برخيز و اول بكش (173)
فصل هفدهم
كودتاي شين بت – رسانهها خودسرها را افشا ميكنند
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
حالا و يكبار ديگر، يك فعال ساف به راحتي ناپديد شده بود. خانوادههايشان فكر ميكردند كه آنها در بازداشت اسراييليها هستند و از پليس براي همكاري كمك ميخواستند. پليس عكسي از فرد گمشده را در روزنامهها به چاپ رساند -كه در چنين مواردي يك روش استاندارد است- و از شين بت پرسيدند كه آيا آنها اطلاعاتي دارند. يوسي گينوسر، يك مقام ارشد شين بت گفت، «ما در آن موقع يك فرمول ثابت داشتيم. بدين صورت كه: هيچ اطلاعاتي درباره اين فرد كه كجاست در نهادهاي امنيتي وجود ندارد. هر بار كه پليس از ما ميپرسيد ما اين را به آن ميگفتيم هر چند كه ما به خوبي ميدانستيم كه او در كدام سوراخي دفن شده است.»
برخي از اين افراد ناپديد شده به عنوان بخشي از برنامه مخفي كه نام رمز «ويتز» داشت، كشته شده بودند. در يكي از عمليات ويتز (تيم به سراغ) افراد ابوجهاد رفته بودند كه مقدار زيادي سلاح را به قلمروهاي اشغال شده قاچاق كرده و آنها را در انبارها گذاشته بودند تا ماموران عملياتي فلسطيني بتوانند آنها را به گروهان حمله برسانند. برخي مواقع شين بت مكان انبارها را كشف ميكرد، آن را زيرنظر قرار ميداد و منتظر ميماند تا تيم مربوطه براي بردن سلاحها برسند و آنها را دستگير كنند. در چندين مورد، شين بت انبارها را با مواد منفجره قوي مجهز كرده بود و زماني كه تيم فلسطيني براي بردن آن ميآمد از راه دور آن انبار را منفجر ميكرد.
يك منبع شين بت گفت، «ايده اساسي پشت ويتز از فعاليت نظامي اسراييل در لبنان گرفته شده بود كه گفته ميشد مواقعي است كه گرفتن زنداني ارزشي ندارد، چون گرفتن زنداني هم براي نيروهاي ما خطر داشت و هم آنكه طرف مقابل را وادار ميكرد تا براي مبادله گروگان بگيرد. در هر صورت آنها مستحق مرگ بودند. مسيري كه ما در آن موقع پيش گرفتيم اين بود هر كسي كه به انبار سلاحها ميآيد تا آنها را بردارد تا يهوديها را بكشد، بهتر اين است كه يك تصادف كاري پيش آورده شود.»
عمليات ويتز -اعدام سريع مظنوناني كه تهديد فوري نيستند، تخلف از قوانين اسراييل و قواعد جنگ بود- توسط ماموران خودسر، تخلف شمرده نميشد. آنها رسما كشتنهاي بدون بررسي صلاحيت قضايي را كنار گذاشته بودند اما آن را توسط فرماندهان ارشد خود به سرپرست شين بت محول كرده بودند كه از سوي او و سپس نخستوزير كه اول رابين بود و سپس بگين و شامير به تاييد ميرسيد.
برخي از انفجارات عمليات ويتز از راه دور و توسط يك اشعه يا پرتويي كه نام رمزي پليت را داشت و در زمان خود از پيشرفتهترين ابداعات فناوري محسوب ميشد، صورت ميگرفت. يكي از ماموران ارشد شين بت كه در اين عمليات شركت داشت گفت، «همه اينها در تئوري خوب هستند اما اين انبارها را گاهي اوقات خيلي متبحرانه زير كوهي از نخالههاي ساختماني يا يك صخره بزرگ پنهان ميكردند. گاهي اوقات يك عضو ساف ميآمد تا اين جنس را بردارد اما بعضي وقتها يك چوپان بود كه ميآمد صخره را برميداشت يا يك زوج كه رمانتيكوار در حاشيه شهر قدم ميزدند و كنجكاو ميشدند. بيش از چندين نفر بيگناه در حوادثي مانند اين كشته ميشدند.» افراد گروه چاپلاين اي دي اف اين اجساد را شبانه برميداشتند و آنها را در قبرستان دشمن دفن ميكردند.
شين بت يك سياست سفت و سختي را به كار برده بود و آن اين بود كه در درون سازمان، حقيقت و به دنياي خارج دروغ نهادينه شده را بگويند. زندانيان در دادگاه شكايت ميكردند كه اعتراف آنها فقط پس از شكنجه شدن انجام شده اما فرقي هم نميكرد. زماني كه بازجويان براي شهات فراخوانده ميشدند آنها آنچه را كه در داخل شين بت عمل ميشد به كار ميبردند و آن مانور «بگذاريد به چشمان من نگاه كند» بود. اگر از آنها پرسيده ميشد كه آيا زنداني را زده يا در هر صورت شكنجه كرده، آنها به قاضي نگاه ميكردند و سپس به زنداني و دوباره به قاضي نگاه ميكردند و ميگفتند، «من حتي به او دست نزدم. بگذاريد به چشمان من نگاه كند و هر كاري را كه ما با او كرديم، بگويد.»
آريه هادار، سرپرست وقت بخش بازجويي گفت، «ما همهچيز را انكار ميكرديم. قاضيها به ما اعتماد ميكردند، زيرا برخي از عربها تمايل داشتند كه آنچه را كه ما انجام ميداديم در توصيفاتشان غلو كنند، انكار آنها ابدا مشكلي را درست نميكرد.»
هادار و ديگر اعضاي شين بت كه براي اين كتاب با آنها مصاحبه شده اصرار داشتند كه موارد درست شده توسط بازجوها جان بسياري از اسراييليها را با جلوگيري از حملات تروريستي نجات دادهاند. آنها همچنين به طور مكرر مدعي بودند كه فقط گناهكاران را مورد آزار قرار ميدادند. او گفت، «ما هيچ مدركي را جعل نكرديم. ما هرگز حقايقي را كه به درستي آن اعتقاد نداشتيم درست نكرديم. اگر ما يك در هزارم درصد متقاعد نميشديم كه آن فرد حقيقتا گناهكار نبوده است در دادگاه حاضر نميشديم.»
برنامه ويتز در 8 آوريل 1979 و بعد از آنكه يك مامور شين بت در يك بمب معيوب كشته شد در كل لغو شد. آبراهام شالوم در سال 1980 به سرپرستي شين بت منصوب شد و او فورا اين برنامه را در يك گام بالاتر دوباره برقرار كرد.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه