فوتبال به وقت بندر
علي كربلايي
سلطه تقريبا 1800 روزه اسپانياييها بر اروپا، به شكلي كاملا نمادين در مادريد توسط انگليسيها به پايان رسيد. انگليسيها در مدرنترين و يكي از بزرگترين ورزشگاههاي پايتخت اسپانيا جشن قهرماني ليگ قهرمانان اروپا را برگزار كردند. براي اولينبار بعد از 1099 روز بود كه بعد از سوت پايان ليگ قهرمانان، كهكشانيهاي مادريد در ميدان سيبلس جشن قهرماني را برگزار نميكردند، اما سرخهاي مرسيسايد جاي آنها را پر كردند. جوردن هندرسون در ورزشگاه خانگي اتلتيكومادريد واندا مترو پوليتانو، جامي كه سهبار پياپي توسط سرخيو راموس بالاي سر برده شده بود را بوسيد و بلند كرد و با فريادش يك پيغام واضح را به گوش همگان رساند: بازي عوض شده است.
از 15 جام اروپايي ممكن در پنج فصل گذشته 14 جام به اسپانياييها رسيده بود. آنها پنجبار پياپي فاتح ليگ قهرمانان شدند و چهاربار در
پنج سال ليگ اروپا را بردند و سوپركاپها هم همواره برندگاني اسپانيايي داشتند. در سال 2019 اما ورق بازيها برگشت و اين انگليسيها بودند كه بالاخره برنامههايشان جواب داد و درآمد هنگفت حق پخش تلويزيوني، كمك كرد تا تيمهايي آنقدر باكيفيت داشته باشند تا ما بهطور همزمان شاهد دو فينال تمام انگليسي باشيم. سه تيم از لندن -كه دوتاي آنها شمال لندني بودند- و يك تيم از بندر ليورپول فينالهاي اين فصل اروپا را برگزار كردند. حالا ساعت فوتبال به وقت بندر تنظيم ميشود.
هواداران جذابترين ليگ دنيا ميتوانند ادعا كنند «قويترين» تيمهاي فوتبال اروپا در اين ليگ توپ ميزنند. ليورپول دوبار پياپي به فينال ليگ قهرمانان رسيده و يكبار قهرمان شده است، اما هنوز نتوانسته ناكامياش در ليگ برتر را به پايان برساند. حالا هواداران انگليسي با كنايه به سياستمدارانشان ميگويند ما بخش بسيار مهمي از اروپا هستيم و لازم نيست از اين اتحاديه خارج شويم.
حضور مربيان بزرگ فوتبال دنيا در ليگ برتر انگليس، تاثيرش را به سرعت در فوتبال انگليس گذاشت. زماني كه انگليسيها يورگن كلوپ و گوارديولا را به ليگ برتر آوردند، همه منتظر پيشرفت تيمهاي اين كشور بودند. ساير تيمها به جز ليورپول و منسيتي ناگزير بودند پيشرفت كنند. چلسي با مائوريتسيو ساري به ساريبال پناه برد و موفق شد علاوه بر كسب سهميه، قهرمان ليگ اروپا هم شود. پروژه تاتنهام و پوچتينو به اوج شكوفايي خودش رسيده و اين تيم حالا با ورزشگاه جديدش خودش را به عنوان يكي از قدرتهاي هميشه حاضر در تاپفور معرفي كرده است. حضور اين تيم در فينال ليگ قهرمانان اروپا، بدون حتي يك خريد در دو پنجره نقل و انتقالاتي اخير نشاندهنده مديريت فوقالعاده و نهايت بهرهوري از استعدادهاست. تيمهاي انگليسي به مربيان بزرگي كه در ليگهاي ديگر به موفقيت رسيدهاند پناه آوردهاند و با استفاده از سياستهاي نقل و انتقالاتي صحيح و مديريت مالي درست، در حال به ثمر نشاندن پروژههايشان هستند. برخلاف گذشته كه غولهاي اسپانيايي بهراحتي ستارههاي تيمهاي انگليسي را از چنگشان در ميآوردند، طي اين سالها انگليسيها مقاومت خوبي در قبال فروش ستارههايشان كردهاند. تاتنهام با فروش بيل و مودريچ به رئالمادريد، كمك شاياني به اين تيم كرد تا به قهرمانيهاي پياپي اروپايي برسند. شايد همين موفقيتهاي مادريديها بود كه آنها را مصمم كرد تا ستارههايشان را حفظ كنند. درحالي كه كمتر كسي اميد داشت كين و اريكسن در لندن بمانند، ديلوريس مدير اين باشگاه موفق شد آنها را حفظ كند و با اتمسفر باشگاه را تغيير بدهد. در حال حاضر همه ميدانند كه تاتنهام يك باشگاه فروشنده نيست. ليورپول كه چند فصل قبل به راحتي لوئيس سوارس را از دست داده بود، كوتينيو را با مبلغي 140 ميليون يورويي به بارسا فروخت تا با اين پول هنگفت فندايك و آليسون بكر را به خدمت بگيرد و مسير قهرمانيشان در اروپا هموار شود. در واقع افزايش درآمد تيمهاي انگليسي از حق پخش تلويزيوني باعث شده تا باشگاههاي انگليسي بزرگ به دنبال درآمد از فروش بازيكن نباشند. اين روند در سالهاي آتي هم احتمالا ادامه خواهد داشت و تفاوت درآمد انگليسيها و ساير تيمهاي بزرگ خودش را در نتيجه گرفتن اين تيمها نشان ميدهد.
اين تابستان، تابستاني بسيار تعيينكننده است. ستارهها و مربيان بزرگي اين فصل از تيمهايشان جدا ميشوند و مقاصد احتمالي آنها ميتواند توازن قدرت در اروپا را دوباره تغيير بدهد. كهكشانيها براي احياي قدرتشان يكي از بهترين ستارههاي ليگ برتر انگليس به نام ادن هازارد را جذب خواهند كرد و به دنبال حداقل يك ستاره بزرگ ديگر نيز خواهند بود. بايرنمونيخ و بارسلونا، ديگر ناكامهاي اين فصل ليگ قهرمانان نيز به دنبال تقويت تيمهاي خود هستند و با ستارههاي بزرگي به توافق رسيدهاند. يوونتوس تنها هدفش را براي فصل بعد قهرماني اروپا گذاشته و به همين دليل با پرافتخارترين مربي تاريخش وداع كرد. ميتوانيم چشمانتظار يك فصل فوقالعاده ديگر در فوتبال اروپا باشيم؛ فصلي كه بزرگان هميشگي اروپا به دنبال اثبات خودشان هستند و غولهاي جديد به دنبال تثبيت جايگاه فعليشان.