فرناز حيدري
بيش از يك هفته از رسيدن سيل به خوزستان ميگذرد و به گفته رييس سازمان مديريت بحران، نزديك به ۲۵۰ روستا در اين استان و حاشيه رودهاي كارون و كرخه به زير آب رفته يا تقريبا زير آب هستند. كارون، بزرگترين و پرآبترين رودخانه ايران كه از زردكوه بختياري سرچشمه ميگيرد، يكي از مهمترين منابع تامين آب آشاميدني كلانشهر اهواز است كه اين روزها غرق در گل بر وسعت خود ميافزايد.
مديركل حفاظت محيط زيست استان خوزستان، دبي رودخانه كرخه را پس از رهاسازي حدود 2هزار و 400 مترمكعب بر ثانيه عنوان كرده و گفته به احتمال زياد آب با دبي تقريبي هزار و 300 مترمكعب بر ثانيه به هورالعظيم، بزرگترين تالاب استان خوزستان خواهد رسيد. از سوي ديگر خبرگزاري ايرنا از سوي مديرعامل سازمان آب و برق خوزستان عنوان كرده كه خروجي سدها در حال كاهش است و رهاسازي آب از سدهاي كرخه و دز ۲۰۰ مترمكعب بر ثانيه كمتر شده است.
ظرف روزهاي اخير رودخانههاي بزرگ ايران بالاخص در استانهاي لرستان و خوزستان، قدرت تخريبگري مهيبي از خود نشان دادهاند اما شواهد حاكي از آن است كه طبيعت در اين استانها در حال دگرگوني عظيمي است. براي بررسي و ارزيابي اين تغييرات در اكوسيستم منحصربهفرد جلگه خوزستان، روزنامه اعتماد مصاحبهاي با مريم محمدي روزبهاني، استاديار گروه آلودگيهاي محيطزيست دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز داشته است. آنچه در ذيل ميخوانيد، متن گفتوگوي كامل اين مصاحبه است.
از دشت خوزستان به عنوان يك دشت سيلابي ياد ميشود، ويژگيهاي دشت سيلابي چيست؟
دشت سيلابي مناطق و دشتهايي هستند كه در كنار يا مجاورت رودخانهها قرار دارند كه ممكن است اضافه بار رودخانه يا حتي بارندگيهاي اطراف به آنها راه پيدا كند و آنها را تحتتاثير قرار دهد كه البته اين مختص استان خوزستان نيست بلكه حتي در استان لرستان، بروجرد هم يك دشتي به نام سيلاخور (مخفف سيلابخور) وجود دارد كه تمام آبهاي اضافهاي كه پس از بارندگيها به راه ميافتند را در خود ميپذيرد. در مجموع اين مناطق از نظر اكولوژيكي كاملا منحصربهفرد هستند اما با اين وجود از نظر پهنهبندي جزو مناطق پرخطر محسوب ميشوند.
با اين تعاريف سيل در اين منطقه چندان هم دور از انتظار نبوده و نيست، آيا راهكارهايي براي مقابله با اين خطرات وجود دارد؟
درست است كه دشتهاي سيلابي جزو مناطق پرخطر هستند اما از آنجايي كه تواتر سيل و چندين سال يكبار رخ دادن آن، معمولا مستلزم گذشت يك مدت زمان طولاني است؛ لذا اغلب به درستي مورد توجه قرار نميگيرد و كمتر كسي است كه به اين هشدارها وقعي بگذارد. با اينهمه بايد توجه داشت كه اين مناطق در هر صورت جزو مناطق پرخطر هستند و مجوزهاي ساخت در آنها بايد بهطور كامل و دقيق مورد بررسي كارشناسي قرار گيرد چرا كه هر چند سال يكباري هم كه سيل رخ ميدهد حتي اگر اين چند سال يكبار هر ۱۰۰ سال يكبار باشد، باز چيزي از ميزان خطر كم نميكند و سيل اخير به ما نشان داد كه سيلابها چه تواني براي تخريب دارند.
در مورد دشتهاي سيلابي كه جزو مناطق پرخطر هستند، يكسري روشهاي انطباق با خطر وجود دارد كه يكي از آنها، طرحريزي كاربري زمين است. اين مورد در كشور ما نيازمند كار و مطالعه جدي است يعني بايد مشخص شود كه در اين نوع مناطق اساسا چه كاربريهايي مجاز و چه كاربريهايي غيرمجاز هستند.
يك مورد ديگر ساخت سازههاي مهار فرآيندهاي طبيعي در اين مناطق است كه بايد در زماني كه خطر نيست و خطر مهار شده، روي اين قبيل سازهها كار كرد. ساخت سازههاي مهار فرآيندهاي طبيعي، آنهم با دقت بالا به ما كمك ميكند كه بتوانيم در زمان بروز مشكلاتي نظير سيل اخير از آنها به درستي استفاده كنيم نه اينكه سيل ايجاد شود و بعد تازه سيلبند تعبيه شود، اينها مسائلي است كه دقيقا بايد از قبل در بحث سازههاي مهار فرآيندهاي طبيعي دنبال شود. يكي از راهكارهاي خوب، ايجاد كانالهاي انتقال آب به رودخانههاي مجاور نظير رودخانههاي جراحي و زهره است. لايروبي رودخانهها و ايجاد سدهاي جايگزين و استفاده در مواقع اضطرار جهت جلوگيري از هدررفت آب شيرين هم از راهكارهاي موثر هستند. يكي ديگر از شيوههاي انطباق با خطر هم بيمه است كه اهميت زيادي دارد. يكسري موارد هم جزو راهكارهاي نهايي هستند؛ به عنوان مثال تخليه اضطراري محل كه اين مورد مربوط به زماني است كه خطر ايجاد شده و متاسفانه در سيل اخير شاهد بوديم كه كمتر مردمي بودند كه اهميت اين كار را جدي گرفتند. يك راهكار نهايي ديگر هم مقابله با خطر است كه اين مورد مربوط به زماني است كه بحران ايجاد شده و بايد از طريق روشهاي خاص آن را مديريت كرد.
از نظر پهنهبندي خطر سيل كدام شهرستانها در خوزستان آسيبپذيرتر هستند؟
الان بخش اعظم آن خطر مرتفع شده اما در زمان بحران شوش، دزفول، شوشتر، اهواز، هويزه، حميديه، خرمشهر، آبادان و دشت آزادگان به عنوان مناطق پرخطر محسوب ميشدند.
آيا سيل اخير ميتواند در آينده بر وضعيت كشاورزي اين منطقه تاثيرگذار باشد؟
سيلي كه اينبار ايجاد شد، به حدي دبي بالايي داشت كه ميشود گفت در عمل براي زمين غيرقابل تحمل بوده است. البته اين مورد هم جاي بحث دارد كه اين سيل چرا تا به اين اندازه براي زمين غيرقابل تحمل بوده، من نميخواهم همه تقصير را به گردن كاربريها بيندازم اما شخصا يك باوري دارم و آن هم اين است كه زمين را به مثابه يك مادر ميبينم و معتقدم اگر ما به زمين احترام نگذاريم، بالاخره يك جايي و به يك نحوي آسيب خواهيم ديد. درست است كه بخشي از سيل اخير به مسائلي مانند كاربريهاي نادرست يا جنگلتراشي ارتباط پيدا ميكند ولي به صورت طبيعي و در بحثهاي اكولوژي، موضوع سيل چيز چندان بعيد و غيرممكني نيست. همانطور كه وقتي بارش كم است، خشكسالي رخ ميدهد همانطور هم در زمان بارندگي زياد احتمال بروز سيل وجود دارد كه همه اينها ناشي از كم و زياد شدن يا همان حالت نوساني است كه در فرآيندهاي طبيعي پديدار ميشود. اما سيل اخير از نظر كشاورزي در خوزستان خسارت زيادي را برجا گذاشت، تمام زمينهاي زيركشت الان به زير آب رفتهاند در حالي كه اگر همين سيل دو هفته ديرتر اتفاق افتاده بود، دستكم برداشت صورت گرفته بود اما متاسفانه درست در زماني كه انتظار نميرفت رخ داد و همه زمينهاي زيركشت گندم و جوي خوزستان الان از بين رفتهاند.
در چشمههاي گرد و غبار چه تغييراتي را از اين پس بايد انتظار داشت؟
حدس زده ميشود كه بحث ريزگردها بالاخص در كانونهاي داخلي ديگر چندان مشكلي ايجاد نكند چرا كه هماكنون بسياري از كانونهاي ريزگرد از آب پر شده اما اينكه دوام اين آب در اين كانونها چقدر باشد، بستگي به گرماي هوا و فاكتورهاي ديگر دارد اما پيشبيني ميشود كه امسال در خوزستان شرجيهاي بالايي داشته باشيم. اما به هر صورت احتمال گرد و غبار كمتر ميشود يا اينكه زمانهاي ديرتري اتفاق خواهد افتاد بنابراين از اين منظر ميتوان گفت كه شايد اثر مثبتي بر اقليم منطقه ايجاد شده باشد.
ارزيابي شما از وضعيت كل اكوسيستم چيست، آيا ميتوان گفت كه وضعيت محيط زيست دستكم در خوزستان بهتر شده؟
نبايد فراموش كرد چيزي كه براي اكوسيستم خيلي خوب است و آن را به سمت بهينه شدن ميبرد، تعادل است. سيلي كه اتفاق افتاد، تعادل اكوسيستم را به هم زد بنابراين هيچگاه از منظر اكولوژيكي نميتوانيم بگوييم كه اين سيل خوب است يا وضعيت كشاورزي در آينده بهتر خواهد شد چرا كه اكوسيستم نيازمند زمان است كه مجدد به تعادل برسد. هر چيزي كه اكوسيستم را از آن حالت تعادل خارج كند، قطعا براي اكوسيستم خوب نيست. در حال حاضر نهتنها رودخانه كارون بلكه كل جامعه گياهي و جانوري موجود در آن تحتتاثير قرار گرفته، از سوي ديگر كل محدودهاي كه سيل از آن رد شده و حتي محدودههاي نزديك يا حتي دور از آن به نوعي متاثر شدهاند و اين نيازمند زمان است كه اكوسيستم مجدد به تعادل برسد حالا شايد تعادل بعدي كه اكوسيستم به آن ميرسد، از جهاتي براي اكوسيستم خوب باشد و آن را به سمت جوانسازي ببرد يا نه كه همه اين موارد نيازمند تحقيق و نمونهبرداري هستند. بنابراين اگر بخواهيم مديريت صحيح اكوسيستمي را اعمال كنيم، بايد كليه مطالعات قبلي كه در اين اكوسيستمها انجام شده را با وضعيت كنوني مقايسه كنيم كه اين مورد به ما كمك ميكند تا متوجه شويم چه تغييراتي در اكوسيستم از نظر فون (جانوري) و فلور (گياهي) رخ داده است و از سوي ديگر از اين طريق است كه سمت و سوي پيشروي اكوسيستم در آينده هم پيشبيني خواهد شد.
مهمترين درسي كه از سيلاب اخير در خوزستان ميتوان گرفت، چيست؟
در سيلاب اخير نجات جان انسانها به درستي در اولويت قرار گرفت اما موضوعي كه بايد از اين پس به آن پرداخته شود، مديريت ذخيره آب است. در حال حاضر فقط سدهايي كه داشتيم، پر آب شدهاند بهطوري كه سدهاي بزرگ خوزستان در زمان مناسب چندينبار تخليه و دوباره پر شدند يعني در اين مورد اخير ما سيل را مديريت كرديم در حالي كه ذخيره آب فعلي ما تفاوت چنداني با قبل ندارد. درست است كه هورالعظيم پرآب شده و كانونهاي ريزگرد هم به احتمال زياد آب گرفتهاند اما اي كاش سدهاي جايگزيني بودند كه الان در اين شرايط ميتوانستيم آنها را هم پر آب كنيم در حالي كه بخش زيادي از اين آب هدر رفته و اگر بخواهيم از اين اتفاق درس بگيريم، شايد بهتر است كه به صورت جديتر روي مديريت ذخيره آب فكر كنيم.
مريــم محمــدي روزبهاني : حدس زده ميشود كه بحث ريزگردها بالاخص در كانونهاي داخلي ديگر چندان مشكلي ايجاد نكند چرا كه هماكنون بسياري از كانونهاي ريزگرد از آب پر شده اما پيشبيني ميشود كه امسال در خوزستان شرجيهاي بالايي داشته باشيم.