فيضالله عربسرخي، فعال سياسي اصلاحطلب با اشاره به رابطه دولت با اصلاحات گفت: «اصلاحطلبان در انتخابات 92 و 96 نامزد مستقلي نداشتند يا بهتر است، گفته شود بر اساس شرايط نميتوانستند داشته باشند. دقيقا به همين دليل بر اساس ارزيابيهايي كه در فضاي پيش از انتخابات 92 انجام شد، در بين گزينههاي موجود آقاي روحاني را گزينه بهتري ديدند و قرار بر حمايت از ايشان گذاشتند. بنابراين لازم به تاكيد است كه آقاي روحاني كانديداي اصلاحطلبان نبود، بلكه نامزد مورد حمايت جريان اصلاحات بود.»
او ادامه داد: «اگر اصلاحطلبان در آن مقطع حساس از آقاي روحاني حمايت نميكردند، چه تصميم ديگري ميتوانستند، بگيرند؟ بنابراين بايد گفت، تصميمي كه اصلاحطلبان در دو انتخابات 92 و 96 انجام دادند، كار درستي بود.» به گزارش انتخاب، عربسرخي معتقد است: «اصلاحطلبان در انتخابات 92 يا بايد اجازه ميدادند، سعيد جليلي انتخاب شود يا از حسن روحاني حمايت كنند. گمان ميكنم، بر كسي پوشيده نيست كه انتخاب آقاي جليلي يعني ادامه هشت ساله دولتهاي نهم و دهم. پس ميتوان بهراحتي اينطور نتيجهگيري كرد كه اصلاحات در انتخابات 92 رويكري مصلحتانديشانه را اتخاذ كردند. در سال 96 هم بايد تصميم ميگرفتيم يا از آقاي روحاني حمايت كنيم يا اجازه دهيم آقاي رييسي يا قاليباف يا هر يك از كانديداهاي جناح اصولگرا انتخاب شوند.»
اين فعال سياسي اصلاحطلب در بخش ديگري از سخنانش گفت: «ما با تكيه به تجربه سال 84 از آقاي روحاني حمايت كرديم كه به نظرم اين كار كاملا درست بود. امروز هم كه نگاه ميكنيم، ميبينيم اين كار درست بود و هر وقت ديگر هم كه بحث كنيم، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه در سال 96 كار درستي انجام دادهايم. البته واضح است، اين موضوع ارتباطي به اينكه آقاي روحاني نقاط ضعفي دارد يا ندارد، ندارد. در واقع رييسجمهوري هم ميتوانست خيلي بهتر از اين عمل كند و هم خيلي بدتر.»
او ادامه داد: «ما گاهي وقتها فكر ميكنيم، آقاي روحاني يك كاري را انجام نداده، پس معنايش اين است كه آن كار را قبول نداشته يا يك كاري را انجام داده، پس فكر كنيم كه آقاي روحاني قبول داشته است كه بايد گفت، اين حرف هم درست نيست. خيلي وقتها خيلي مسائل به آقاي روحاني هم تحميل ميشود. بنابراين نبايد از حرف من نتيجه گرفته شود كه همه كارهاي روحاني كرده از سر استيصال است. حتما در جاهايي در گزينش نيروهاي آقاي روحاني اختلافنظر داريم و معتقديم برخي مديراني كه انتخاب كرده و انتخاب خودش هم بوده است، مناسبترين گزينهها نيستند. اما در همه موارد هم اينطوري نيست.»
عربسرخي همچنين گفت: «اينكه گفته ميشود، روحاني گردش به راست دارد، از كجا بايد چنين نتيجهگيرياي داشته باشيم؟ از اينكه آقاي روحاني گزينههايي از جريان راست انتخاب كرده است. همه ميدانند، ايشان يك اصولگراي معتدل است كه مورد حمايت اصلاحطلبان قرار گرفته است. بنابراين از مجموعه نيروهايي كه از او حمايت كردند، انتخاب ميكند.»
به گفته او، بارها اتفاق افتاده است كه ديدگاهها و مواضعي توسط روحاني طرح ميشود، با واكنش بسيار تند نيروهاي افراطي مواجه ميشود. در حالي كه اگر واقعا تعاملي بين اصولگرايان و روحاني صورت گرفته بود و چنين مسيري طي شده بود، اين تنديها نبايد با رييسجمهوري صورت ميگرفت.
اين فعال سياسي اصلاحطلب در بخش ديگري از سخنانش گفت: «نيروهاي معتدل در جامعه ما نيروهايي هستند كه عمدتا از جريان اصولگرا به اين سمت آمدهاند و اينطور نيست كه از جريان اصلاحطلب بهسمت اصولگرايان چرخش داشته باشند. همچنين اين را بايد در نظر بگيريم، اصلاحطلبي هم يك جريان فكري و تقريبا ميتوانيم، جنبشي اجتماعي است. در واقع جريان تفكري است كه در جامعه وجود دارد و در اين بين نيروهايي از جريان اصولگرا گامهايي به سمت اين جنبش اصلاحطلبي برداشتهاند كه الان در جريان اعتدال در جامعه متبلور شدهاند. آقايان ناطق، لاريجاني، خود آقاي روحاني و حتي به نظرم در مراحل بعدي كساني مثل آقاي باهنر، حتي آقاي توكلي هم از جريان افراطي اصولگرا كنده شده و گامهايي به اين سمت برداشتهاند و معتدلانهتر رفتار كردهاند. بنابراين معتقدم، وقتي در اين جامعه ضرورت همكاري وجود دارد، ضرورت گفتوگوهاي مشترك وجود دارد، ضرورت يكپارچهتر شدن نيروهاي داخلي، وجود تهديدهاي جدي خارجي و بحث تحريمها وجود دارد، ضرورت اين گستردهتر شدن جبهه داخلي بيشتر خودنمايي ميكند. بنابراين به نظرم امروز، روزي است كه همه نيروهايي كه حاضر به گفتوگو باشند، حاضر به همكاري باشند، حاضر باشند در يك جريان جبههاي مشاركت كنند، بايد از چنين نيروهايي استقبال كرد.»
او بيان اينكه طبيعتا مشكلات پيش آمده مردم را اذيت كرده و ميكند، ادامه داد: «اصلا مستقل از اينكه اين مباحث سياسي ما تحت چه شرايطي قرار دارد، اين گرانيها و مشكلات مردم را به زحمت انداخته است. ممكن است كسي بگويد، برخي از اين مسائل اجتنابناپذيرند اما باز هم مردم اذيت ميشوند. يعني حتي اگر واقعا هيچ راهي براي اينكه برخي از اين مشكلات را برطرف كنيم، وجود نداشته باشد اما اين مشكلات براي مردم مساله است و بخشهاي مهمي از مردم گرفتار اين مشكلات در جامعه هستند. بنابراين در اينكه اين گرانيها مردم را خيلي اذيت كرده و مردم در اينكه به اين مشكلات اعتراض داشته باشند، محق هستند، هيچ بحثي نيست.»
عربسرخي به اين سوال كه اين اعتراضات چقدر در سبد راي تاثير ميگذارد، پاسخ داد: «حتما مردمي كه از همه چند و چون مسائل اطلاع ندارند، واكنش نشان ميدهند. البته ما هم تلاش مورد انتظار را براي توجيه مسائلي كه واقعا اجتنابناپذير است را انجام ندادهايم. البته معتقدم بخشهاي مهمي از اين مشكلات راهحل دارند و دولت و دولتمردان بايد براي حل آنها تلاش كنند و براي رفع مشكلات، از نظرات كارشناسان و مديران قويتر استفاده كنند. بنابراين نميتوان فكر كرد كه همه مشكلات اجتنابناپذير است يا مردم احيانا حق ندارند از اين همه مشكل و گرفتاري و از تحمل اين همه سختي ناراحت باشند و نبايد انتقادي داشته باشند كه اصلا اينطوري نيست. من معتقدم مردم در اين زمينه محقند و حتما هم در سبد راي اصلاحطلبان اثر ميگذارد.»
به عقيده او، اصلاحطلبان براي اينكه آسيب كمتري ببينند بايد نقدشان را نسبت به دولت همراه با راهكارها پررنگتر كنند و با مردمي كه تحت فشار اين سختيها هستند، همدلانهتر حرف بزنند. همچنين بايد بپذيريم كه همه مشكلات هم قابل حل نيست. بخشهايي از اينها را بايد به مردم توضيح دهيم و تبيين كنيم.
اين فعال سياسي اصلاحطلب در بخش ديگري از سخنانش گفت: «در همين ايام بحث تصويب لوايح مربوط به FATF را ببينيد كه كساني عليه آن صحبت ميكنند، مبني بر اينكه به همان دليل كه برجام موفق نشد، اين هم موفق نميشود. اين در حالي است كه در موضوعي مثل برجام همان كساني كه امروز ميگويند، خروج امريكا باعث مشكلات براي مردم شده همان كساني هستند كه معتقد بودند، برجام هيچ دستاوردي براي جامعه ندارد. در واقع از يك طرف ميگويند، برجام هيچ اثري نداشته و از آن طرف ميگويند خروج امريكا خسارتبار بوده است كه هر دو اينها نميتواند، درست باشد. معتقدم افراد مخالف اين سياستها و مخالف اين دولت، آن موقع برجام را دستمايه حمله به دولت قرار ميدادند و الان هم خروج امريكا را. بنابراين براي آنها هيچ اهميتي ندارد كه برجام تصويب شود يا نشود.»
او معتقد است: «سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان مردم هستند. وقتي شرايط كشور به گونهاي جلو ميرود كه به مردم فشار ميآيد، مردم به اصلاحطلبان انتقاد ميكنند كه بايد گفت، حق هم دارند و اصلاحطلبان هم بايد جواب بدهند و تلاش كنند آنچه صحيح است را به جامعه منتقل كنند. بنابراين اينكه مردم انتقاد ميكنند و ممكن است در يك مقطعي به اصلاحطلبان راي ندهند، جزيي از حقوق مردم است. در واقع بايد گفت، اصلاحطلبان از مردم هيچ طلبي ندارند.»
عربسرخي ادامه داد: «ما نه سرمايهاي جز مردم داريم و نه در حقيقت بايد چيزي را براي خودمان بخواهيم. ما چيزي را براي خودمان نميخواهيم. ما اصلاحطلبي را مسيري براي تامين حقوق و انتظارات مردم ميدانيم. اگر مردم به آنها راي دهند، باز هم كنار مردمند و اگر راي هم ندهند، باز هم كنارشان ميمانند. يعني گزينه ديگري ندارند. اينطور نيست كه بگوييم، امروز اصلاحطلبان از مردم نااميد ميشوند و سراغ جاي ديگري ميروند. اصلاحطلبان در همه حال كنار مردم هستند. مردم چه به اصلاحطلبان راي دهند چه ندهند، اصلاحطلبان گزينهاي جز مردم و جز كنار مردم بودن، ندارند و مردم هم اين را باور دارند و به همين دليل در برهههاي مهم به اصلاحات و اصلاحطلبان توجهي ويژه نشان ميدهند.»