صورت زخمي حيات وحش
سپهر امينپور
شنبه 25 خرداد 1398 را ميتوان يكي از روزهاي سياه حيات وحش ايران نامگذاري كرد. شايد هم بتوان به نشانه تمام بيمهريها، خشونتورزيها و سهلانگاريهاي ناروا در حق حيات وحش ايران همين روز را به صورت نمادين به روزي براي حمايت از حقوق حيوانات بدل كرد؛ روزي كه يك تولهخرس دوساله در يكي از مناطق سوادكوه استان مازندران همراه مادر خود در حركت بود اما بر اثر سقوط از تپه به پايين در چنگ مهاجمان سنگپران گرفتار آمد. دادستان عمومي و انقلاب سوادكوه از شناسايي ضاربان و دستگيري يكي از متهمان خبر داده است اما سوال اين است كه آيا با به نتيجه رسيدن رسيدگي قضايي پرونده سنگپراني به تولهخرس، وضعيت نابسامان حيات وحش ناگهان بسامان ميشود؟ آيا ديگر مرد يا زني پيدا نميشود كه به خرسي تنها در گوشهاي ديگر از كشور سنگ و چوب بزند؟ و مگر آزار و اذيت و دستدرازي به اكوسيستم و برهم زدن چرخه طبيعي زيست حيات وحش فقط به همين يك پرونده ختم ميشود كه قرار باشد به نتيجه رسيدن آن مجرمان احتمالي بعدي را متنبه كند؟ آنها كه براي حفظ حقوق حيوانات مو سپيد كردهاند از اين دست حوادث زياد به ياد دارند اما مختومه شدن هر يك از آنها لزوما به بهتر شدن وضعيت حيات وحش ايران منجر نشده است و خلاصه اينكه جاي زخم روي صورت حيات وحش ايران التيام نيافته است. نشانههايش را ميتوانيم در حوادثي ببينيم كه هر از چندگاهي در گوشهاي از ايران سروصدايي به پا ميكند. در اين حوادث هم انسانها تلفات دادهاند و حيوانها. هم محيط زيست طبيعي دچار نقصان و ضرر شده و هم جامعه انساني كشور. تشديد تضاد ميان شكارچيان و محيطبانان و تبعات منفي آن را نميتوان با صدور دستورالعملهاي يكطرفه عليه اين و آن مديريت كرد. گرههاي پيچيده با موعظههاي اينستاگرامي فعالان شبكههاي اجتماعي هم باز نميشوند. به نظر ميرسد ما براي مديريت بهتر حيات وحش ايران نيازمند بازنگري در بينشمان نسبت به محيط اطرافمان هستيم. تجديدنظر در شيوههاي تصميمگيري، حفاظت و... مهم است اما پيش از آن ما بايد انسان عاشق محيط زيست تربيت كنيم. ما بايد به سراغ كودكان زير شش سال برويم و آنها را دلبسته طبيعت بار بياوريم.