شكست معامله قرن
و كشورهاي مختلف بتوانند در مورد آن اظهارنظر كنند و بيشتر روي بزرگنمايي طرح كار ميشود و چارچوب مدوني براي آن تعريف نشده است.
از همين رو بيشتر مباحثي كه درخصوص معامله قرن مطرح ميشود نوعي حدس و گمان و پيشداوري است. اما در چارچوب كلي امريكاييها به دنبال آن هستند كه مجددا نياز شديد
رژيم صهيونيستي به امنيت را براي آن از خلال اين طرح ايجاد كنند و تنشها ميان رژيم صهيونيستي و كشورهاي همسايه را كاهش دهند و هزينه اجراي اين طرح را بناست حسب آن چيزي كه درخصوص اين طرح بيان شده و بسيار زياد خواهد بود از جيب كشورهاي ثروتمند منطقه تامين شود.
اما از آنجا كه امريكاييها طمع دارند هزينههاي اين طرح را كشورهاي ثروتمند عرب منطقه پرداخت كنند، قطعا آنها نيز خواستههاي متقابلي از امريكاييها دارند كه به نظر ميرسد سعوديها و اماراتيها به دنبال آن هستند كه امريكاييها نقش حمايتگر عملي و نظامي از اين كشورها در منطقه داشته باشند. اما در اين چارچوب به نظر نميرسد كه ترامپ حاضر باشد وارد چنين معاملهاي شود، چراكه هزينههاي حضور در منطقه و تامين امنيتي كه مورد درخواست سعودي و امارات است، بسيار زياد است و ترامپ نگاه كاسبكارانهاي به موضوع دارد، از همين رو قصد ندارد تعهد عمدهاي به كشورهاي عربي بدهد؛ ضمن آنكه جزييات معامله غرب چندان مشخص نيست، ضمنا امكان تامين مالي اين طرح نيز در هالهاي از ابهام قرار دارد و به نظر نميرسد در اين مورد توافقي بين امريكاييها و كشورهاي موردنظر صورت گيرد، ضمن آنكه مخالفتهايي كه اكنون در داخل منطقه از سوي گروههاي مقاومت انجام ميشود از اهميت بسيار بالايي برخوردار است، چراكه اين گروهها هيچگاه از رژيم صهيونيستي در جنگهاي متعدد شكست نخوردند كه يك مانع جدي در اين موضوع محسوب ميشود.
در طول چهار دهه اخير رژيم صهيونيستي تلاش كرده جايگاه محور مقاومت را براي تسهيل در اجراي طرحهاي امريكايي در منطقه كاهش دهد، اما هر باري كه تلاش كرد در اين راستا قدم بردارد دچار شكستهاي شكنندهاي شده و در دو جبهه فلسطيني و لبناني دچار شكستهاي بزرگي شده است، ضمن آنكه اكنون شاهد باز شدن جبهههاي ديگري در مقابل رژيم صهيونيستي ازجمله سوريه و كرانه باختري هستيم كه نشانههاي آن در حال ظهور و بروز است، ميتواند از جمله موانع جدي باشد كه در راه محقق نشدن چنين طرحي باشد. به هر ترتيب آنچه امريكاييها به دنبال آن بودند كه رژيم صهيونيستي را تبديل به قدرت برتر منطقهاي كنند، با وجود همه اين تلاشهايي كه شده دچار چالش بسيار جدي است و به نظر ميرسد معامله قرن نيز مانند ديگر اقداماتي كه امريكاييها در طول چند دهه اخير انجام دادند نتيجهاي جز شكست براي رژيم صهيونيستي و امريكاييها در پي نداشته باشد، اما بايد تلاش كرد با آگاهيبخشي به دولتها و ملتهاي منطقه اجازه نداد طرحهاي اينچنيني اجرايي شود. اگر چنانچه امريكاييها موفق شوند رژيم صهيونيستي را قدرت برتر منطقه كنند قطعا خواهند توانست از اين رژيم به عنوان يك ژاندارم براي به تاراج بردن بيشتر ثروت ملتهاي منطقه استفاده كنند.
دوم خرداد،مكتب يا انتخاب
شعارهاي آقاي خاتمي به سمت شعارهاي مدني برگشت، يعني به سمت توسعه سياسي و فرهنگي. اين چرخش با وجود اينكه تصور ميشد مورد توجه قرار نميگيرد، كاملا نياز روز جامعه بود و مردم هم به آن توجه بسياري كردند. به همين دليل است كه نميتوانيم بگوييم دوم خرداد، روز تاريخي براي يك انتخاب است و بايد از آن به عنوان تاريخي براي عرضه يك مكتب تازه در تاريخ سياسي و اجتماعي ايران نگاه كرد. مفهوم اين مكتب آن است كه ما براي رسيدن به توسعه اقتصادي و رسيدن به زندگي رفاهمند بايد به توسعه سياسي و جامعه مدني و اعتماد و احترام به مردم تكيه كنيم. اگر بتوانيم تكيه خودمان را روي مردم بگذاريم و حرمت مردم را رعايت كنيم و در حقيقت آنها را شريك حاكميت كنيم، مشكلات ديگر ما هم حل ميشود. در عمل نيز همين اتفاق افتاد. وقتي توسعه سياسي و جامعه مدني دوران آقاي خاتمي شكل گرفت دوم خرداد تبديل به يك مكتب شد. در سايه آزادي، همكاري و همياري مردم با حاكميت، مسائل اقتصادي هم قابل حل شد. حالا و بيست و دو سال پس از دوم خرداد، نياز امروز جامعه ايراني بازهم همين است. به دليل فاصله زماني كه نسل جوان امروز با وقايع دوم خرداد دارد و به دليل اينكه حاكميت هم علاقهاي به سهم دوم خرداد نداشته، درك اين مكتب و منش سخت شده است اما همچنان مكتب دوم خرداد، مسير و جرياني آرام براي اصلاح و توسعه است. اميدوارم اين ابعاد را نسلهايي كه هنوز از آن دوران تلاشگر باقي ماندهاند بتوانند در مناسبتهاي مختلف آن را بيان كنند و به جا آورند. هنوز هم نياز جامعه ما تفكر دوم خردادي است كه هم در درون انقلاب بماند، هم پايههايش بر همراهي حداكثري مردم باشد، هم ايران را براي ايرانيان بداند و هم بر اساس جامعه مدني ايران را اداره كند. مكتب دوم خرداد، كمهزينهترين و پرسودترين راه آينده ايران است.
و لاتجسسوا
در مواردي چون عدمتجسس در زندگي يكديگر حتي اگر قانون وجود نداشته باشد كه دارد، دستور اسلام در دسترس است كه موظف به رعايت آن هستيم. نميتوان مسوولان قضايي كه از روحانيت محسوب ميشوند، به يكباره در بياناتي برخلاف آنچه اسلام بيان داشته است، از مردم تقاضايي داشته باشند چراكه تناقضي جدي در ذهن جامعه و جوانان ايجاد ميكند كه اثرات نامناسبي بههمراه خواهد داشت بنابراين مسوولان بايد رهنمودهايي براي جامعه داشته باشند كه اجرايي بوده و بتواند جامعه را در مسيري صحيح قرار دهد.