كتابخانه
همهكس و هيچكس!
فرزانه توني| رمان «عوضي» اثر نويسنده فرانسوينام، ژوئل اگلوف است كه با خلق رمان منگي در سال ۲۰۰۵ برنده جايزه ليورانتر شده است. داستان مردي كه ميداند با همه اشتباه گرفته ميشود و در انتهاي داستان، با از بين رفتن اين قاطعيت كه مهمترين بخش داستان است، نسبت به هويت واقعي خود درمانده ميشود. داستان حول محور متافيزيك ميچرخد و اگلوف، شخصيت راوي را به شخصيت اصلي فيلمهاي ژاك تاتي كه همان آقاي اولو است، بسيار نزديك كرده است. راوي مانند آقاي اولو سعي ميكند كار نامعقول و نامتناسبي انجام ندهد و خود را با اشتباهاتي كه دنياي مدرن بر سرش ميآورد، هماهنگ كند اما نميتواند. اگلوف از آنجايي كه تحت تاثير دنياي بكت و سلين قرار گرفته است، داستان تراژدي خود را با طنزي تلخ همراه كرده است كه خواندن داستان از زبان مخاطبانش، توالي يك غم/شادي را در آنها به وجود ميآورد و اين خصيصه و همچنين ترجمه روان و هوشمندانه اصغر نوري كه يكي از بهترين و فعالترين مترجمان اين روزهاست، سخت مخاطب را به خواندن داستان ترغيب ميكند.
خاطرات كهنهاي كه نو ميشوند
علي قدمي| يوگني وادالازكين گرمانويچ نويسنده و زبانشناس اهل پترزبورگ است. او برگزيده جايزه سولژنتسين در سال 2019 بود كه در پرونده خود جايزه «كتاب بزرگ» و «ياسنايا پالينا» را نيز دارد. همانطور كه خاطرات به آرامي دوباره زنده ميشوند، اينوكنتي شروع ميكند به ساختن تصويري روشن از زندگي قبلياش؛ مردي جوان در روسيه اوايل قرن بيستم كه در دل آشفتگيهاي انقلاب روسيه و پيامدهاي آن زندگي ميكند. به زودي تنها يك پرسش باقي ميماند؛ او چگونه ميتواند خاطرات اوايل قرن بيستم را به ياد آورد در حالي كه قرصهاي كنار تختش، توليد سال 1999 است؟ چه اتفاقي او را در يك قرن جابهجا كرده است؟
زندگي ساختن از مرگ
مهسا حاتمي| «آمرزش زميني» داستان بلندي است درباره آدمهايي كه به هم خوردهاند تا از مرگ، زندگي بسازند. نويسنده نه روزهاي زندانش كه روزهاي آزادي را ميشمارد، مرد زن را به كشتن وا ميدارد، زن كودكش را فداي خود ميكند، مرد به مادر و دختري دل ميبندد، آدمهايي كه شايد دل بستهاند به آمرزش در آسمان، در زمين ... «آمرزش زميني» رماني ايراني است به قلم يعقوب يادعلي كه توسط انتشارات «نيلوفر» منتشر شده است. از ديگر آثار اين نويسنده ميتوان به حالتها در حياط (1377)، احتمال پرسه و شوخي (1380)، متغير منصور (1397)، آداب بيقراري (1383) و آداب دنيا (1395) اشاره كرد.
زندگي خالق «ملت عشق»
آرش سليمي| اليف شافاك در «شمسپاره» از موضعهاي مختلفي همچون هويت زن و جايگاه او در جامعه و خانواده، آزاديهاي فردي، روابط ميان زن و مرد، ادبيات، نزاعهاي قومي و غيره صحبت ميكند. شافاك در اين كتاب به زندگي شخصي خود نيز پرداخته و به عنوان يك زن نويسنده چالشهاي زندگياش را به رشته تحرير درآورده است. نام اليف شافاك در ايران با رمان «ملت عشق» مشهور شد كه در آنجا به داستان زندگي مولانا پرداخته بود. «شمسپاره» نام اثر تازهتري از اليف شافاك است كه با قلم صابر حسيني به فارسي برگردانده و توسط انتشارات مرواريد منتشر شده است.