جامعه منافقانه
محمدتقي فاضلميبدي
امام علي عليهالسلام ميفرمايند: «العقل حفظ التجارب» ؛ يعني اينكه عقل در حفظ و به كار بستن تجربهها است. ما در 40 سال گذشته تجربه كردهايم كه ارزشها را نميتوان از طريق كار سرهنگي و پليسي در جامعه نهادينه كرد. براي ترويج فرهنگ حجاب طي سالهاي گذشته روشهاي پليسي خفيف تا شديد به كار گرفته شده و شواهد نشان ميدهد كه نتايج طرحها مطابق ميل حاكميت نبوده است. ناكارآمدي روشهاي جبري و قهري روشن شده و اصرار چند باره بر آنها فايده ندارد. بايد از اين تجربهها درس بگيريم و از اين شيوهها دست بكشيم. ترويج رفتار منافقانه يكي از نتايج به كار بستن روشهاي قهري است. مثلا موجب ميشود زنان در فضاهاي عمومي و در زمان حضور پليس پوشش مورد نظر را رعايت كنند اما در زمان غايب بودن نيروهاي پليس پوشش ديگري داشته باشند. اين شيوهها نه تنها موجب تعميق ارزشهاي ديني نميشود كه ممكن است موجب شكلگيري فرهنگ منافقانه در جامعه شود و افراد را به رفتارهاي چندگانه سوق دهد. فارغ از ارزشهاي ديني، در ساير امور هم نميتوان با روشهاي قهري يك رفتار را ترويج كرد. مثلا درباره رانندگي ما با همين مساله مواجهيم. زماني كه پليس راه در جادهها حضور دارد بسياري از رانندگان با سرعت مطمئنه رانندگي ميكنند اما هنگامي كه پليس حضور ندارد با سرعت بالا رانندگي ميكنند. نصب سرعتگير، دوربين و وسايل نظارتي تا حدي تخلفها را كم ميكند اما لزوما به تغيير رفتار دائمي افراد منجر نميشود چنان كه تعداد زياد حوادث رانندگي و شمار قربانيان اين حوادث گوياي اين نكته است كه با جريمه، ارعاب و بلند كردن ديوار زندان نميتوان يك رفتار را در ميان مردم نهادينه كرد. به جاي آنكه ما جامعه را به رفتار منافقانه سوق دهيم بايد بتوانيم اعتماد ميان مردم و حاكميت را تقويت كنيم.
چرا كه بخشي از رفتارهايي مانند تظاهر به بيحجابي در فضاهاي عمومي به عنوان ابزار اعتراض مورد استفاده قرار ميگيرد. بسياري از افرادي كه اصرار ميكنند كه حجابشان قدري شل باشد قصد دارند از اين طريق اعتراضشان را به ناكارآمديها در حوزههاي مختلف نشان بدهند. متاسفانه ميبينيم كه مسوولان به جاي توجه به اولويتهاي جامعه سراغ مواردي ميروند كه جزو اولويتهاي جامعه محسوب نميشود. پيامبر اسلام فرمود اگر نان نباشد نميتوان به نماز و روزه هم پرداخت. يعني اينكه رفع فقر و تامين معيشت از نظر ديني اولويت دارد. مساله معيشت، مساله نابرابريهاي اجتماعي و عدالت اجتماعي از جمله مسائلي است كه جزو اولويتهاي جامعه ما است. بايد حاكميت به اين اولويتها بهاي بيشتري دهد و از رفتن سراغ موضوعاتي كه به اعتماد عمومي لطمه بيشتري ميزند و پيش از اين هم بارها تجربه شدهاند، پرهيز كند. ممكن است دادستاني يا پليس بگويند ما مامور به وظيفه هستيم. اما اگر ما به دنبال اين هستيم كه با كمترين هزينه بيشترين نتيجه را به دست آوريم آن وقت بايد روشهايمان را تغيير دهيم. اينكه هر چند وقت يك بار 20 -10 دختر را به اتهام بدحجابي يا امثالهم به بازداشتگاه ببريم نتايج بغرنجي در پي خواهد داشت و به اعتماد عمومي بيش از پيش لطمه ميزند. البته نبايد از اين نكته هم غافل شد كه درباره سختگيريها به جامعه زنان گاهي ميبينيم كه اين سختگيريها بنيان شرعي محكمي هم ندارد. براي مثال دوچرخهسواري زنان هيچ خلاف شرع نيست اما ميبينيم كه گاهي سختگيريهاي بيمورد انجام ميشود. ممكن است كه بر اثر دوچرخهسواري حاشيههاي جانبي هم ايجاد شود. خب در پارك هم اتفاقات ناگواري رخ ميدهد آيا بايد پاركها را به روي زنان بست؟ دوچرخهسواري زنان با اسبسواري و ماشين سوار شدنشان چه تفاوتي دارد؟ اين بدعت در اسلام است كه بياييم و بگوييم كه دوچرخهسواري غيرشرعي است. نبايد بلافاصله پاي شرع را وسط بكشيم.