روزنامه «دي ان» سوئد اخيرا مقالهاي را به قلم Martina Sturek در مورد مزاياي انرژي هستهاي منتشر كرد. سوئد كه به دنبال يك برنامه بلندپروازانه ميخواهد تا سال 2045 تمام انرژي خود را بدون فسيلي كند، سايتهاي بزرگ توليد انرژي هستهاي را مدنظر دارد و گهگاه سخنهاي قديمي تاريخي كه در سوئد گفته ميشد و اين كشور را مخالف انرژي هستهاي جلوه داده بود، مطرح ميشود و اين ايده باز بررسي ميشود كه در شرايطي كه سوئد شيب تندي را براي رها شدن از انرژيهاي فسيلي آغاز كرده تا به هواي پاك كرهزمين و سوئد كمك كند، آيا همزمان بايد با انرژي هستهاي نيز وداع كند؟
مقاله منتشره اين ايده را رد ميكند و ميگويد كه اتفاقا انرژي هستهاي به دلايل مختلف بهتر از انرژيهاي تجديدپذير است و در راستاي كاهش درجه حرارت كرهزمين، نبايد سايتهاي هستهاي را خاموش كرد.
«نه» به انرژي هستهاي سخني فريبنده است
در بخشهايي از اين مقاله آمده است:
وضعيت كنوني آب و هوا اقتضا ميكند كه ما درباره سرمايهگذاري مجدد و بيشتر در انرژي هستهاي تجديدنظر كنيم. سوئد كشوري است كه بر مبناي سرانه انسانياش در كوتاهترين زمان ممكن سعي كرده كه انرژي الكتريسيته را از منابع غيرفسيلي بگيرد. اين در حالي است كه ما به ميزان 51.7 TWH تراوات ساعت انرژي هستهاي توليد ميكنيم. نبايد فراموش كنيم كه مقاومت و مقابله با انرژي هستهاي وقتي مطرح شد كه موضوع آب و هوا مطرح نبود و مشكل آب و هوا به اين ميزان حاد نبود، ولي واقعيت اين است كه بپذيريم ريسك و خطر انرژي هستهاي بسيار كمتر از آن چيزي است كه قبلا دانش ما در آن مورد مطرح ميكرد و در گذشته بود كه كنار گذاشتن انرژي هستهاي مطرح بود، اما هماكنون لازم است كه به علم گوش فرا دهيم و انرژي هستهاي را به عنوان يك يار و رفيق در تهديدات آب و هوايي بنگريم. نقطه اشتراك موضوع تغييرات آب و هوايي در پانل بين دولتي Panel IPCC و نيز آژانس بينالمللي انرژي IEA اين را به ما گوشزد ميكند كه اگر واقعا ميخواهيم تغييري در رسيدن به هدف 1.5 درجه حرارت زمين ايجاد كنيم، احتياج مبرمي به رشد و توسعه سرمايهگذاري در انرژي هستهاي داريم.
لورا كوزي رييس استراتژيست سازمان بينالمللي انرژي در همين هفته و در موقع ارايه نگرش و گزارش انرژي در جهان گفت كه نه گفتن به انرژي هستهاي يك سخن لوكس و فريبنده است كه نميتوانيم از عهدهاش برآييم و بايد به سرمايهگذاري در انرژي هستهاي مبادرت بورزيم.
امروزه ميزان حمايت و هواخواهي از انرژي هستهاي در بين زنان و مردان متفاوت است. بنا بر نظرسنجي نووس (Novus)، 57درصد مردان خواهان توسعه انرژي هستهاي بر مبناي نياز هستند، در حالي كه اين رقم در بين زنان 14درصد است.
واقعيت اين است كه انرژي هستهاي كمترين مرگ و مير را مبتني بر واحد انرژي حتي در مقايسه با منابع انرژيهاي تجديدپذير همچون خورشيدي، باد و انرژي آبي داشته است.
چهار حقيقت گفته نشده هستهاي
ما معتقديم كه مقاومت در مورد انرژي هستهاي در حد وسيعي به خاطر جهل و نيز اغراق در مورد ريسك و خطرات آن است، بنابراين اجازه دهيد كه در اين مورد يك مبحث روشنگرانهاي مبتني بر حقايق صورت گيرد.
چهار دليل وجود دارد كه نگرش جديد به انرژي هستهاي را مبرم ميكند:
اول اينكه انرژي هستهاي جان انسانها را به خطر نمياندازد و حفظ ميكند. دو واقعه مهم دردناك ناشي از انرژي هستهاي كه در زمانه كنوني در چرنوبيل و فوكوشيما رخ داد، به خوبي به ما آموخت كه نتايج و عواقب حوادث هستهاي به مقدار زيادي كمتر از آن چيزي است كه پيشتر در مورد آن سخن گفته ميشد. بنا به نظر سازمان بهداشت جهاني، اگرچه عواقب اقتصادي و انساني واقعه فوكوشيما زياد بود، اما توجه كنيم كه هيچ مرگي را به خاطر آلودگيهاي راديواكتيو در پي نداشت. همچنين بنا به ارزيابي سازمان بهداشت جهاني واقعه چرنوبيل تاكنون 43 مرگ را در پي داشته و البته محتملا بين 160 تا 9000 مرگ ديگر را هم به خاطر ريسك سرطانهاي تيروئيد بايد در نظر گرفت. اين مرگها، البته خيلي جدي و مهم هستند ولي به مقدار زيادي كمتر از 200 هزار مرگي بودهاند كه سازمانهاي محيطزيستي مختلف تاكنون پخش و منتشر كردهاند. واقعيت اين است كه حوادث مزبور، به خاطر نداشتن لوازم و تجهيزات ايمني مهم رخ دادند، اما متكي بر ملزومات امنيتي كه در زمان حاضر در دسترس است، مرگها ميتوانند كاملا كنترل شده و پرهيز شوند. با وجود اين حوادث، اين موضوع به خوبي مستند است كه انرژي هستهاي حتي در مقايسه با منابع انرژيهاي تجديدپذير مانند خورشيدي، باد و انرژي آبي، كمترين مرگ مبتني بر تعداد واحد انرژي را در پي داشته است. در سال 1975 بيش از 170 هزار نفر به خاطر انفجار و تخريب سد بانكيوئو (Banqiao) در استان هنان چين مردند. واقعهاي كه براي بيشتر مردم ناشناخته بوده است. انرژي مكتسب از زغالسنگ باعث شده تا 800 مرگ نارس در هر سال را شاهد باشيم. بنابراين به خوبي ميتوان گفت كه با پرهيز از كاربرد سوخت فسيلي، انرژي هستهاي جان بسياري از انسانها را در سطح جهاني صيانت خواهد كرد.
دوم اينكه انرژي هستهاي از منظر اينكه چگونه توليد شود، ارزان است. هزينه مراكز جديد انرژي هستهاي غالبا با هزينه انرژيهاي جديد بادي مقايسه ميشوند كه گران هستند و سودمند نيستند. مشكلات متعددي براي مقايسه اين معيارها وجود دارد. مثلا گفته ميشود كه انرژي باد يكي از ارزانترين انرژيهاست، اما وقتي شما چنين انرژياي را داريد كه باد بوزد، در حالي كه وقتي انرژي هستهاي طراحي و توليد شود، ميتواند الكتريسيته را مبتني بر نياز ما و آنگاه كه ما بدان احتياج داريم، توليد كند، آژانس نيروي سوئد انتظار دارد كه در مدت كمي بتواند بيشترين انرژي الكتريسيته را متكي بر 90درصد انرژي هستهاي توليد كند، در حالي كه اين رقم براي انرژي باد و خورشيدي 9 و صفر درصد است. اگر باد نوزد يا خورشيد درخششي نداشته باشد، الكتريسيته بايد ذخيره شده يا به شكلي ديگر توليد شده باشد، بنابراين هزينهها به صورت منطقي و بر اساس فضاي محاسبه براي باد و خورشيد بايد محاسبه و مدنظر قرار گيرد تا بتوان به صورت عادلانه چنين مقايسهاي را صورت داد.
مشاهده شده كه هنگام مقايسه، پروژههاي انرژي هستهاي كه انتخاب شدهاند، به صورت عمدي آن پروژههايي بودهاند تا نشان دهند كه بدترين نتيجه را داشتهاند تا مقايسهكننده بتواند نتيجه دلخواهش را بگيرد. اغلب آخرين رآكتور فنلاند، اولكيلوتو 3 مطرح ميشوند كه تاخيرهاي فراواني داشتهاند و مبالغي بيشتر از بودجه خود را صرف كردهاند؛ اما همزمان، پروژههايي كه به موقع ساخته و مورد بهرهبرداري واقع شدهاند، اغلب مورد تجاهل قرار ميگيرند. در بخشهاي مختلفي از دنيا، پروژههاي جديد هستهاي براي حدود هر 0.50 KWH ساخته شدهاند كه حدود نيمي از مبلغ و هزينه رآكتور فنلاند را صرف كردهاند. واقعيت اين است كه ساخت يك رآكتور هستهاي با قيمت ارزان كاملا ممكن و ميسر است. در صنعت هستهاي ميتوان بسياري را آموخت و در كوتاهمدت از طريق طراحي استانداردسازي و مديريت شده، به مقدار فراواني از مبالغ ساخت يك رآكتور هستهاي كاست. بايد توجه داشت كه كاهش و حل مشكل تهديد تغييرات آب و هوايي از طريق عدم توجه و استفاده از قدرت و نيروي هستهاي و صرفا به وسيله سرمايهگذاري بر انرژيهاي تجديدپذير، هزينهها را بسيار بالا خواهد برد. بنا به تحقيقات صورت گرفته، ارزانترين راهحل اين است كه امتزاجي از انرژي هستهاي را با نيروهاي تجديدپذير فراهم كنيم. اينكه چگونه اين امتزاج را ايجاد كنيم، تنها مبتني بر شرايط هر كشور است كه با ديگر كشورها متفاوت است.
سوم اينكه انرژي هستهاي ايمني زبالههاي خود را مديريت ميكند. انرژي هستهاي يكي از معدود انرژيهايي است كه كاملا زبالههاي خود را مديريت كرده و همه هزينههايش را پوشش ميدهد. سوختهاي فسيلي زبالههاي خود يعني دياكسيدكربن و آلودهكنندهها را مستقيما در اتمسفر هوا رها كرده و هيچ مسووليتي را به عهده نميگيرند. براي انرژي خورشيدي كه مقدار زيادي مواد و زبالههاي خطرناك خصوصا فلزات سنگين را توليد ميكنند، هنوز هم هيچ راهحلي پيدا نشده و هيچ طرح و نظريه مشخصي براي نحوه مديريت اين زبالهها گفته نشده است (بنا به نظر آژانس انرژيهاي تجديدپذير بينالمللي IRENA حدود 250 هزار متيريك تن زبالههاي پانلهاي خورشيدي تا پايان سال 2016 ايجاد شده است)، اما زبالههاي هستهاي (راديو اكتيو) به گونهاي مطمئن از طريق قرار دادن در (حوضچه/ انبار) زيرزميني نگهداري ميشوند. در فنلاند ساخت محل نگهداري زباله هستهاي آغاز شده و در حال اجراست و در سوئد روند صدور مجوز، مراحل نهايي را طي ميكند.
محل نگهداري زباله هستهاي بسيار مطمئن ارزيابي شده به گونهاي كه اداره كل امنيت تشعشعات هستهاي (Swedish Radiation safety authority) حتي سناريوهاي فوقالعاده، (وضعيت احتمالي خاص) از جمله اينكه كپسولهاي مسي حفاظتي پس از 300 سال از بين بروند و ذرات باردار به اندازه 0.6 ميلي سيورت (سيورت نام واحد اندازهگيري دوز تاثير تشعشعات اتمي راديواكتيو و اشعه ايكس بر بدن انسان است) ميتواند به سطح زمين برسند را رد كرده است. اين ميزان پنج برابر كمتر از مقدار راديواكتيو طبيعي موجود در لايههاي سنگي سوئد است.
چهارم اينكه انرژي هستهاي به سرعت ميتواند توسعه يابد و يك تفاوت فاحش را در آب و هوا ايجاد كند.
معمولا گفته ميشود كه انرژي تجديدپذير ميتواند با سرعت بيشتري نسبت به انرژي هستهاي توسعه يابد، در حالي كه برعكس است. كشورهايي هستند كه از طريق انرژي هستهاي توانستهاند توليد انرژي الكتريسيته بدون فسيلي را با سرعت هر چه بيشتر گسترش دهند. سوئد در حقيقت كشوري در جهان است كه در كوتاهترين زمان بيشترين سايتهاي بدون فسيل الكتريسيته به نسبت هر فرد را ساخته است. اين امر در بين سالهاي 1976 تا 86 و وقتي رخ داد كه ما توليد انرژي هستهايمان را تا 51.7 ترابايت ساعت TWh توسعه داديم. اگر ما اين را با سرمايهگذاري اصلي در انرژي باد مقايسه كنيم، در حقيقت به ميزان 16.2 TWh ترابايت ساعت را در 10 سال گذشته ساختهايم و اين، يكسوم نرخ آن چيزي است كه در انرژي هستهاي ساختهايم. البته پرسرعتترين اين است كه انرژي هستهاي و تجديدپذير را همزمان بسازيم.
ما البته احترام فراوان و فهم زيادي را نسبت به مقاومتي كه در مورد انرژي هستهاي و كمپينهاي مردمي كه در دهه 70 ايجاد شده بود، داريم، اما بايد توجه كرد كه در آن مقطع موضوع تغييرات آب و هوايي مدنظر نبود. وقتي موضوع تغييرات آب و هوايي مطرح شده و همزمان حقايقي در مورد ريسكهاي انرژي هستهاي بيان ميشود، زمان آن خواهد بود كه موضعمان را با شكل مناسبي به عنوان بخشي از جنگ مشتركمان براي آيندهاي بدون فسيل تغيير دهيم و از انرژي هستهاي استقبال كنيم.
(درباره نويسنده: Martina Sturek، رييس سمن زنان در سوئد هستهاي است كه اين يك شبكه جهاني از متخصصان در تكنولوژي هستهاي است).