• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4353 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۹ ارديبهشت

درباره نمايش «مشق شب» از آثار موفق روز دوم جشنواره دانشگاهي

پادافره گناهي نامعلوم

محمدحسن خدايي

 

 

در نمايش «مشق شب» تمامي خانواده بر ميز شام گرد آمده و در انتظار سال نو و آغاز سفر. خانواده‌اي 6نفره كه وانمود مي‌كنند شاد‌ و همدل هستند. پسر خانواده با تخليه ناگهاني ادرار بر ميز شام، نظم را برهم مي‌ريزد. سپس اعضاي خانواده متوجه مي‌شوند كه توان بلند شدن و ترك صندلي‌هاي خود را ندارند. امير نجفي بعد از نمايش‌هايي چون «كشيده» و «باد مي‌وزد» از فضاهاي رئاليستي اجتماعي ايراني فاصله گرفته و جهاني ابزرد را بازنمايي مي‌كند. خانواده‌اي كه در تلاش است حفظ ظاهر كند و با به‌جا آوردن مناسك
هرساله، سعادت خود را بشارت دهد، اما موقعيت كميك، هراس‌آور و تاحدي استعاري اعضاي خانواده در چسبيدگي به صندلي‌ها و ناتواني از هر نوع كنش، به‌تدريج مناسبات اقتدارگرايانه اين خانواده را عيان مي‌كند. بحرانِ بازنمايي مرجعيت خانواده كه اينجا پدر باشد، مساله گناه و پادافره آن را اهميتي دوچندان مي‌بخشد. حال قرار است براي رهايي از اين وضعيت برزخ‌گونه، فرد گناهكار افشا شود و با اجراي عدالت، خانواده به حيات خود ادامه دهد. رويكردي الهياتي به بحراني شدن ساختار خانواده و ناكامي در حل‌وفصل آن.

فضا چنان صحنه‌آرايي شده كه يادآور شام آخر مسيح است. گويي اين واپسين گردهمايي و آغاز انهدام است. پدري كه ناتوان از اعمال اقتدار، به‌تدريج جايگاه نمادين خود را از كف مي‌دهد و در مقام گناهكار، در يك فرآيند به‌ ظاهر دموكراتيك محاكمه شده و مجازات مي‌شود. فروپاشي خانواده حتي با اجراي عدالت، نشان مي‌دهد كه مساله نه يك گناه شخصي كه از قضا وضعيت معناباخته‌اي است كه راه‌حلي براي خروج از آن مشاهده نمي‌شود. اجراي دقيق مناسك خانوادگي بر سر ميز شام، همچون «مشق شب» نوعي تكليف مي‌نمايد و فقط مي‌توان از سر اجبار و اضطرار، به آن مبادرت ورزيد. ارجاعات پيدا و پنهان به «در انتظار گودو»، «سياست انتظار» و به تبع آن تمناي رستگاري را گوشزد مي‌كند. اما در انتها چيزي جز تباهي و از كار افتادگي عيان نمي‌شود. اين نمايش نشان از بحران خانواده و شكل‌هاي نوين استبداد است. بحران دموكراسي و ديكتاتوري اكثريت، به نوعي در «مشق شب» بازنمايي مي‌شود. في‌المثل فرآيند تشكيل دادگاه و اعلام جرم عليه پدر،
به خوبي ژست‌هاي كاذب دموكراتيك بودن را حتي در نهاد كوچكي چون خانواده آشكار مي‌كند. در اين روند به ظاهر دموكراتيك و عقلاني تشكيل دادگاه، آنجا كه دختر كوچك خانواده، جايگاه نمادين «پدر بودن» را اشغال كرده و در مدتي كوتاه ظرفيت‌هاي هراس‌آور مستبد بودن را به اجرا درمي‌آورد، مي‌توان بحران در دموكراسي را رصد كرد. دخترك در جايگاه پدر مي‌نشيند و ميل به اقتدارگرايي را در ضعيف‌‌ترين عضو خانواده آشكار مي‌كند. امير نجفي البته مي‌توانست از محافظه‌كاري دست بردارد و به‌جاي فضايي انتزاعي، روايت خود را در نسبت با اينجا و اكنون ما بنا كند، يك خانواده ايراني كه به شكل تاريخي بازنمايي‌كننده اين روزهاي ما باشد، اما در همين دور شدن از مناسبات اينجا و اكنون، مي‌توان تلاش براي رويت‌پذير كردن ميل به اقتدارگرايي و استبدادورزي ما را به خوبي ادراك كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون