ادامه از صفحه اول
تغيير لحن ترامپ
در حالي كه شاهد تلاش او براي كاهش حضور نظامي امريكا در منطقه هستيم. لذا، او ميداند كه تقابل با ايران مستلزم ابزار و امكاناتي است كه در سياست داخلي امريكا مشكل ميتواند از آنها دفاع كند.
در چنين شرايطي او همچنان تصور ميكند كه تحريم و فشار حداكثري به عنوان تنها ابزار او براي پيشبرد هدفش يعني واداشتن ايران به پذيرش اصلاحاتي در برجام مانند حذف بند غروب و سختتر كردن بازرسيها و يكي دو نكته كوچك ديگر، كفايت ميكند. از اين نظر راهبرد او در قبال ايران بيشباهت به راهبرد دولت اوباما نيست. اوباما نيز در پي آن بود كه ضمن تلاش براي مذاكره با ايران، از طريق تحريم ايران را براي اين منظور و نهايتا محدود كردن برنامه هستهاياش تحت فشار قرار دهد. در همين رابطه، بعيد است كه شروط 12گانه پمپئو به عنوان اهدافي جدي و واقعي مدنظر ترامپ باشد.
ترامپ تاكنون تنها يكبار به اين شروط اشاره كرده و در مقابل هميشه به اشكال مختلف بر همين كه ايران دنبال بمب هستهاي نباشد، تاكيد داشته است. بولتون و پمپئو و شروط 12گانه بيشتر به عنوان پليس بد براي ترساندن ايران مورد استفاده ترامپ بودهاند و نيز البته به عنوان كساني كه برعكس وزراي خارجه و دفاع سابق در برابر او مقاومت نميكنند، بلكه تقويتكننده جانب تند و تباه او هستند. او به دفعات نشان داده كه خود تصميم ميگيرد و اهميتي به نظر «آدمهايش» نميدهد. در آخرين مورد با وجود اينكه بولتون آزمايشهاي موشكي اخير كره شمالي را نقض قطعنامههاي شوراي امنيت اعلام كرده بود، ترامپ در مصاحبه مطبوعاتي در توكيو گفت، «او مثل آدمهايش معتقد نيست كه آزمايشهاي موشكي كره شمالي نقض قطعنامههاي شوراي امنيت است.»
لذا، مهم است توجه داشته باشيم كه ترامپ ضمن اينكه طي اين چند سال از نظر محتوا و راهبرد ثابتقدم بوده، اما در تاكتيك و لحن منعطف ظاهر شده، گاهي فحاشي كرده و گاهي مثل سخنانش در توكيو ملايم بوده است. اينگونه انعطافها و مانورها در سياست داخلي كشورها و نيز در سياست بينالملل امري رايج و معمول است. مقامات ما نيز قاعدتا چارهاي ندارند جز اينكه در تاكتيك و لحن واكنشي متناسب با تاكتيك و لحن ترامپ داشته باشند. هم براي اينكه همه راههاي ممكن براي خروج از بحران را ناآزموده رها نكرده باشيم و هم از نظر ديپلماسي عمومي و اينكه به عنوان طرف انعطافناپذير و سرسخت مورد سرزنش جهاني قرار نگيريم. البته در داخل هميشه كساني هستند كه چنين فكر نميكنند و هميشه انتظار توپ و تشر و حرفهاي تند و تيز از جانب مقامات دولتي دارند و مايلند هرگونه تغيير در لحن طرفهايي خارجي را چيزي جز عقبنشيني و ضعف آنها تفسير نكنند. طبعا در اين ميان وزارت خارجه كار بسيار دشواري در پيش دارد. متاسفانه گاه انرژي وزارت خارجه بيش از آنكه متوجه مواجهه درست و منطقي با طرفهاي خارجي باشد، عملا بايد صرف يافتن راهي براي در امان ماندن از عصبانيتهاي دوستان داخلي شود.
قتل تعارضآميز
به نظر ميرسد متهم مورد نظر قدرت مديريت بحران را به كلي از دست داده و تسليم نوعي عصبيت غيرقابل كنترل ميشود كه متاسفانه در قوانين ما اين نوع عصبيتها تاثيري در رسيدگي كيفري ندارد مگر در مواردي كه تشخيص جنون مطرح باشد كه در خصوص اين پرونده چنين فرضي متصور نيست. اي كاش ما در شرايط پرالتهاب كنوني و تحريكپذيري سريع مردم در شرايط اقتصادي و اجتماعي موجود رسانهها و مراكز آموزشي ميتوانستند قدرت مديريت حوادث را به خانوادهها بياموزند. افراد بايد آموزش ببينند وقتي در مقابل شخصي قرار ميگيرند كه بارها با او دچار چالش شدهاند و مراحل پرخاشگري و خشونت از كلام به عمل اتفاق افتاده، يكي از افراد با خونسردي بتواند از بروز حادثه ناگوارتر پيشگيري كند. اين قاعده هم در مورد قتلهاي تعارضآميز مطرح است و هم در قتلهاي تعرضآميز ميتواند عامل مهمي باشد. نكته ديگر اينكه حوادث جنايي در تمام جوامع با جلوههايي مختلف اتفاق ميافتند. مسوولان و مقامات ذيربط در خصوص اين نوع حوادث با اتكا بر قوانين موضوعه رويكردهاي مختلفي در پيش ميگيرند. عليالقاعده در خصوص حوادث تا زماني كه تحقيقات جنايي كامل نشود يا شخصي به عنوان متهم همراه با دلايل شناسايي نشود انتشار اخبار مربوط به هويت فاعل يا فاعلان نه مرسوم است و نه مجاز. چرا كه اگر واقعا در پروسه رسيدگي و تعقيب كيفري شخصي كه متهم پرونده است قرار گيرد با لحاظ سنگيني اصل برائت تا زماني كه حكم قطعي نشده است نبايد از او نام و نشاني توسط رسانهها يا به هر نحوي به اطلاع عمومي رسانده شود. البته در مواردي كه جرايم جنسي و جسمي زنجيرهاي اتفاق ميافتد، مرسوم است كه مراجع رسمي به صورت رسمي به رسانهها اجازه ميدهند به منظور اطلاعرساني و آگاهي بخشي اقدام كنند تا افراد با پيشگيري برخي تدابير از قرباني شدن يا در معرض خطر قرار گرفتن جلوگيري به عمل آورند. اما متاسفانه در كشور ما برخي رسانهها به جاي اطلاعرساني دنبال جلب مخاطب هستند و براي مهيج كردن اين گونه حوادث مبادرت به انتشار اطلاعات و اخباري ميكنند كه نه تنها مفيد نخواهد بود كه در مواردي بياعتمادي به مردم تزريق ميشود. يكي از اين موارد درباره گفتمان فساد و اتهامزني جناحها عليه يكديگر است. متاسفانه گاهي در مراجع قضايي هم ديده شده متهمي كه هنوز حكم محكوميتش صادر يا قطعي نشده است از طريق رسانه ملي طوري او را بيحيثيت ميكنند كه قبل از اينكه محكوم قضايي شود، محكوم افكار عمومي ميشود.