ادامه از صفحه اول
آسمان ايران زنده است
درخصوص درآمدهاي شركت فرودگاهها از تردد هواپيماها در حريم هوايي آماري منتشر نميشود چراكه محرمانه است، اما ميتوان اذعان كرد باتوجه به موقعيت ايران در منطقه، اين درآمد قابلملاحظه است. با اطمينان كامل ميگويم حرفهاي گفته شده مبني بر كاهش استفاده از حريم هوايي كشور بعد از انهدام پهپاد، صحت ندارد. در زمان بحران قطر و اوكراين، استفاده از آسمان ايران كمتر نشد؛ چراكه بهدليل موقعيت استراتژيك ايران، كشورها چارهاي جز استفاده از آسمان ما ندارند. در انتخاب شركتهاي هوايي كه از آسمان ايران تردد ميكنند، سوخت، صرفههاي اقتصادي و فرودگاههاي بين راهي كه مجبور به فرود اضطراري شوند، مهم است. در هر حال، اجتناب از آسمان ايران، شدني نيست.
ايران و تاجيكستان
از آن زمان تاكنون، رسانههاي رسمي تاجيكستان در مقاطع مختلف و به بهانههاي گوناگون، اتهاماتي همچون حمايت از تروريسم و اقدام عليه منافع تاجيكستان را به ايران نسبت دادهاند. اما سوال اينجاست كه اكنون و پس از حدود چهار سال، چه عواملي سبب شده دو كشور تصميم به عبور از تنشها در روابط دوجانبه و حركت به سوي توسعه روابط بگيرند؟ در توضيح اين امر، ميتوان به طور مشخص سه عامل را مورد اشاره قرار داد.
عامل نخست، به قوتگيري مجدد رويكرد «نگاه به شرق» و نيز ظهور ديدگاه «نگاه به همسايگان» در سياست خارجي ايران مربوط ميشود. اين نگرشها در سياست خارجي ايران به ويژه در سايه افزايش فشارهاي امريكا پس از خروج اين كشور از توافق هستهاي (برجام) قوت گرفته و مبناي آن، اولويت دادن به قدرتهاي غيرغربي و نيز كشورها و مناطق همسايه در توسعه روابط اقتصادي و سياسي است تا بدين ترتيب، هم روزنههاي جديدي براي ادامه حيات اقتصادي ايران در شرايط تحريم فراهم شده و هم جمهوري اسلامي ايران بتواند در عرصه بينالمللي حمايت سياسي لازم را براي مقابله با رويكرد يكجانبهگراي امريكا اتخاذ نمايد. در واقع، آغاز روند بهبود روابط ميان تهران و دوشنبه را ميبايست اندكي پيشتر و در سفر محمد جواد ظريف، وزير خارجه كشورمان به تاجيكستان در فروردينماه سال جاري ردگيري كرد. ظريف كه در اين سفر با امامعلي رحمان، رييسجمهور تاجيكستان نيز ديدار كرد، دستور كار خود را تمركز بر حوزههاي منافع مشترك اقتصادي، سياسي و فرهنگي به منظور گسترش روابط دوجانبه قرار داده بود.
عامل دوم كه به سطح بينالمللي ماجرا مرتبط است، مربوط به رويكرد روسيه و چين در قبال ايران است. از زمان امضاي توافق هستهاي ايران، مسكو بطور مكرر خواستار عضويت ايران در نهادهاي چندجانبهاي كه روسيه در آن محوريت دارد شده بود. با اين حال و به طور مشخص در موضوع سازمان همكاري شانگهاي، گفته ميشد كه چين به دليل عدم تمايل به كشيده شدن به يك وضعيت تقابل با امريكا، چندان تمايلي به عضويت ايران ندارد و بر همين اساس، مخالفتهاي تاجيكستان با مساله عضويت ايران ميبايست در واقع در چارچوب مخالفت چين تعبير شود. با اين حال، از زمان روي كار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رييسجمهور امريكا و به ويژه طي ماههاي اخير، واشنگتن در قبال خودِ پكن نيز رويكردي تقابلي اتخاذ كرده كه در موضوعاتي همچون «جنگ تجاري» بازتاب يافته است. در اين شرايط، به نظر ميرسد دستكم از نظر سياسي، تمايل چين به تعامل با ايران در قالب ساختارهاي موجود افزايش يافته و همين همراستا شدن دو قدرت بزرگ اوراسيايي (روسيه و چين) در زمينه روابط با ايران، تاجيكستان را كه بهشدت به روابط خود با اين دو كشور وابسته است، تحت تأثير قرار داده است.
عامل سوم، به نقش عربستان سعودي در فضاسازي عليه ايران در تاجيكستان مربوط ميشود. همزمان با آغاز تيرگي روابط تهران و دوشنبه، گزارشهاي متعددي از توسعه حضور و سرمايهگذاري رياض در تاجيكستان منتشر ميشد كه مشخصا با هدف كاهش نفوذ ايران در اين كشور و به طور كلي در آسياي مركزي صورت ميگرفت. با اين حال، به نظر ميرسد طي ماههاي گذشته عربستان سعودي تحت تأثير استمرار جنگ يمن و افزايش انتقادات بينالمللي در موضوعاتي همچون قتل جمال خاشقجي فرصت كمتري براي پيگيري سياست «مهار» ايران در آسياي مركزي داشتهاست. همزمان، با توجه به تهاجميتر شدن فزاينده سياست امريكا در قبال ايران، عربستان سعودي در عرصه منطقهاي تمركز رويكرد تقابلي خود با ايران را بيشتر در منطقه خاورميانه و خليج فارس قرار داده تا به زعم خود، زمينه كاهش نفوذ منطقهاي ايران را با كمك امريكا فراهم كند. به اين ترتيب، آنگونه كه مشخص است، عواملي متاثر از سه سطح دوجانبه، بينالمللي و منطقهاي در تحولات اخير در روابط ايران و تاجيكستان موثر بوده است. بيترديد استمرار روند مثبت اخير و تبديل آن به زمينهاي براي رساندن روابط دوجانبه به سطح مطلوب نيز به جز عزم سياسي، نيازمند لحاظ كردن همه متغيرهاي مربوط به اين سطوح و تنظيم رويكردهاي سياست خارجي براساس آن است.
اقدامي ديرهنگام
وزارت امنيت داخلي امريكا پس از ارزيابي 200 كشور جهان از لحاظ نحوه بررسي سوابق متقاضيان دريافت رواديد ورود به امريكا از نظر «تهديد تروريستي»، تشخيص داده است كه در «معدود كشورهايي» همكاري مقامات رسمي با امريكا در اين زمينه كافي نبود و صدور ويزا براي شهروندان اين كشورها محدود شد. با وجود فشار امريكا اين تصميم در سفر گردشگران اروپايي و امريكايي به ايران تاثير چنداني نداشت. در سال 1394 كه فرمان محدوديت ويزا از سوي دولت امريكا صادر شد طبق آمار سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، 5 ميليون و 181 هزار و 18 تبعه خارجي به ايران سفر كردند كه در سال بعد، اين آمار حدود 5 درصد كمتر شد و شمار اتباع خارجي كه به ايران آمدند به 4 ميليون و 901 هزار و 84 نفر رسيد كه البته علت اين افت را بيشتر بايد در قيمت بالاي تورهاي آن زمان ايران جستوجو كرد. در سال 96 گردشگري ايران دوباره روي نمودار صعود قرار گرفت و با ورود 5 ميليون و 113 هزار و 524 مسافر و تبعه خارجي به ايران 4.33 درصد رشد در گردشگري رقم خورد. طبق اعلام سازمان ميراث فرهنگي، در 9 ماه نخست سال 97 كه همزمان با خروج يكجانبه امريكا از برجام شد، ورود گردشگران خارجي به ايران 56 درصد رشد داشته و از 6 ميليون نفر مسافر خارجي عبور كرد.