• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4357 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۴ ارديبهشت

گفت‌وگو با كيانوش عياري درباره «كاناپه» و حواشي آن

كيانوش ماند و فيلمش و مساله بغرنج كلاه‌گيس

تينا جلالي

 واپسين ساخته كيانوش عياري «كاناپه» زندگي دو خانواده را روايت مي‌كند كه در آستانه وصلت فرزندان‌شان به يك‌باره و ناخواسته با مشكل پيچيده‌اي مواجه مي‌شوند و اين مشكل زندگي يكي از خانواده‌ها را كاملا دگرگون مي‌كند و... فارغ از نوع روايت فيلم كه بسيار منحصربه‌فرد جلوه مي‌كند، عياري در اين اثر دست به كار متفاوتي زده است؛ او در «كاناپه» با هدف واقعي نشان دادن فضاي حاكم بر خانه و خانواده از كلاه‌گيس يا پوستيژ براي پوشش خانم‌ها استفاده كرده كه همين مساله پاشنه آشيل فيلم براي نمايش و اكران عمومي آن شده است. در حالي كه نزديك به دو سال از ساخته شدن كاناپه مي‌گذرد اما اين فيلم تاكنون هيچ نمايشي نداشته و البته حواشي آن همچنان ادامه دارد. با اينكه استفاده از كلاه‌گيس در فيلم‌هاي سينمايي و سريال‌هاي تلويزيون ايران مسبوق به سابقه است كه نمونه بارز آن پوشش خانم‌ها در سريال «حضرت يوسف» است اما «كاناپه» در راه اكران عمومي سرنوشت غريبي پيدا كرده است. هفته گذشته در يك جمع محدود، منتقدان سينمايي، نويسندگان و كارگردانان سينما به تماشاي اين فيلم نشستند. آنها همگي بر كيفيت استاندارد اين فيلم صحه گذاشتند و معتقد بودند بر عكس اينكه فيلم به خاطر پوشش خانم‌ها امكان اكران پيدا نكرده، اساسا حجاب مساله فيلم نيست. به همين منظور با كيانوش عياري درباره فيلم كاناپه و حواشي‌اش گفت‌وگويي انجام داديم كه مي‌خوانيد.

 

با توجه به اينكه استفاده از كلاه‌گيس براي نشان دادن پوشش و حجاب خانم‌ها در فيلم‌هاي سينماي ايران تقريبا رايج نيست و بعد از انقلاب در كمتر فيلمي مشاهده‌ شده است، شما در حركتي تقريبا غيرمتعارف از اين پوستيژها استفاده كرديد، چرا؟

ببينيد! من وقتي تصميم مي‌گيرم فيلم بسازم، خودم را نماينده فيلم و آن حرفي كه مي‌خواهم انتقال ‌دهم، مي‌دانم. از همان اولين فيلم‌هايم همواره با وسواسي بيمارگونه دست‌وپنجه نرم كردم. مبني بر اينكه دلم مي‌خواست همه‌ چيز در فيلم واقع‌گرايانه نشان داده شود و لحظات فيلمم رئال به نظر برسد. وقتي خودم تمايل دارم همه فضاي فيلم واقعي باشد، نمي‌توانم در همان قدم اول به مخاطب دروغ بگويم و تصوير زن را به‌گونه‌اي نشان دهم كه در تنهايي خود يا در كنار محارم با روسري باشد. وقتي ما مدعي و از سردمداران رئاليسم در دنيا هستيم، تصوير زن با روسري در كنار محارم نوعي نقض غرض به ‌حساب مي‌آيد. از دهه شصت كه اوج‌گيري سينماي ايران در مجامع بين‌المللي بود، خصلت سينماي ايران هم بر پايه راست‌گويي و رئاليسم بنا بود اما اين مساله باحجاب خانم‌ها در فيلم‌هاي‌مان تناقض پيدا مي‌كرد. از همان زمان همواره تمايل داشتم براي زدودن اين مشكل در سينما كاري كنم.

در همه فيلم‌هاي‌تان اين دغدغه و نگراني وجود داشت؟

بله و براي‌تان توضيح مي‌دهم. از همان اولين فيلمم «تنوره ديو» نگراني با من همراه بود و اين باعث عدم اعتمادبه‌نفس در من مي‌شد. با اين‌ حال دلم به اين خوش بود كه در اولين فيلمم يك جامعه روستايي را روايت مي‌كنم و كاملا طبيعي است كه زن در اين فضا روسري بر سر داشته باشد و خودم را با اين تصور راضي كردم كه ذات روستايي بودن خودش اين معما را حل مي‌كند كه زنان روستايي اساسا چادر بر سر مي‌گذارند. اولين قدم در فيلمسازي را برداشتم. به‌ اين‌ ترتيب كه وقتي زن خانه (با بازي فرزانه كابلي) در خانه بود، مقابل برادران همسرش (با بازي سيروس گرجستاني) به دليل نامحرم بودن با آنها نمي‌تواند روسري خود را از سر بردارد، فقط دو جا اين زن اجازه دارد روسري يا چادر را از سر بردارد. اول در حمام و ديگري در رختخواب است كه خوشبختانه من اين دو صحنه را در فيلم «تنوره ديو» نشان ندادم. فيلم «تنوره ديو» ساخته شد و من نفس راحتي كشيدم.

تا اينكه مقدمات ساخت فيلم «شبح كژدم» فراهم شد.

در «شبح كژدم» هم اين نگراني با من بود و دغدغه را داشتم. در اين فيلم منيژه آقايي (نامزد جهانگير الماسي) را به ‌گونه‌اي نشان دادم كه روسري بر سر داشتن دليل و توجيه و راه گريزي براي من وجود داشته باشد. چطور؟ اين گونه كه صحنه‌هاي حضور زن در فيلم را هيجاني كردم و تنش را در اين سكانس‌ها گنجاندم تا لزومي نباشد روسري از سر زن برداشته شود. در صحنه‌هايي كه منيژه آقايي بيرون از خانه است كه روسري بر سر داشتن طبيعي جلوه مي‌كند. وقتي به درون خانه مي‌آيد قاعدتا بايد بلافاصله روسري را بردارد اما وقتي صحنه هيجاني و با تنش باشد فرصتي براي برداشتن روسري فراهم نيست. البته شايد عده‌اي خانم‌ها در شرايط بحراني بلافاصله روسري را از سر بردارند اما در اين فيلم منيژه آقايي وقتي با هيجان و تنش مواجه مي‌شود، تمايل ندارد روسري را از سرش بردارد. در فيلم «آن‌ سوي آتش» هم از آنجايي‌كه زندگي عشاير روستايي را روايت مي‌كرديم و عاطفه رضوي همراه برادرش به كارمندان يونيت نفت مي‌فروخت، طوري فضاي فيلم را نشان داديم كه طبيعي است اين خانم در بيابان روسري بر سرش باشد.

با اين روش در انتخاب سوژه‌ها هم كمي كار براي شما سخت مي‌شد.

همين‌طور است. در انتخاب سوژه دغدغه داشتم و همواره اين سوال در ذهنم پررنگ بود كه مگر مي‌شود زن در فيلم‌هاي‌مان در كنار محارم خود روسري بر سر داشته باشد؟ مگر در اسلام و شرع و آيين ما گفته نمي‌شود كه زنان در مقابل محارم اجازه دارند روسري را از سر بردارند؟ پس آنچه در فيلم‌هاي‌مان نشان مي‌دهيم كاملا تناقض است. در فيلم «روز باشكوه» داستان به ‌گونه‌اي بود كه سال‌هاي پيش از انقلاب در خيابان براي خانم‌ها حجاب اجباري نبود. ما براي نشان دادن خانم‌ها در خانه چه كرديم؟ فضاي خانه را به‌ گونه‌اي ترسيم كرديم كه روسري گذاشتن بر سر خانم‌ها عادي باشد به‌شرط آنكه به رختخواب نرفته باشند. اينجا بود كه با خودم مي‌گفتم يك‌بار جستي ‌اي ملخ، دوبار جستي‌ اي ملخ، بار سوم چوب است و فلك. (مي‌خندد) باور كنيد در فيلم «روز باشكوه» سخت‌گيري‌ها براي اينكه خانم‌ها در كنار محارم خود روسري داشته باشند بدجور روح مرا زخمي مي‌كرد و آزارم مي‌داد. فيلم‌هاي ديگري هم كه ساختم هيچ چاره‌اي نداشتم تمام تمهيداتي هم كه استفاده مي‌كردم، آزاردهنده بود... شما فكر كنيد فرح ديبا يا شمس پهلوي يا پرستارهاي بيمارستان را در سال 53 بايد باحجاب تحميلي نشان مي‌دادم. آخر مگر مي‌شود؟ شايد باور نكنيد اما من از آن ‌كسي كه جلوي من چايي مي‌گذاشت، خجالت مي‌كشيدم كه اين صحنه‌ها را باحجاب دروغين نشان مي‌دادم.

گهگاهي در فيلم‌هاي‌تان از كلاه هم براي استتار استفاده كرديد.

باور كنيد كلاه از پيش‌پاافتاده‌ترين تمهيدات براي پنهان‌كاري است. باز به نظر من روسري روش معقول‌تري است. ولي استفاده از كلاه در حالي كه هيچ توجيهي در استفاده از آن وجود نداشته باشد، بيشتر به اين مي‌ماند كه در حال نقض تمام وقايع طبيعي جامعه خودمان هستيم، بخصوص اينكه بخواهيم همسر شاه را نشان دهيم. بگذريم. بالاخره با اندوه بسيار فيلم و سريال‌هايم را ساختم و اين خجالت هميشه و همواره با من بود، تا جايي رسيدم كه با خود عهد كردم زن را در كنار محارم با روسري نشان ندهم.

ديگر نمي‌توانستيد از تمهيدات بهره ببريد...

حرف من اين است، من به عنوان فيلمساز حق ندارم درباره رئاليسم و راست‌گويي در فيلم‌هايم حرف بزنم اما پاره‌اي از لحظات را خلاف واقعيت نشان دهم. همه اين دل‌شوره‌ها با من بود تا به فيلم «خانه پدري» كه رسيديم.

خانه پدري از فضاي تاريخي برخوردار است.

«خانه پدري» هم جنبه‌هاي تاريخي داشت و هم ‌بافت سنتي آن مقطع از تاريخ ايجاب مي‌كرد كه خانم‌ها محجبه باشند. مينا ساداتي را هم در صحنه‌ها به ‌گونه‌اي نشان دادم كه كاملا براي حجابش توجيه داشتم؛ اما وقتي به فيلمنامه «كاناپه» رسيدم ديگر هيچ حرفي وجود نداشت كه در صحنه‌ها و سكانس‌هاي فيلم زن‌ها در كنار محارم خود باحجاب باشند. اينجا با تاكيد اين نكته را بگويم كه من محافظه‌كارتر از اين هستم كه بخواهم به‌ منزله شيطنت يا توجيه براي حجاب، فيلمي بسازم. خير. وقتي فيلم را ببينيد كاملا مشخص مي‌كند كه اصلا هيچ بهره‌برداري از حجاب نداشتم و واقعا مي‌گويم از نظر حجاب مقابل محارم ‌غير از اين شكل كنوني در فيلم «كاناپه» تن نمي‌دادم.

براي انتخاب كاراكتر خانم‌ها با چه چالشي مواجه شديد؟

چهار دختر جوان و دو خانم كه در حال عبور از جواني هستند بايد براي اين فيلم انتخاب مي‌شدند. يك خبر كوتاه باعث شد طي پنج روز در دفتر آقاي ساداتيان نزديك به 3 هزار و 250 خانم مراجعه كنند. وقتي ما به اين 3 هزار خانم گفتيم كه بايد موهاي‌شان را با نمره 4 كوتاه كنند همه قبول كردند ‌جز 30 نفر.

اين چهار دختر فيلم را از بين همان خانم‌هايي كه براي تست آمدند، انتخاب كرديد؟

بله، آنها موهاي‌شان را كاملا با نمره 4 كوتاه كردند. عكس تست گريم موجود است. البته خانم فريبا كامران هم در اين فيلم بازي دارند (مادر بابك حميديان) كه از ميان بازيگران حرفه‌اي انتخاب شدند. جلساتي با خانم ترانه عليدوستي براي ايفاي نقش دختر اصلي فيلم داشتيم. ترانه به من زنگ زد و ابراز تمايل كرد كه در فيلمم بازي كند و حتي قبول كرد و به من گفت كه موهايم را با نمره 4 مي‌زنم... خودم بسيار علاقه‌مند بودم كه او در فيلم «كاناپه» بازي داشته باشد. با تمام احترامي كه براي او قائلم به او گفتم شما مهم‌ترين ستاره سينماي ايران هستيد، اما ممكن است شرايطي براي اين كار پيش بيايد كه باعث اخلال كار شما در سينما شود. انصافا حضور ترانه عليدوستي سپر حفاظتي پراهميتي براي اين فيلم مي‌شد؛ اما من از او عذرخواهي كردم كه مبادا براي ادامه مسير كارشان در سينما مشكل به وجود بيايد. چون همان‌طور كه مي‌دانيد دلواپسان هميشه در راه هستند. ترانه در اين فيلم بايد موهايش را كوتاه مي‌كرد و كلاه‌گيس مي‌گذاشت و اين ممكن بود برايش مشكل‌ساز شود. او متقاعد شد ولي بالاخره فيلم «كاناپه» براي اين بازيگر فرصت خيلي خوبي براي بازي بود كه متاسفانه نشد؛ اما به‌ جاي او خانم فرگل فرح‌بخش بازي كرد.

انصافا و بي‌اغراق همه بازيگران جوان به‌ خوبي از پس نقش‌شان برآمدند و بسيار واقعي بازي كردند.

موافقم.

آقاي عياري قبل از اينكه براي استفاده از كلاه‌گيس در فيلم اقدام كنيد، مشورتي هم با مسوولان داشتيد؟

قطعا مشورت داشتم. مگر مي‌شود تصميم به اين مهمي بدون مشورت؟ با وزير وقت آقاي جنتي چند جلسه صحبت كردم ايشان از اين طرح استقبال كرد و به من قول داد كه هر كاري بتواند براي پيشبرد اين طرح (كه همان استفاده از كلاه‌گيس در فيلم‌هاست) انجام دهد. من به ايشان گفتم مي‌خواهم در فيلمم از كلاه‌گيس استفاده كنم و شما به عنوان بالاترين مقام فرهنگي در جريان روند كار باشيد. دو ماه بعد با آقاي ايوبي (رييس سازمان سينمايي در دولت گذشته) ديدار و جلسه داشتم. آقاي ايوبي خاطرنشان كردند كه طرح استفاده از كلاه‌گيس براي خانم‌ها در فيلم باعث انقلابي در سينماي بعد از انقلاب خواهد بود. جلسات انجام شد و فيلم هم ساخته شد؛ اما متاسفانه با تمام اين رايزني‌ها كه انجام شد، فيلم در دوراني آماده نمايش شد كه وزير وقت عوض شد و آقاي ايوبي هم از سازمان سينمايي رفت.

شما مانديد و فيلم؟

كيانوش ماند و فيلمش... (مي‌خندد)

طي اين مدت با وزير و رييس سازمان سينمايي رايزني نداشتيد؟

قرار است در دوره جديد دوباره رايزني كنم. تصميم دارم با آقاي حسين انتظامي و با آقاي عباس صالحي وزير فرهنگ و ارشاد جلساتي داشته باشم.

طي صحبتي كه با مسوولان سازمان سينمايي داشتم، آنها از اين صحبت كردند كه اساسا فيلم «كاناپه» براي دريافت پروانه نمايش اقدامي نكرده است...

بله، براي دريافت پروانه نمايش اقدامي نكردم. چون وقتي فيلم را ساختم، آن‌قدر حملات زياد بود، آن‌قدر حرف‌هاي بي‌مورد و بيهوده پيرامون فيلم شكل گرفت كه من اصلا به دريافت پروانه نمايش فكر هم نكردم؛ اما در حال حاضر تصميم دارم دوباره راه‌هاي مذاكره و گفت‌وگو را طي كنم و با روسا ملاقاتي داشته باشم تا ببينيم چه مي‌شود.

گويا در آن زمان آيات عظام هم نظرات مثبتي درباره نوع حجاب خانم‌هاي اين فيلم داشتند؟

بله، آقايان بيات و صانعي طي استفتايي از نوع پوشش در اين فيلم استقبال كردند و آن را تاييد كردند. اين حمايت‌هايي هم كه صورت گرفته در جهت زدودن سوءتفاهم‌هاي موجود است.

به نظر شما مسير براي اين مشكل در سينماي ايران هموار مي‌شود؟

كوششم را مي‌كنم. همان‌طور كه مي‌دانيد اين فيلم مشكل غيرشرعي ندارد. تمام سعي من اين است كه براي برون‌رفت از اين معضل در سينماي ايران تلاش ‌كنيم.

نكته ديگري كه اين ماجرا دارد، عده‌اي بر اين باور هستند كه نگراني وجود دارد كه ممكن است استفاده از كلاه‌گيس در همه فيلم‌ها همه‌گير شود و استفاده از آن در فيلم‌هاي مبتذل رواج پيدا كند.

ببينيد در هر حال اگر اتفاق مثبتي در سينما باشد همه حق‌ دارند در فيلم‌هاي‌شان استفاده كنند... ولي اينجا ديگر وظيفه مسوولان سينماست كه مانع از مبتذل‌سازي در سينما شوند. سينماي ايران پر است از فيلم‌هاي مبتذل كه به نحوي بايد جلوي ساخته ‌شدن آنها را گرفت؛ اما به نظر من ايرادي ندارد كه هر سينماگري در فيلم‌هايش بخواهد از اين تمهيد بهره ببرد ولي همان‌طور كه مي‌دانيد نبايد افراطي باشد و درست استفاده كردن آن شرط اساسي است. نبايد كلاه‌گيس وسيله‌اي براي عبور از خط قرمزها باشد. حرمت اين كار بايد حفظ شود چون همه مي‌دانيم حجاب از خطوط قرمز نظام است به همين جهت بايد حرمت آن حفظ شود و استفاده بي‌جا به صلاح فيلم نيست.

مهم‌ترين نكته در فيلم «كاناپه» اين است كه اصلا حجاب مساله فيلم نيست.

فيلم براي حجاب ساخته نشده است. يك فيلم با موضوع اجتماعي و با ترسيم خانواده كنار هم كه جامعه‌اي در اين فيلم به رخ كشيده مي‌شود.

از دقيقه 6 و 7 نوع حجاب و پوشش در اين فيلم فراموش و ذهن معطوف داستان فيلم مي‌شود.

در حقيقت اين جادوي سينماست كه اگر بتواند موفق عمل كند ناخودآگاه ذهن را از حواشي دور مي‌كند و حواس مخاطب به شكل‌گيري درام معطوف مي‌شود.

خيلي از منتقدان در چند روز گذشته بر اين باور بودند كه فيلم كاناپه حقيقتا اين توانايي را دارد.

خودم هم همين‌طور فكر مي‌كنم كه بعد از چند دقيقه مخاطب به هيجانات درام توجه مي‌كند تا حجاب.

تجربه ثابت كرده فيلم‌هايي هم كه طي مدتي توقيف هستند بعد از چند مدت كه اكران مي‌شوند كوچك‌ترين تاثيري در فضاي جامعه ندارند، انگار ترس بيهوده بوده است.

كاملا با شما موافقم. كما اينكه همين صحبت شمارا در مراسمي در سالن تالار شمس به مهمانان گفتم: مگر فيلم به رنگ ارغوان آقاي ابراهيم حاتمي‌كيا بعد از چند سال اكران شد آب از آب تكان خورد آيا از نظر امنيتي، نظام به مخاطره افتاد؟ من تنها همين صحبت‌ها را در آن مهماني گفتم اما عده‌اي افراد دلواپس در بعضي خبرگزاري‌ها حرف‌هاي مرا تحريف كردند و تنش به وجود آوردند و باعث كدورت و ناراحتي ابراهيم حاتمي‌كيا شدند. حرف من اين است كه آرزو مي‌كنم هيچ فيلمي در توقيف نماند، تجربه ثابت كرده بالاخره فيلم ديده مي‌شود.

فارغ از نكات مطرح ‌شده، فيلم كاناپه از سوژه بكري برخوردار است. ايده اين فيلم از كجا به ذهن شما رسيد؟

34 سال قبل با چشم خودم ديدم كه كاناپه‌اي در كنار يكي از خيابان‌هاي ميرداماد افتاده بود و مردي با قيافه‌اي كاملا موجه اطراف اين كاناپه مي‌گشت و آن را بالا و پايين مي‌كرد و بعد دوان‌دوان به سمت وانت رفت تا اين كاناپه را با خود به خانه ببرد. من از دور ماجرا را نگاه مي‌كردم و وقتي مرد رفت وانت را بياورد من از كاناپه مراقبت كردم. در همين حين كه من آنجا بودم چند نفر مي‌خواستند كاناپه را به سرعت با خود ببرند و من ميانجي شدم و به آنها گفتم «كاناپه» صاحب دارد. ولي نگذاشتم مرد موجه بفهمد كه من در غياب او از كاناپه مراقبت كردم.

و ساختمان اصلي فيلم بعدها در ذهن شما شكل گرفت.

سال‌ها بعد سناريو را نوشتم و داستان به ‌تدريج در ذهنم شكل گرفت.

 


با وزير وقت آقاي جنتي چند جلسه صحبت كردم ايشان از اين طرح استقبال كرد و به من قول داد كه هر كاري بتواند براي پيشبرد اين طرح انجام دهد.

با آقاي ايوبي (رييس سازمان سينمايي در دولت گذشته) ديدار و جلسه داشتم. آقاي ايوبي خاطرنشان كردند كه طرح استفاده از كلاه‌گيس براي خانم‌ها در فيلم باعث انقلابي در سينماي بعد از انقلاب خواهد بود.

فيلم كاناپه براي حجاب ساخته نشده است. يك فيلم با موضوع اجتماعي و با ترسيم خانواده كنار هم كه جامعه‌اي در اين فيلم به رخ كشيده مي‌شود.

آقايان بيات و صانعي طي استفتايي از نوع پوشش در اين فيلم استقبال كردند و آن را تاييد كردند. اين حمايت‌هايي هم كه صورت گرفته در جهت زدودن سوءتفاهم‌هاي موجود است.

حضور ترانه عليدوستي سپر حفاظتي پراهميتي براي اين فيلم مي‌شد؛ اما من از او عذرخواهي كردم كه مبادا براي ادامه مسير كارشان در سينما مشكل به وجود بيايد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون