ادامه از صفحه اول
اشتباهات را تكرار نكنيم
اگر در 4 دهه گذشته صرفا تعداد احزاب به بالغ بر 200 حزب رسيده، شايد لازم باشد در اين تعداد تجديد نظر صورت گيرد و نه 100 حزب و 50 حزب و 20 حزب، بلكه براي نمونه 4 يا 5 حزب پاي كار و قوي داشتهباشيم كه بتوانند كادرسازي كرده و نيروهاي قابل معرفي كنند. نمونه ديگر شايد توجه بيش از پيش به شايستهسالاري باشد. اگر در ميان مسوولان گاهي معيارهاي خانوادگي اولويت قرار گرفته بهتر است اين شرايط به شايستهسالاري تغيير كند. بنابراين ميتوان گفت مصداقها و مثالهاي مختلفي براي خطاها و اشتباهات وجود دارد كه ميتوان با تمركز بر آنها، اين خطاها و اشتباهات را برطرف كرد. از ديگر موضوعات مهمي كه رهبر معظم انقلاب در جريان اين بيانيه به آن اشاره كردند، نظريه نظام انقلابي است. همه ما ميدانيم كه امروز در شرايط خطيري قرار داريم. دشمن به اين نتيجه رسيده است كه جنگ نظامي با ايران راهكار نيست پس وارد جنگ رواني و اقتصادي با ما شده است. در چنين شرايطي بايد توجه كرد كه ضمن اينكه بايد با قاطعيت با دشمنان برخورد كنيم نبايد بهانه به دست دشمن دهيم و براي دشمن سوژه درست كنيم. اصولا بايد مشخص كنيم كه آيا دين از سياست جدا است يا نه و اگر دين و سياست را يكي ميدانيم هر كدام را به درستي معني كنيم. دين مجموعه معتقدات، اخلاقيات و اعمالي است كه بر اساس عقل و وجدان و شرع و عرف باشد. اگر دين را اينگونه معنا كنيم متوجه ميشويم كه سياست هم جزيي از دين است. با اين نگاه است كه در سياست بايد مصلحت، قانون، عزت، شرع و عرف و... لحاظ شود و از قلدري و قلچماقي اجتناب كرد. پس هر حركتي به معناي حركت انقلابي نيست بلكه در حركت انقلابي كه مبتني بر دين بوده بايد مبتني بر قانون، تجربه، شرع و وجدان آگاه پيش رفت.
دو نشست، دو پيام
نه از تعهدات برجامي خود عدول كرده است. وقتي كه همه اينها وجود دارد برگزاري چنين نشستي زير سوال ميرود. به خصوص اينكه اين نشست با مديريت ترامپ، نتانياهو و بن سلمان عملا مقبوليت و مشروعيت خود را از دست ميدهد. بنابراين اين نشست پيش از برگزاري شكست خورده بود.
اما در اين ميان نبايد نقش ديپلماسي ايران را در ايجاد چنين شرايطي ناديده گرفت. يعني اگر تاكيد وزارت خارجه روي ماندگاري و اجراي برجام نبود ممكن بود شرايط تغيير كند. تعهد ايران به برجام موجب ايجاد يك بار رواني و تبليغاتي در جهان به نفع ايران شد كه نتيجه آن را ميتوانيم در مقابل چنين كنفرانسهايي مانند ورشو مشاهده كنيم و اگر ما چنين ديپلماسي را نداشتيم ميتوانست خطراتي را براي كشور به همراه داشته باشد. اما نشست سوچي نيز همزمان با نشست ورشو براي ايران از اهميت بسيار بالايي برخوردار است چرا كه هر سه كشور در سوريه حضور فعال دارند. در نشستهاي اينچنيني، مهم است كه منافع حاصل از همكاري ايران با تركيه و روسيه بهطور جدي مدنظر قرار گيرد و بايد اينگونه نشستها از حالت ديد و بازديد خارج شود و منجر به برگزاري و پيشبيني كميتههاي مشتركي براي همكاري در حوزه امنيت سوريه، مقابله با تروريسم و افراطگرايي و عدم مداخله كشورهاي فرامنطقهاي كه بدون دعوت دولت قانوني در اين كشور حضور دارند، شود. اگر در اين نشستها راهكارهاي موثر پيشبيني شود ميتواند يكي از نتيجهبخشترين ديدارهاي سهجانبه باشد. اما نبايد فراموش كرد وقتي كه تاريخ روابط بينالملل را طي صدسال اخير مورد بررسي قرار ميدهيم تا به امروز در روابط دوجانبه به غير از دوره پهلوي دوم در مقاطع ديگر موفق به ايجاد اتحاد ائتلاف به صورت دوجانبه با ساير كشورها نشدهايم. در دوره پهلوي دوم بود كه در ميان رقابت اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده امريكا تئوري اتحاد و ائتلاف تا اندازهاي با ايالات متحده به وجود آمد كه در دوره خود تا حدي موفقيتهايي داشت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي هم ما به اتحاد و ائتلاف با هيچ كشوري دست پيدا نكرديم، هرچند به برخي از كشورها نيز نزديك شديم. به طور مثال جمهوري اسلامي به سوريه نزديك شد اما هيچگاه به اتحاد و ائتلاف دست پيدا نكرديم و حتي در دوره حافظ اسد اين كشور از مواضع امارات در خصوص جزاير سهگانه دفاع ميكرد. بنابراين در روابط دوجانبه ايران پس از انقلاب اسلامي در اتحاد و ائتلاف موفق نبود. مقداري از آن به اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي و مقداري از آن به نوع ديپلماسي و جنس مسائل و مشكلاتي كه در منطقه وجود دارد بازميگردد. جنس اين مسائل به نحوي است كه همفكري را ميان ما و برخي از كشورها ايجاد نميكند. از اين زاويه هست كه نبايد انتظار ائتلاف يا اتحاد ميان ايران تركيه و روسيه داشت. حتي در برخي مواقع مواضع اين كشورها به نحوي بوده كه با تنش همراه شده است. به طور مثال تركيه و روسيه تا آستانه يك بحران نظامي پيش رفتند چرا كه تركيه يكي از هواپيماهاي روسيه را بر فراز سوريه مورد هدف قرار داد. حتي روسها تعاملات متعددي با اسراييليها دارند. بنابراين اينكه ما نگاه خودمان را به سمت روسيه و تركيه سوق دهيم و انتظار ائتلاف و اتحاد را داشته باشيم و در مقابله با كنفرانس ورشو قرار دهيم اين ارزيابي دقيقي به نظر نميرسد و هر كدام از اين نشستها پيام خاص خود را خواهد داشت.