تنش ميان غزه و تلآويو
به دنبال ۱۲ ساله شدن اين محاصره و شكست تلاشهاي صورت گرفته براي پايان دادن به آن، جنبش حماس پارسال با راهاندازي راهپيمايي بازگشت در نقاط مرزي تلاش ديگري را در سايه علم به مشغوليت دولت نتانياهو به مسائل داخلي و خارجي آغاز كرد و در اين مدت توانست امتيازاتي مقطعي بگيرد اما هيچ كدام پايدار نبود.
سياست نتانياهو در تعامل با نوار غزه بر مدار «شل كن و سفت كن» ميچرخد و در سايه اولويتهاي داخلي و خارجي در ماههاي گذشته از انتخابات و بحث تشكيل دولت گرفته تا مساله سوريه، عاديسازي روابط با كشورهاي منطقه و بحث ايران همواره تلاش كرده است كه سطح تنش با غزه را در حد مشخصي نگه دارد كه به انفجاري ختم نشود كه ديگر اولويتها را تحتالشعاع خود قرار دهد.
اما اين سياست همواره با اعتراضاتي چه از جانب راستيها چه چپيها مواجه بود و به نوعي از آن به عنوان تسليم در مقابل حماس ياد ميكردند. از اين رو نتانياهو نميتوانست در مساله پايان دادن محاصره غزه از سطح مشخصي فراتر رود و امتيازات زيادي در اين راستا به حماس بدهد؛ به ويژه در شرايط كنوني تشكيل كابينه كه مجبور است در مقابل اين منطقه نه تنها به تفاهمات قبلي با ميانجيگري مصر پايبند نباشد بلكه براي راضي كردن طيفي از راستگرايان براي پيوستن به كابينه سياست سختگيرانهتري هم در پيش بگيرد.
در اين ميان، اين سياست تعلل نتانياهو در سايه وضعيت بسيار بغرنج نوار غزه خشم حماس و بقيه گروهها در نوار غزه را به دنبال داشته و به همين خاطر تلاش ميكنند با فشار در نقاط مرزي وي را به عمل به تفاهمات صورت گرفته، وادار كنند.
در اين كشاكش تنشها بالا گرفته و دو طرف حملات تندي به هم داشتند. اما با وجودي كه تحولات ميداني ممكن است اوضاع را به سمت جنگ گستردهاي ببرد اما تصميمي نه از جانب نتانياهو و نه حماس براي ورود به آن وجود ندارد. علت هم در بالا بيان شد. اولويتهاي خارجي نتانياهو به ويژه در بحث ايران مهمترين مانع وي براي راه انداختن يك جنگ وسيع است.
در كنار آن هم هر چند نوار غزه ضعيفترين حلقه محور مقاومت است اما در عين حساسترين و حساسيتبرانگيزينترين است؛ به اين معنا كه پيامدهاي آن بيشتر از ديگر جبههها ميتواند به ضرر اسراييل تمام شود. هر گونه جنگ گستردهاي در اين منطقه باز مساله فلسطين را به اولويتي جهاني تبديل و فضاي رسانهاي و رواني ايجاد ميكند كه پرونده عاديسازي روابط با عربستان و ديگر قدرتهاي عربي را با وجود ميل و رغبت شديد دو طرف به تعويق مياندازد. كما اينكه ميتواند بر فشارهاي دونالد ترامپ بر ايران هم تاثير منفي بگذارد. از اين جهت، دولت امريكا هم با توجه به تلاشش براي طرح معامله قرن در آينده نزديك و راهبردش در قبال ايران تمايلي به اين جنگ ندارد.
با توجه به نكات پيشگفته دور از ذهن است كه شاهد جنگي گسترده در اين منطقه باشيم؛ مگر اينكه ميدان تنش موجود چنين جنگي را بر دو طرف تحميل كند.
اما احتمال بالا رفتن تنش نظامي بيشتر از اين و كمتر از يك جنگ هم وجود دارد. نتانياهو در چارچوب اين معادله نياز دارد براي راضي كردن جناح تندروتر راست، حملات به غزه را افزايش دهد اما در حدي كه منجر به واكنش تند نيروهاي فلسطيني از طريق افزايش دامنه حملات موشكي تا تلآويو و بعد از آن نشود.
در اين اوضاع و احوال احتمالا بار ديگر تلاشهاي طرفهاي مختلف از مصر و سازمان ملل گرفته تا قطر و تركيه باز نتيجه دهد و خبر فوري «آتشبس جديد» اعلام شود.
ذكر اين نكته هم خالي از لطف نيست كه حملات موشكي و راكتي نيروهاي فلسطيني در نوار غزه در دو روز گذشته نشان ميدهد كه هم دقت و هم قدرت انفجاري موشكهاي آنها بالا رفته كه خسارتها و تلفات بيشتري را در ميان اسراييليها نسبت به گذشته بر جاي گذاشته است. همين عامل هم ميتواند در اوضاع كنوني كه شرايط براي يك جنگ گسترده ويرانگر فراهم نيست، يك نوع بازدارندگي ايجاد كند.
مُسكني به نام تثبيت قيمتها
اقدامات هم اقداماتي متناسب با اين وضعيت و طبعا با احتياط همراه باشد. در شرايط جنگ اقتصادي هيچ خطرپذيري يا جسارتي در خصوص قيمتگذاري نبايد انجام شود و شكي در اين نيست. با اين حال مردم پرسشهايي ساده در مورد بعضي از مسائل دارند. مردم در مورد مثلا خودرو درك ميكنند كه چرا حق انتخاب خودروي خارجي با آنها نيست و لزوما بايد خودروهاي ايراني خريداري كنند چون ميدانند موضوع واردات در اين زمينه مطرح است و اگر خودروي خارجي بخرند بايد چند برابر قيمت خودرو ماليات به دولت بدهند. پرسش آنها اين است كه در مورد بنزين كه توليد داخلي است چرا بايد دچار شوك قيمت شوند؟ به نظر ميرسد شوك قيمت در شرايط كنوني به نفع كشور نيست و بايد دنبال تثبيت قيمتها براي گذار از اين دوره باشيم.
در شرايط فعلي كه همه بازارها اعم از مسكن، خودرو، زمين، سكه، ارز و حتي پياز و سيبزميني با نوسان قيمت روبهرو هستند، بهتر است كه دولت به جاي ايجاد شوك قيمتي به دنبال تثبيت قيمتها باشد و بعد به سمت واقعيسازي قيمتها پيش برود. به نظرم شيوهاي كه همين حالا دولت در ارتباط با قيمتها مثلا در مورد بنزين پيش گرفته، بايد ادامه پيدا كند تا شرايط عادي شود. بدون شك شرايط دشواري كه با آن روبهرو هستيم، دايمي نخواهد بود و چند ماه آينده و حداكثر يك سال بعد عادي خواهد شد. از ياد نبريم ما كشوري هستيم كه جنگي هشتساله و نيز تحريمهاي مختلفي را در دورههاي مختلف از جمله در سالهاي 90 و 91 پشت سر گذاشتيم. در شرايط فعلي ما به جاي شوك قيمتي نياز به مسكنهايي داريم كه تابآوريمان را بيشتر كند. شايد يكي از اين مسكنهاي قوي، حفظ قيمت فعلي بنزين باشد.