دشمن پشت دروازه
حسن لطفي
جنگ و حواشياش هر چقدر توي فيلم و سينما تماشايي است در واقعيت آزاردهنده و غيرقابل تحمل است. توي سينما حتي فيلمهاي ضد جنگِ ارزشمند و آثاري كه زشتيهاي جنگ را به تصوير ميكشند تاثيرشان با تاثيري كه خود جنگ در آدمها ايجاد ميكند، برابر نيست. دليلش ناتواني سينما در انتقال احساس نيست. به تفاوت واقعيت و توهم واقعيت برميگردد. عين تفاوت دو نفر ميماند كه يكيشان از بدنش خون ميرود و ديگري تماشا ميكند.گلولهها و موشكهايي كه در فيلمها شليك ميشود، آدمهايي كه به خون ميغلتند و تكهتكه ميشوند، خانههايي كه ويران ميشوند و... با خروج از سينما طعم تلخ جنگ را با مزه و شيريني زندگي تاخت ميزنند. اما وقتي كسي خانهاش در جنگي واقعي ويران شود و زخمي از گلولهاي بر جانش حك ميشود تا وقتي نفس ميكشد، دردش در جانش ميماند. به همين دليل حتي فكر جنگي واقعي هم ميتواند تن درگير شوندگان در جنگ را بلرزاند. لرزيدني كه با خودش هراس ميآورد و هراس مختلكننده زندگي است. خوشبختانه حركت احمقانه و زيادهخواهانه ترامپ و زير دستانش، بهرغم كشاندن دشمن به پشت دروازههاي كشورمان تا اينجا نهتنها تن كسي را نلرزانده و هراسي ايجاد نكرده، روي برخي از طنازان كشورمان تاثير عكس گذاشته است. اينكه ميگويم خوشبختانه به خاطر اين نيست كه از بروز جنگ وحشتي ندارم. چرا كه همچون بسياري معتقدم جنگ احمقانهترين و وحشيانهترين تصميم آدمي است كه آسيبش بيش از تصميمگيران جنگ و صلح، نصيب كساني ميشود كه نقشي در بود و نبودش ندارند. خرسنديم به خاطر اين است كه هراس از جنگ وضع ما را از آن چيزي كه بايد بدتر نكرده است. اين خودش نشانه انعطافپذيري مردم كشورمان است. مردمي كه بدون اغراق كساني كه برايشان تصميم ميگيرند بايد بر صبر و درايت و همراهيشان تعظيم كنند. تعظيمي كه در پيش تلاش براي بهبود معيشت، آسايش، رفاه، امنيت و قدرشناسي افزون شود. تصميمگيران جنگ و صلح كشورمان بايد به خاطر داشته باشند اصل و اساس امنيت موجود در كشور به وجود نازنين چنين مردمي مرتبط است. كاش قدر اين صبوري و همدلي و تلاش براي حفظ امنيت كشور را بدانيم.