گزارش نشست مضامين اصلي قرآن
بازگشت به قرآن
نشست هفتگي شهر كتاب روز سهشنبه هفتم خرداد به نقد و بررسي كتاب «مضامين اصلي قرآن» نوشته فضلالرحمان، نويسنده نوانديش و تجددگراي پاكستاني، اختصاص داشت و با حضور دكتر ناصر مهدوي، دكتر مهرداد عباسي و فاطمه علاقهبندي، مترجم، در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار شد. در ادامه گزارشي از سخنان ناصر مهدوي و مهرداد عباسي در اين نشست از نظر ميگذرد.
فضلالرحمان و دغدغه امروز
ناصر مهدوي
فضلالرحمان يكي از متفكران بزرگ جهان اسلام است كه بهواسطه انديشه تازه احساس ميكرد بايد در حوزه ديني تغيير و تحولي ايجاد كرد و نقد و نظريهاي نو به وجود آورد. او در پاكستان، عرصه فكر كردن خود، با محنتهايي روبهرو و مجبور به ترك خانه و كاشانه شد. تقريبا شخصيتي پاكستاني- امريكايي است كه از سويي با فضاي فكري، فلسفي، ايدههاي نو در امريكا برخورد ميكند و از سوي ديگر، درگير نگاههاي سنتي است كه چندان قابلدفاع نيستند. فضلالرحمان دغدغههاي نو دارد. او با فلسفه جديد، فلسفه اسلامي و انديشه متفكران اسلامي بهخوبي آشنا است. حتي به نظر برخي افكار نوافلاطوني در تلقيهاي او از قرآن تاثير داشته است. پس آشنايي با او اهميت بسيار مييابد. دغدغههاي فضلالرحمان صرفا كلامي يا قرآني نيست، بلكه متاثر از شخصيتهاي زمان خودش مانند وليالله دهلوي يا اقبال اصلاح فكري ديني را براي آماده كردن بستر زندگي بهتر در نظر دارد. شخصيتهايي مثل او در موقعيتي قرار گرفتهاند كه ازيكطرف ميخواهند به منتقدان قرآن بتازند. مثلا به كساني كه ميگويند قرآن چيزي نيست جز انعكاس تعاليم تورات يا دستاوردهاي انجيل و از سوي ديگر، ميخواهند تلقيهايي اخلاقي از مفاهيم و واژههاي كليدي قرآن به دست دهند و ميان اين مفاهيم و انسان امروزي نسبتي متناسب برقرار كنند.گويي گزارهاي پنهاني در ذهن امروزي وجود دارد كه متن ديني را وقتي موردتوجه قرار ميدهد كه انساني يا اخلاقي باشد. امروز اين طور نيست كه انسان به آنچه قدسي و آسماني است بهسادگي سر سپارد. تفكر رسمي امروز ما بر آن است كه عقيده فراتر از اراده انسان است، اما در واقع موج جديد فضاي اومانيسم و حقوق بشر، گريبانمان را گرفته است. امروز معيار اين است كه اين متن براي شكوفايي و آرامش من باشد.
سابقه مضمونشناسي قرآن
جامعه پژوهشي اسلامشناسي ايران به كتابهايي مثل «مضامين اصلي قرآن» نياز دارد. اين كتاب در سنت اسلامي ريشه دارد. اگر از اولين تلاشهاي عالمان علوم قرآني سراغ بگيريم، در روايات علوم قرآني در عباراتي مانند «قرآن پنج وجه دارد»، «قرآن هفت حرف است»، «قرآن بر چهار قسم است»، با مساله چيستي مضمون قرآن مواجه ميشويم. فضلالرحمان به افرادي چون ابنسينا، غزالي و ابنتيميه و شاه وليالله دهلوي و محمد اقبال لاهوري توجه بسيار داشته است. براي نمونه از «جواهرالقرآن و درره» غزالي بسيار تأثير گرفته، اما از آن نام نبرده است. در اين كتاب، نوعي محتواشناسي و از آن مهمتر گزيدهنويسي قرآن به دست ميآيد. فضلالرحمان نيز ميگويد آيات قرآن بر 10 قسم است: ذات خدا، صفات خدا، افعال خدا، معاد، صراط مستقيم، احوال اوليا، احوال اعدا، محاجات الكفار، حدودالاحكام و بدين ترتيب مضامين اصلي قرآن را تعيين ميكند.در علوم قرآني ما سنتي وجود دارد كه به بررسي برتري برخي آيات قرآن بر ديگر آيات ميپردازد. «جواهرالقرآن و درره» غزالي نيز در رأس اين كتابها است. غزالي رواياتي را در فصل يازدهم كتاب خود ميآورد، آنگاه در فصل پانزدهم ميگويد: «اصول و مهمات القرآن معرفتالله تعالي و معرفتالآخرت و معرفت الصراط المستقيم»؛ يعني مضامين مهم قرآن مبدأ و معاد و نبوت است.
اين بحث بسياري از نوانديشان ديني ما هم هست. شريعت سنگلجي در «كليد فهم قرآن» ميگويد قرآن چيزي نيست جز توحيد و نبوت و معاد؛ يا مبدأ است يا راه يا سرانجام. به طوركلي، بسياري بر اين باورند كه اين تاكيد براي ترغيب به خواندن قرآن است بههر روي، اين پرسش براي چندين صدسال مطرح بوده است.«مضامين اصلي قرآن» از سويي مضمون قرآن را تعيين و از ديگر سو، بخشهاي مهم آن را برجسته ميكند. اين امر در سدههاي مياني و در ميان برخي نوانديشان ديني متداول است. اما فضلالرحمان مدرنيست است و ارزشهاي دنياي مدرن برايش جدي است.
پس اين كتاب نسخه مدرن آثاري است كه در پي بيان مضمون قرآن و تعيين اهميت بخشهاي مختلف آن بودند. فضلالرحمان در آثار خود با بسياري از غربيان از بلاشر، مونتگومري وات تا ريچارد بل گفتوگو ميكند. زمينه دانشگاهي او باعث ميشود صرفا در نقش مسلمان از قرآن دفاع نكند و در نقش محقق به اين امر بپردازد. او در مورد آثار پيشيني قرآنپژوهان اظهارنظر ميكند. چنانكه با كليت كار ايزوتسو موافق است، اما بهشدت با جان ونسبرا مخالف است. ونسبرا با انتشار كتاب «مطالعات قرآني» زلزلهاي در قرآنپژوهي ايجاد ميكند و آراي مخالف و موافق بسياري برميانگيزد. فضلالرحمان مشخصا به چند اختلاف عمده با ونسبرا اشاره ميكند. حتي عنوان كتاب نيز كنايهاي به مردود بودن نظر ونسبرا مبني بر بناشدن قرآن بر چهار موتيف عمده يهوديت است. فضلالرحمان ميگويد افرادي چون ونسبرا هيچ دغدغهاي براي معناداركردن قرآن ندارند و با اين رهيافت بيهيچ مسووليتي قرآن را بيمعنا ميكنند. او باور دارد كه اينان قرآن را از لنگرگاه اصلي خودش، زمينه نزول آن، دور ميكنند، در حاليكه مسلمان بايد به قرآن نگاهي تاريخي داشته باشد.