برخيز و اول بكش (226)
فصل بيست و دوم
عصر پهپاد- اولين پهپاد
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
ژنرال بنيامين پلد، فرمانده نيروي هوايي اسراييل از زمان حمله جنگ يوم كيپور كه اسراييليها را به طور كامل غافلگير كرده بود، مقهور شكست شده بود. در شروع اين جنگ در سال 1973 نيروي هوايي بيش از نيمي از بودجه دفاعي را گرفته بود و با اين حال به طور كامل در شروع حمله مصريها و سوريها از هم پاشيده شده بود. پلد معتقد بود كه يكي از دلايل اصلي شكست اين بود كه اطلاعات مهم دير به دست او رسيده بود. اگر او ميدانست كه نيروهاي مصري اعزام شده بودند- اگر او ميتوانست آمادگي آنها را در زمان خودش ببيند- نيروهاي او بهتر ميتوانستند، پاسخ بدهند.
پلد، بعد از آن هجوم تصميم گرفت تا شبكهاي از سيستم جمعآوري اطلاعات در زمان واقعي و ارتباطات مخفي را بسط دهد. اين سيستم به گونهاي طراحي شده بود كه به نيروي هوايي مستقل از سبزها(نيروي زميني كه به خاطر يونيفورم زيتوني رنگشان اينگونه ناميده ميشدند همچنان كه به نيروي هوايي به خاطر لباس آبي رنگشان «آبي» ميگفتند) خدمت كند. بديهي بود كه در اين طرح بايد از هواپيما استفاده ميشد اما اين طرح به خاطر زخم ديگر جنگ يوم كيپور مقداري غامض شده بود. نيروي هوايي اسراييل بيش از يك چهارم هواپيماهاي جنگياش را از دست داده بود و بسياري از آنها هم كه مانده بودند براي عمليات مناسب نبودند. علاوه بر اين بسياري از خلبانها يا خدمه نيروي هوايي كه تا آن موقع فكر ميشد كه شكست ناپذيرند، هواپيماهايشان سقوط كرده بود و يا كشته شده بودند يا زنداني.
اما چه ميشد كه هواپيماها نياز به خلبان يا به سيستمهاي چندين ميليون دلاري دفاعي نداشته باشند؟ پلد فكر كرد كه چه ميشد اگر نيروي هوايي ميتوانست هواپيمايي كه كوچكتر، ارزانتر و فقط مجهز به دوربين و پيوندهاي ارتباطاتي باشد كه از دور كنترل شود؟يك دهه قبل، زماني كه پلد ديارتمان تسليحات را اداره ميكرد، اولين نفري بود كه پهپادها را به نيروي هوايي معرفي كرد هر چند كه در آن زمان اين يك ايده فانتزي به نظر ميرسيد. او نسبت به دستيابي نيروهاي كشورهاي عرب به موشك ضد هوايي زمين به آسمان ساخت شوروي نگران بود و در نتيجه او ميخواست كه «هوا را با پرندههايي كه خيلي ارزانتر و در صفحات رادار شبيه هواپيماهاي جنگنده باشند، پر كند.» اين هواپيماهاي بدون سرنشين كه اسراييليها آن را بر اساس يك مدل امريكايي آن بهترش كردند با موشك پرتاب ميشد و براي برگرداندن آن به زمين هم يك چتر باز ميشد و بر زمين مينشست كه يك هليكوپتر بعدا با تسمهاي كه قلاب بر سر آن بود، آن را بر ميداشت. بعدها اين پهپادها به دوربين هم مجهز شدند.اما پلد بعد از جنگ سال 1973 به اين جمعبندي رسيد كه اين كفايت نميكند. سيستمهاي پرتاب و برگشت خيلي هزينهبر و خطرناك است. فرآيند ظهور عكسهايي كه گرفته ميشد، زمان زيادي را ميبرد. ساعتها بين گرفتن عكس، ظهور آن و در نهايت انتقال آن عكسها به تحليلگران اطلاعاتي فاصله ميافتاد.و همين طور مدت كمي پس از شكست سال 1973 نوع جديدي از پهپاد ساخته شد. اين پهپاد ميتوانست به طور مستقل بلند شود و بر زمين بنشيند. اين پهپاد از يك خودروي كاروان فرماندهي كنترل ميشد و دوربيني داشت كه تصويرهاي ويديويي را به زمان واقعي منتقل ميكرد. تا سال 1982 پهپادها يك عنصر كليدي در تهيه اطلاعات به زمان واقعي براي فرماندهان ارشد نيروي هوايي كه در پست فرماندهي كه در زير زمين در تلآويو نشسته بودند، بود. آنها همچنين نقش كليدي در زمين زدن موشكهاي ضدهوايي سوريه در لبنان داشتند.پهپادي كه دفاع سوريه را مورد هدف قرار داده بود، اولين مدل از اسكات(كه در اسراييل به نام زهوان شناخته شده است) بود كه توسط صنايع هوا فضاي اسراييل ساخته شده بود. نيروي هوايي اسراييل با اين اميد كه بتواند ايالات متحده را در توسعه پهپادها قانع كند، خواست به امريكاييها نشان دهد كه هواپيماهاي بدون خلبان و كوچك آنها چقدر ميتواند كارآمد باشد.
زماني كه كاسپر واينبرگر، وزير وقت دفاع ايالات متحده از خاورميانه بازديد كرد- اول بيروت سپس تلآويو- با مقامات ارشد ايدياف و دفاع اسراييل ملاقات كرد سپس به او تصاوير ويديويي كه يك پهپاد اسراييلي از ورودش به بيروت و حركت كاروان همراه او در پايتخت لبنان را گرفته بودند، نشان دادند. واينبرگر خودش زياد از اين رصد تصويري اشتياقي نشان نداد اما اطرافيان او خيلي تحت تاثير اين فناوري قرار گرفتند.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه