در جام حذفي ايتاليا
گرگها تكهپاره شدند
اولينبار در تاريخ 10 آوريل 2007 رخ داد. بازي برگشت مرحله يكچهارم نهايي ليگ قهرمانان اروپا بود. رم آمده بود به ورزشگاه اولدترافورد تا با حفظ پيروزياش در المپيكو راهي نيمه نهايي ليگ قهرمانان شود؛ بردي كه با نتيجه 2 بر 1 و با گلهاي رودريگو تادي و ميركو ووچينيچ به دست آمده بود. با اين حال آن شب اتفاقاتي در ورزشگاه خانگي شياطين سرخ رخ داد كه فردا رسانههاي ورزشي جهان تيتر زدند: رم به وسيله منچستر ويران شد. تصويري كه از اسكوربرد ورزشگاه منچستريونايتد در دقيقه 90 آن بازي ثبت شد، سندي به دست هواداران تيمهاي رقيب رم داد تا سالها با آن حريف را تحقير كنند. 7 بر 1 به نفع منچستريونايتد. لوچيانو اسپالتي تبديل به اولين مردي شد كه گلادياتورهاي تحت فرمانش را به مسلخ برده بود.
هفت سال بعد در تاريخ 17 سپتامبر 2014، در مرحله گروهي ليگ قهرمانان اتفاقي مشابه رخ داد. رم با برد 5 بر 1 مقابل زسكا و تساوي مقابل تيم پرمهره منچسترسيتي، براي جنگ صدرنشيني با بايرن مونيخ 6 امتيازي اما متزلزل رو در روي اين تيم قرار گرفت. در ورزشگاه المپيكو شهر رم. در آن مكان تاريخي و آييني كه براي اهالي شهر رم قداستي خاص داشت. گارسيا روي نيمكت گلادياتورها نشسته بود تا پس از چند سال دوري از ليگ قهرمانان، اين تيم را به موفقيت و صعود به دور بعد رهنمون كند. اما آن شب خيلي زود همه چيز رنگ تراژدي به خودش گرفت. چهل و پنج دقيقه اول كه تمام شد، نصف ورزشگاه در حال اشك ريختن بود. باوارياييها 5 بار دروازه رم را فتح كرده بودند. در پايان بازي اين بازيكنان بايرن بودند كه فاتحانه از محلي كه آن را به خاك و خون كشيده بودند، خارج شدند و رميها را با يادآوري خاطرات تلخ هفت سال پيششان تنها گذاشتند. با اجسادي كه روي زمين مانده بود. برد 7 بر 1 بايرن، چنان كمر رم را شكست كه آنها نتوانستند در ادامه رقابتها قد راست كنند. رم از سه بازي برگشت تنها 1 امتياز مقابل زسكا به دست آورد و در نهايت با تفاضل گل بهتر نسبت به تيم چهارم راهي ليگ اروپا شد.
با دو باخت 7 بر 1 و چند بار شش تايي شدن، رم تبديل شده بود به تيم دلخواه قدرتهاي اروپا. هر بار كه رم مقابل يك تيم بزرگ اروپا قرار ميگرفت، هواداران منتظر بودند تا دوباره شاهد آبكش شدن گرگها باشند. اين روند ادامه پيدا كرد تا سال قبل. وقتي اوزهبيو ديفرانچسكو روي نيمكت رم نشست. يك مربي جوان كه با سوداي بزرگي پا به شهري تاريخي گذاشته بود. رم تا يكچهارم ليگ قهرمانان خوب بالا رفت. اما قرعهكشي اين مرحله مو به تن هواداران رم راست كرد، چرا كه تيمشان بايد برابر بارساي آماده آن روزها قرار ميگرفت. بارساي برنده الكلاسيكو. بارساي صعودكننده با 14 امتياز از گروهي كه يووه در آن حضور داشت. بارسلونايي كه چلسي را در مرحله حذفي 4 تايي كرده بود. بازي رفت در نيوكمپ قصه تكراري گلباران شدن گرگها مقابل تيمهاي بزرگ اروپا بود. شاگردان ديفرانچسكو با اشتباهات عجيب خط دفاعيشان كه مشخصا از ترس آنان سرچشمه ميگرفت 4 بر 1 مغلوب حريف شدند تا دوباره به سوژه كاربران اجتماعي تبديل شوند. بعد از بازي رفت مقابل بارسلونا هيچ طرفدار رمي جرات نداشت، سرش را توي يك جمع فوتبالي بالا بگيرد. وقتي از پيراهن تيمش تنها يك پرچم سوراخ سوراخ باقي مانده بود. با اين حال در بازي برگشت حماسه المپيكو رقم خورد. گلادياتورها نه تنها براي مرگ پا به خاك كولوسئوم نگذاشتند، بلكه رفتند تا براي اولينبار زندگيشان را نجات دهند و فصلي تازه در حياتشان آغاز كنند. رم هيچ گلي مقابل بارسلونا دريافت نكرد. در عوض 3 بار حريف را به زانو در آورد تا اين اوزهبيو ديفرانچسكو باشد كه از آن آوردگاه خون و خاكستر فاتحانه بيرون بيايد. رم در عرض نود دقيقه تاريخش را بازنويسي كرده بود.
رم بعد از بازي با بارسلونا تبديل به تيم ديگري شد. در نيمه نهايي با اينكه همچنان زياد گل ميخورد (پنج تا در بازي رفت از ليورپول در آنفيلد)، اما نشان داد آن قدر جربزه دارد كه اجازه ندهد كسي لفظ تحقيرآميز را در وصف شكستش به كار ببرد. پس در بازي برگشت چهار تا به شاگردان كلوپ زد و حتي نزديك بود جواز حضور در فينال را هم به دست آورد. رم از ابتداي اين فصل آن تيم فصل پيش نشد. نتايج سينوسي. بالا و پايين جدول. اما هيچ كس ديگر نميتوانست آنها را كوچك بشمارد. البته تا قبل از عزيمتشان به فلورانس در تاريخ 30 ژانويه. چه كسي فكرش را ميكرد اين فيورنتينا باشد كه رم را دوباره به ذلت بكشاند؟ چه كسي تصورش را ميكرد كه جنگجويان رم اينبار نه به دست كريستيانو رونالدو، نه روبن و ريبري، نه مسي و سوارز بلكه به دست فدريكو كيهزا سربريده شوند؟ آن هم نه در آليانز و نيوكمپ و اولدترافورد، بلكه در آرتميو فرانكي. اما اين اتفاق افتاد. رم در شكست 7 بر 1 هتتريك كرد. آن هم در جام حذفي ايتاليا. تمام آنچه اوزهبيو ديفرانچسكو و جنگجويانش رشته كرده بودند، پنبه شد. كولاروف شد كسي كه آن يك گل باختهاي 7 بر 1 اين تيم را به ثمر ميرساند. آن گل نفريني را. بعد از دهروسي و جروينيو، بازيكناني كه نامشان را در اين عذاب 3 گانه جاودانه كردهاند. اولسن سومين گلر رميها شد كه در يك بازي 7 بار دروازهاش فرو ميريزد. بعد از توني و ديسانتيس.
در پايان بازي رم دوباره فرو ريخته بود و گرگها تكهپاره شده بودند. حالا از امروز احتمالا همه بازيكنان تازه وارد رم ميترسند از اينكه براي تيمشان گل بزنند. نكند كه تبديل شوند به آن بازيكن شوم. دروازهبانهايي كه ميخواهند راهي رم شوند، ميترسند. مبادا بشوند آن گلر بيچاره و مربيان هراس دارند از اينكه بخشي از تاريخ خونآلود رم شوند. در اين مقطع تمام حدس و گمانها ممكن است درست باشند. وردها و طلسمها منطقي به نظر برسند. شايد برخي پيرمردها و پيرزنهاي رم روزي را به ياد بياورند كه تيمي به نام ايران را هفت بر يك بردند. بعد روي سينهشان صليب بكشند و به اين فكر كنند كه شايد نفرين ايويچ و شاگردانش گريبانگير شهرشان شده. شايد اين وسط فقط صدا و سيماي ايران خوشحال باشد؛ چرا كه ديگر گرگي در شهر رم نمانده كه آنها مجبور شوند پستانهايش را شطرنجي كنند! حالا بايد گشت و ديد، بعد از زوزههاي مرگ كاپيتول چه بلايي سر رموس و رملوس آمده.