي‌كردم. حس مي‌كنم بسيار خوش‌شانس هستم.

خودتان فيلمنامه را ننوشتيد و برايم سوال پيش آمد كه وقتي به فرد ديگري اجازه مي‌دهيد فيلمنامه را بنويسد مثل اين مي‌ماند كه فرزندتان را از دست داده باشيد؟

بله، خيلي راحت نيست و مرحله‌اي وجود دارد كه در آن مي‌پذيري ديگر روي اثر كنترلي نداشته باشي. نويسنده داستان كنترل كامل بر اثر خود را دارد، پس از دست دادن آن با عقلش جور در نمي‌آيد. ولي اين بخشي از روند كار است.

هسته مركزي داستان درونمايه انگيزه انسان است، اينكه چه چيزي باعث مي‌شود انسان با اينكه مي‌داند كاري اشتباه است دست به آن بزند. قصدتان از پرداختن به اين درونمايه چيست؟

معتقدم جاه‌طلبي انواع مختلفي دارد، برخي سالم هستند و برخي سمي. به‌نظرم اين مساله در حال حاضر در دنياي سياست ايالات متحده امريكا مشهود است. نوع به‌خصوصي از انسان امريكايي وجود دارد كه جاه‌طلبي برايش در صدر ليست اهدافش قرار دارد. از نظر من اين گونه افراد موردهاي جالبي براي بررسي هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون