مادران دوچرخهسوار
و حفظ هواي پاك
سينا قنبرپور
خوشبختانه هوا هنوز مغلوب آلايندهها نشده و به لطف بارشهاي بهاري لطافت خود را همين سهماه نخست حفظ كرده است اما ماجراي آلودگي هوا مقولهاي نيست كه برايش دلخوش به بهار و بارشهاي بهاري بمانيم؛ بهويژه آنكه بسياري از شهرهاي ما به نادرستي صنعت راه انداختهاند و شهري صنعتي شدهاند. در نتيجه آلودگي هوا جزيي از شهر شده است اما از صنعت، آلايندهتر وسايل نقليه عمومي و بعد خودروهاي شخصي و موتوسيكلتها هستند. عموم خودروهايي كه در كشورمان توليد ميشوند نيز مصرف بالايي دارند و به نسبت خودروهاي كشورهاي پيشرفته سوخت بيشتر و در نتيجه آلودگي بيشتري دارند. حالا فرض كنيد از زمان آمدن شهردار جديد تهران او هر سهشنبه سعي كرده در راستاي كمپين سهشنبههاي بدون خودرو از وسايل حمل و نقل عمومي استفاده كند و يك هفته با دوچرخه يا هفته بعد با خودروهاي عمومي تردد كرده است اما اگر قرار باشد استفاده از دوچرخه به عنوان يك وسيله نقليه سالم و غيرآلاينده به بهبود هواي كلانشهرها كمك كند بايد بهكارگيري آن فراگير شده و در عين حال كه عمومي ميشود محدود به جنس خاصي نيز نباشد. در شرايطي كه شاهد هستيم شهرداري سيستمي هوشمند نظير بيدود را براي استفاده از دوچرخه راهاندازي و حمايت كرده است شاهديم كه در دسترس بودن اين وسيله غيرآلاينده در حمل و نقل به مراتب بيشتر شده است. حال بايد موانع و عرفهاي نامناسب را برداشت. براي نمونه قبلتر وقتي خود ما دانشآموز بوديم رسم بر اين نبود كه والدينمان با خودروي شخصي بيايند جلوي مدرسه دنبالمان. اين روزها مادران اين كار را وظيفه خود ميدانند و اگر براي فرزند خود سرويس نگرفته باشند با خودروي شخصي دنبال او ميروند. حالا فرض كنيد ميتوانستيم مادران را مجاب كنيم كه خودشان و فرزندشان با دوچرخه مسير خانه تا مدرسه را ركاب بزنند. چند اتفاق ميافتاد. در گام نخست محدوده مدارس از ترافيك خودروهاي تكسرنشين كه براي همراهكردن فرزند نجات پيدا ميكرد و صبحها و ظهرها از ترافيك كاسته ميشد. به ازاي هر خودرويي كه از اين كار كم ميشد از آلودگي هوا كاسته ميشد. از سوي ديگر از آنجايي كه مادران نقش حياتي در تربيت فرزندان دارند فرهنگي در جامعه نهادينه ميشد كه به جاي خودرومحوري ميتوانست دوچرخهمحوري را توسعه ببخشد. از نگاهي ديگر كودكانمان كه بهشدت كمتحرك شدهاند و عموما سرشان به گوشيهاي هوشمند و تبلت گرم است اندكي بيشتر تحرك مييافتند و ميآموختند كه براي حفظ محيط زيست و كمك به پايداري هواي پاك بايد آنها هم نقش بازي كنند. دوچرخه وسيله نقليهاي به صرفه است و جز صرف انرژي شخصي نيازي به سوخت ندارد و همين باعث ميشود هزينه خانواده هم كم شود. در عين حال مادران نيز به جاي خودروسواري وقتي با دوچرخه فرزندانشان را همراهي كنند خودشان نيز تحركشان افزايش مييابد و اينگونه ورزشي هر روزه خواهند داشت و در شرايطي كه جمعيت كشور از چاقي، قندخون و فشار خون در رنج است اوضاع سلامت افراد هم بهبود يافته و شكل بهتري مييافت. بنابراين به نظر ميرسد حالا كه قوه قضاييه نيز صراحتا اعلام كرده كه دوچرخهسواري زنان منع قانوني ندارد مادران دست به كار شوند و براي رساندن خود و فرزندانشان از دوچرخه استفاده كنند به اين ترتيب مدارس نيز بايد در اين عرصه فعال شده و با تعبيه جايي در مدرسه براي دانشآموزاني كه با دوچرخه به مدرسه ميآيند يك گام به سوي مسووليتپذيرتر شدن دانشآموزان بردارند تا آنها از كودكي بياموزند كه بايد در قبال وسيله نقليه خود مسوول باشند. علاوه بر اين وقتي كودكان دوچرخهسواري كنند و مادرانشان نيز همراهشان باشند مجبورند قوانين تردد و راهنمايي و رانندگي را بياموزند. بنابراين ما ميتوانيم با توجه به سني كه كودكان اجازه مييابند با دوچرخه رانندگي كنند فرهنگ هواي پاك و رانندگي صحيح را هم به آنها بياموزيم. فقط قدري هماهنگي بين مدارس، مادران و دانشآموزان و راهنمايي و رانندگي لازم است. بعد ميتوانيم ظرف مدت كوتاهي آثار اين حركت را ولو كوچك در شرايط محيط زيستي كشورمان ببينيم.