• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4379 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۹ خرداد

بايدهاي گزارش يك قتل

محمدعلي الستي

ما در مباحث رسانه‌اي با دو مقوله مواجهيم كه بعضا با هم متناقض و در تعارض هستند. اين دو مقوله شامل سرعت در اطلاع‌رساني و اعتبار و صحت خبر است. «سرعت» يكي از مقوله‌هايي است كه دركنار ساير شاخص‌هاي خبري، بيشترين تاثير را در جذب مخاطب دارد چرا كه اصولا هر رسانه‌اي كه خبري را زودتر و سريع‌تر منتشر كند، مخاطب بيشتري را جذب خواهد كرد. براي همين هم هست كه رسانه‌ها تمام تلاش خود را به كار مي‌برند تا از اين مزيت رقابتي استفاده كنند. اما در مقابل، شاخص «اعتبار و صحت» خبر باعث مي‌شود تا در بسياري از موارد، اخبار اوليه نقض و تكذيب شود تا رسانه‌هاي منتشر‌كننده خبرهاي اوليه با مشكلي روبرو نشوند. براي همين بهترين گزينه در مواجهه رسانه‌اي با يك خبر مي‌تواند اين باشد كه اخبار از همان ابتداي وقوع رخداد و حادثه، توسط مراجع ذي‌ربط و ذي‌صلاح و مطلع منتشر شده و در اختيار خبرنگاران و رسانه‌ها قرار گيرد. اما در عمل، متاسفانه در اكثر مواقع مراكز مرتبط و ذي‌صلاح در اين امر كوتاهي مي‌كنند و به شكلي شفاف و واضح، اطلاعات معتبر را در اختيار خبرنگاران قرار نمي‌دهند. مثل بسياري از دادگاه‌هاي مهم كه نه‌تنها از حضور خبرنگاران در آنها جلوگيري مي‌شود كه حتي خود متوليان دادگاه يا فرماندهان نيروي انتظامي يا پزشكي قانوني و... نيز درمورد آنها اطلاعاتي را در اختيار خبرنگاران قرار نمي‌دهند. در اين ميان روابط عمومي‌ها مي‌توانند نقشي كليدي را در انتشار اخبار موثق براي رسانه‌ها داشته باشند، ولي باز هم سرعت عمل روابط عمومي‌هاي اين نهاد‌ها نيز به قدري پايين است كه عملا ارباب جرايد نمي‌توانند روي آنها تكيه كنند. نتيجه جميع موارد ياد شده هم اين مي‌شود كه شاهد انتشار اخباري هستيم كه در عرض چند ساعت ماهيت آنها 180 درجه تغيير مي‌كند. از سويي عده‌اي معتقدند كه نبايد يك موضوع شخصي به تيتر صفحه يك تمامي رسانه‌ها بدل شود.

 

شايد اين دوستان از ارزش شاخصه «شهرت» خبر بي‌خبر هستند چرا كه اصولا مقوله «شهرت» اجازه شخصي‌پذيري اخبار را نمي‌دهد و از درجه شخصي‌سازي افراد كم مي‌كند. در تمام دنيا اين رسم عادي و تجربه شده‌اي است كه چهره‌ها و سلبريتي‌ها، هميشه كوچك‌ترين رفتارها و حركات‌شان هم زير ذره‌بين رسانه‌هاست. نجفي علاوه بر اين فاكتور «شهرت» داراي ويژگي‌هاي ديگري هم بود كه باعث مي‌شد، جامعه و شهروندان با عطشي وصف‌ناپذير، اخبار مربوط به وي را دنبال كنند. مثلا شهروندان هنوز كه هنوز است به درستي متوجه نشده‌اند كه چرا بايد شهردار تهران به يك‌باره به بهانه بيماري استعفا بدهد؟ يا اينكه آيا اصلا وي خودكشي كرده يا اگر خودكشي كرده، دليل آن چه بوده است؟ اين سوالات و ده‌ها سوال ديگر باعث مي‌شود تا وقتي كه خبري مثل خبر كشته شدن ميترا استاد به دست نجفي منتشر مي‌شود، مردم به صورت ناخوداگاه به دنبال چسباندن و وصل كردن اين حلقه‌هاي گمشده به يكديگر و پيدا كردن ارتباطي بين آنها باشند. بنابراين طبيعي است كه رسانه‌ها فرداي روز حادثه، نجفي را تيتر يك خود كنند. ضمن آنكه همسر دوم وي نيز گرچه شهرت نجفي را نداشته ولي درحد خودش چهره شناخته شده‌اي بوده است. انتقاد ديگري كه مطرح مي‌شود اين است كه چرا رسانه‌ها، نجفي را دستاويزي براي تسويه حساب‌هاي سياسي و جناحي خود كرده‌اند؟ در اين مورد هم در علم رسانه، از اين مقوله به عنوان تهديد اخلاق روزنامه‌نگاري ياد مي‌شود. يعني فداكردن صحت و اعتبار خبر كه معنايي جز نقض اخلاق حرفه‌اي را ندارد! ولي به دليل همان فاكتور «جذابيت» باز هم رسانه‌ها معمولا تن به اين بي‌اخلاقي مي‌دهند و حتي در گامي فراتر، تلاش مي‌كنند براي جذب مخاطلبان و تامين خواسته‌هاي هم طيف‌هاي خود به تخريب عاملان حادثه از هر طريق ممكن بپردازند. و در آخر بد نيست در كنار تمامي اين ريزه‌كاري‌ها و انتقادها، به عنوان يك نكته داخل پرانتز به اين موضوع هم اشاره‌اي داشته باشيم كه، گاهي اغتشاش‌هاي رسانه‌اي مورد تاييد خود مديران است! يعني برخي گره‌ها از طريق همين اغتشاش‌ها باز مي‌شود. مثلا دامن زدن به بيماري نجفي در برهه‌اي كه وي قصد استعفا داشت، مي‌تواند عامل موثري در كاهش فشار و مطالبه‌گري افكار عمومي باشد. پس نبايد به سادگي از كنار رخدادها و بازي‌هاي رسانه‌اي عبور كرد و به راحتي هر خبر و ادعايي را پذيرفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون