• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4330 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۳ اسفند

بوتفليقه و «تله قدرت»

مي‌توانست به اين معني باشد كه او برخلاف مبارك و بن علي با يك نيمه انقلاب و در مورد مصر با فشار خارجي مجبور به كناره‌گيري نشده بلكه به خواست مردم و با انتخاب خود كنار رفته و كشور را از پرداخت هزينه‌هاي عظيم معاف كرده است. همچنين مي‌توانست به اين معني باشد كه سيستم يا به قول الجزايري‌ها «قدرت» (le pouvoir) از تلاش براي سركوب خشن اعتراضات خودداري كرده‌اند. اين موضوع از آن جهت مهم است كه مي‌دانيم ميل به حفظ قدرت به‌طور مادام‌العمر و تدارك براي انتقال قدرت به فرزند در منطقه ما بسيار رايج است و شايد اين منطقه از اين نظر آخرين منطقه در جهان باشد؛ يعني حتي در آفريقا نيز اين رويه در حال منسوخ شدن است.

ويژگي ميل به رياست مادام‌العمر اين است كه شخص به دو دليل به تدريج و گاه به‌طور ناخواسته و ناخودآگاه به اين ورطه كشيده مي‌شود. دليل نخست اين است كه رييس‌جمهور مادام‌العمري كه از راه‌هاي غيردموكراتيك يا نه چندان دموكراتيك به قدرت رسيده و از همين راه‌ها هم قدرت خود را حفظ كرده، احساس مي‌كند كه اگر از قدرت كناره‌گيري كند، آسيب‌پذير خواهد بود و ممكن است به خاطر اقداماتش در دوره تصدي در معرض بازخواست و محاكمه قرار گيرد. در اينجا حفظ قدرت به وسيله‌اي براي صيانت نفس و حفظ خانواده و اطرافيان وفادار تبديل مي‌شود. يعني به عبارتي رييس‌جمهور حس مي‌كند كه اگر قدرت را از دست بدهد سرش را هم از دست خواهد داد. همين عامل مي‌تواند ميل به پروردن يك جانشين خودي براي دوره بعد از مرگ را هم توضيح دهد، چرا كه حفظ ميراث و حفظ نام در آن دوره نيز مي‌تواند دغدغه روساي جمهور مادام‌العمر باشد. دليل دوم اين است كه رييس‌جمهور در چنبره ساختاري كه براي حفظ و تداوم قدرت خود ايجاد مي‌كند، گرفتار مي‌شود و اين دو، يعني ساختار و عامل، متقابلا يكديگر را تقويت و به استمرار وضع ناگزير مي‌كنند.

چنين وضعيتي را شايد بشود «تله قدرت» ناميد. يعني شخص خودكامه با كسب قدرت به تدريج در تله قدرت هم گرفتار مي‌شود. (و در چنين شرايطي شايد كساني مثل بوتفليقه بيمار و فلج مستحق دلسوزي هم باشند.) در نتيجه، حفظ قدرت در مركز توجه و در راس اولويت‌هاي چنين روساي جمهوري قرار مي‌گيرد. در چنين شرايطي، شبكه‌سازي و گماردن اشخاص وفادار به خود به مهم‌ترين ابزار براي حفظ قدرت تبديل مي‌شود و همين رويه از راس به سراسر هرم مديريتي سرايت مي‌كند، چراكه آن اشخاص وفادار به راس، خود نيز در پي حفظ خود از طريق گماردن وفاداران به خود بر مي‌آيند. در چنين ساختاري اصل شايستگي اولين قرباني است و مهم اينكه اين علت‌العلل فساد سيستماتيك در اين كشورهاست، چرا كه شخص وفادار به راس قرار نيست با يك حقوق مختصر دولتي بسازد و در واقع عمله آماتور ظلمه باشد. يعني بايد دستش باز باشد و ... (در ايران خودمان سياست رضا شاه در بازگذاشتن دست امراي ارتش براي مثلا زمين‌خواري و خشم گرفتن بر شاكيان اين قبيل امرا شايد از همين جا ناشي مي‌شد.)

جالب است كه در خاورميانه و شمال آفريقا روساي جمهور مايل به حكومت مادام‌العمر از اين نظر داراي منافع صنفي مشتركي هستند و در حفظ اين منافع صنفي مي‌كوشند. گزارش‌هاي خبري حاكي است كه با به خطر افتادن حكومت بوتفليقه و عمرالبشير گوش كشورهايي مانند عربستان و امارات تيز شده و در حال انجام تلاش‌هايي براي خاتمه تظاهرات در اين كشورها هستند و مهم نيست اگر به لحاظ مواضع سياسي، الجزاير با اين كشورها همسو نيست يا در جريان بهار عربي عربستان براي حفظ سران كشورهاي عربي در قدرت مي‌كوشيد؛ صرف‌نظر از اينكه اين سران چه گرايش‌هاي سياسي و ديپلماتيك داشتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون